تاریخ : 16:57 - 1398/06/04
کد خبر : 73447
سرویس خبری : فرهنگی
 

کارکرد اصلی رسانه چیست؟

عصر ارتباطات و پدیده دیجیتالیسم در ساحت جهانی فرهنگ و سیاست؛

کارکرد اصلی رسانه چیست؟

کارکرد اصلی رسانه چیست؟ چه رسانه یا رسانه‌هایی را می‌توان واجد شرایط کارکردی دانست؟

به گزارش کارگر آنلاین ، در تعریف رسانه سخن بسیار گفته شده اما در یک تعریف اجمالی و اجماعی، رسانه ابزاری برای انتقال پیام از فرستنده به گیرنده (فرد و جامعه و گروه‌های مخاطب و هدف) تعریف شده است.
 
آیا رسانه علاوه بر انتقال پیام فرستنده، خود واجد روح و انتقال فرهنگ و اخلاق خاصی است؟ این سوال مهمی است که با شکل گیری عصر ارتباطات و پدیده دیجیتالیسم در ساحت جهانی فرهنگ و سیاست، پیش روی اندیشمندان و متخصصان ارتباطات قرار گرفته است که در جای خود قابل بحث است. رسانه‌های ارتباطی، کانال‌ها و ابزار بسیار مهمی برای شناخت و آگاهی سیاسی، هوشیارسازی، فهم و جهت دهی شهروندان و گروه‌های سیاسی و اجتماعی هستند.
 
اخلاق رسانه‌ای، (با اندکی تفاوت و تمایز با اخلاق خبرنگاری) از جمله مسایلی است که توجه به آن ضروری است. کارکرد رسانه توجه به انتقال تکنیکی، فنی و درست و انتخاب قالب مناسب و موثر برای بیان یک خبر، یا یک حقیقت است. اما وظیفه یک رسانه، علاوه بر رعایت جنبه‌های فنی - تکنیکی؛ پایبندی به اهداف و سیاست‌های پذیرفته شده از سوی رسانه است.
 
رسانه‌ها امری فراگیرند، آنها می‌توانند یک کلاس بی‌دیوار با میلیاردها مستمع تشکیل دهند. رسانه‌ها وظیفه حراست از محیط را به عهده دارند؛ آنها باید همبستگی کلی را بین اجزاء جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی ایجاد کنند و مسئولیت انتقال میراث اجتماعی از نسلی به نسل دیگر را به عهده دارند.
 
رسانه‌ها در شرایط کنونی یکی از مهم‌ترین دستاوردهای پیشرفت بشری و یکی از با ارزش‌ترین وسایل آگاهی رسانی همگانی هستند که پیوسته و با سرعت، به دلیل جایگاه و اهمیت کلیدی و طبق نیازمندی متقاضیان در حال گسترش و فراگیری‌اند.
 
در اهمیت رسانه‌ها این نکته کفایت می‌کند که در پرتو آگاهی‌دهی آنها، موانع جغرافیایی و تا حدودی سیاسی و فرهنگی از میان برداشته شده(دهکده جهانی) و میلیاردها نفر به وسیله رسانه‌ها با هم مرتبط شده‌اند و بسیار ساده می‌توانند اطلاعاتی را که نیازدارند به دست آورند.
 
هدف و سیاست یک رسانه می‌تواند؛ سیاست بی‌طرفی و یا سیاست حمایتی اعلام شده باشد. در این شرایط، آنچه اعتماد مخاطب را ایجاد، تثبیت و گسترش خواهد داد؛ الزام دست اندرکاران رسانه به وظایف اعلام شده است.
 
معمولا رسانه‌هایی که وابسته به دولت‌ها و نهادهای عمومی و علمی هستند، از سیاست بی‌طرفانه جانبداری می‌کنند.
 
برای این دسته از رسانه‌ها؛ الف) ارزش خبری بیش از محتوای خبر اهمیت دارد. میزان جلب مخاطبان و حساسیت مردم در شنیدن و دیدن خبر، موجب انتشار یا عدم انتشار یک خبر می‌شود. ب) الزام به آشکارکردن حقیقت، اصلی‌ترین سیاست و اولویت آنهاست. دولت، حکومت، مقام مسئول و ... در درجه دوم و چندم اهمیت قرار دارد.
 
ج) اصل بی‌طرفی به مخالفان و موافقان یک ایده، طرح، پروژه، امکان و فرصت مساوی در بیان بی‌پرده و صریح آن را خواهد داد. در این نگاه، حکومت و مسئولان حقی بیش از سایر مردم و متخصصان ندارند و همه در برابر قدرت رسانه‌ای مساوی هستند. البته صرف ادعا هیچ‌گاه اطمینان بخش و اعتمادزا نبوده است. مهم پایبندی مسئولان یک رسانه و اعتماد مردم است.
 
در سیستم‌های حکومتی مبتنی بر آزادی گردش اطلاعات، به خوبی این رویکرد قابل مشاهده است و در رژیم‌های غیرمردمی، با وجود ادعاهای فراوان، فاصله بسیار زیادی میان ادعا و واقعیت وجود دارد. در دستگاه‌های میانی حکومت‌ها هم همین رویه‌ها گاه حاکم می‌شود.
 
اخلاق حرفه‌ای، در یک کلام به پایبندی حرفه‌ای به ارائه اخبار از نظر اهداف رسانه و تکنیک‌های نشر آن ارتباط معناداری خواهد داشت. نمی‌توان از بی‌طرفی سخن گفت، اما در عمل، شاهد سوگیری‌های سیاسی و جناحی در همان خبرگزاری بود. نمی‌توان یک خبرگزاری متعلق به کل نظام باشد اما در خدمت یک جناح یا گرایش سیاسی قرار گرفته باشد و در سطح استانی نمی‌توان خبرگزاری را به رسانه یک اداره یا شخص، تبدیل کرد. رسانه دولت و حکومت و رسانه عمومی باید متعلق به همه مردم با هر اختلاف و سلیقه باشد.
 
رسانه‌های حمایتی:
 
در همه جای دنیا مرسوم است که احزاب، تولیدکنندگان و ... برای تبلیغ سیاست‌ها و برنامه‌های خویش رسانه و خبرگزاری تاسیس می‌کنند. مردم به این‌گونه رسانه‌ها از ابتدا، با نگاهی موشکافانه و انتقادی می‌نگرند و با علم به این‌که این خبرگزاری سیاستی خاص دارد به اخبار و پیام‌های آن می‌نگرند. اگرچه، حتی در این نوع خبرگزاری‌ها، به کارگیری روش عادلانه در پوشش نشر اخبار مخالفان و پیروی از اصل بی‌طرفی هم مفیدتر خواهد بود، اما میان اهداف و برنامه‌های رسانه‌های حمایتی، مغایرتی دیده نمی‌شود.
 
همه سخن و جان کلام اینجاست:
 
رسانه دولتی و عمومی که سیاست خویش را بی‌طرفی عنوان کرده است، باید به سیاست بی‌طرفی وفادار باشد. متاسفانه در فضای رسانه‌ای استان و در مورد رسانه‌های بی‌طرف، گاهی مواردی دیده شده که ناقض اصل بی‌طرفی است. در این رسانه‌ها، از مخالفان و منتقدان خبری نیست. صفحات تنها به حمایت از مسئولان اکتفا می‌کنند. تنها برخی چهره‌ها در مصاحبه‌ها برجسته و همواره در صدر خبرها قرار می‌گیرند و سیاست‌های تبلیغی به جای سیاست‌های تبیینی می‌نشیند. رسانه‌های دولتی و عمومی باید به جایگاه اصلی خویش بازگردند. تنها در این صورت می‌توان به کارآمد شدن و مفیدبودن رسانه امیدوار بود.
 
تنها در این صورت نظام و دستگاه‌های دولتی و حکومتی به بازخورد تصمیمات خود واقف خواهند شد. تنها در این صورت نشاط و تحرک در بخش رسانه‌ها ایجاد خواهد شد و تنها و تنها در این صورت مردم به رسانه‌های بی‌طرف دولتی و عمومی اعتماد خواهند داشت.
 
نوشتار از: ندا شفیعی کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی
 
انتهای پیام