تاریخ : 00:20 - 1398/09/15
کد خبر : 74573
سرویس خبری : فرهنگی
 

حجاب و تفاوت های زنان و مردان/پاسخ به بی سوادی مدعیان دروغین آزادی و فمنیست ها

پاسخ به شبهات

حجاب و تفاوت های زنان و مردان/پاسخ به بی سوادی مدعیان دروغین آزادی و فمنیست ها

اسلام قائل به «تساوی» حقوق زن و مرد است نه «تشابهِ» ظاهریِ آنها. با مراجعه به استعدادها و احتیاج‌های طبیعی زن و مرد در می‌یابیم که آنها در جهات مختلفی با یکدیگر تفاوت دارند و دست خلقت، هریک از آنها را برای کار و مسئولیت متفاوتی آفریده است. اشتباه فمینیستها در این است که صرفاً بر تشابه ظاهری بدون توجه به نیازها تأکید می ورزند و به غلط کلمة تساوی را به کار می برند. نگاه مشابه به آن دو، عین ستم به آنهاست و تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به هیچ رو به معنای تغییر کارکردها و هویت زن و مرد نیست.

کارگر آنلاین : شبهه: فمینیست‌ها قائل به عدم وجود تفاوت بین مرد و زن می‌باشند. حجاب اسلامی باعث ایجاد تفاوت‌های جنسیتی بین مرد و زن می‌شود چرا که حقوق، تکالیف و نقش‌های انسان‌ها بسته به جنسیت مرد و زن بودن معین می‌شود. پس حجاب اسلامی نشان دهنده و موجب تبعیض بین مرد و زن می شود. (چه در نقش و چه در تکلیف).
 
 اسلام قائل به «تساوی» حقوق زن و مرد است نه «تشابهِ» ظاهریِ آنها. با مراجعه به استعدادها و احتیاج‌های طبیعی زن و مرد در می‌یابیم که آنها در جهات مختلفی با یکدیگر تفاوت دارند و دست خلقت، هریک از آنها را برای کار و مسئولیت متفاوتی آفریده است. اشتباه فمینیستها در این است که صرفاً بر تشابه ظاهری بدون توجه به نیازها تأکید می ورزند و به غلط کلمة تساوی را به کار می برند. نگاه مشابه به آن دو، عین ستم به آنهاست و تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به هیچ رو به معنای تغییر کارکردها و هویت زن و مرد نیست.
 
چهار پرسش از شهلا شفیق درباره حجاب اسلامی به محض اینکه مذهب از عرصه معنویت خارج می‌شود تا به قانونی برای اداره زندگی فردی و جمعی آدمی بدل شود، فرآیند ایدئولوژی ساختن از ایمان آغاز می‌شود. حجاب (در شکل‌های گوناگون) پرچم افراشته اسلامگرایان در یک پروژه سیاسی است. * درباره حجاب اسلامی چه نظری دارید؟ شهلا شفیق: فلسفه حجاب در هر سه دین یهود، مسیحی و اسلام پوشاندن زنان از نظربازی مردان است. تحقیقاتی جدی نشان می‌دهد که حجاب بیانگر موقعیت اجتماعی و سیاسی جامعه مربوطه است. به محض اینکه مذهب از عرصه معنویت خارج می‌شود تا به قانونی برای اداره زندگی فردی و جمعی آدمی بدل شود، فرآیند ایدئولوژی ساختن از ایمان آغاز می‌شود. حجاب (در شکل‌های گوناگون) پرچم افراشته اسلامگرایان در یک پروژه سیاسی است. رشد و گسترش اسلام سیاسی از دهه هفتاد میلادی، در بسیاری از کشورهای خاورمیانه، به نحوی سیستماتیک با ایدئولوژی سازی از اسلام در پیوند بوده است. مصر، ایران، الجزایر، تونس یا مراکش و… از این جمله اند. در خلاء سیاسی ناشی از نظام‌های دیکتاتوری در این‌گونه کشورها و ضعف و ناتوانی جنبش‌های انساندوستانه، اسلام سیاسی ایدئولوژی خود را به عنوان جایگزینی سیاسی معرفی می‌کند. در آغاز با تاثیر گذاشتن بر قوانین و مقررات برساخته جامعه و قلب ماهیت قراردادهای انسانی و سپس تسلط کامل بر تمامی عرصه‌های زندگی و ایجاد جامعه اسلامی موعود، چه از راه آراء عمومی و چه از راه زور و اسلحه. * چه رابطه‌ای هست میان گسترش حجاب و وضعیت اجتماعی و سیاسی جامعه؟ شهلا شفیق: شاید بهتر باشد بپرسیم که چرا این امر مقدس حجاب فقط به زنان تحمیل می‌شود؟ با این پرسش ما وارد بعد جنسی مسئله می‌شویم. قوانین اسلام (شریعت)، مشوق جداکردن زنان از مردان است و آنجا که به خانواده مربوط می‌شود حقوق و تکالیف آدمیان بسته به جنسیت خود طبقه‌بندی شده است. مرد، پدر، شوهر و رئیس خانواده است و زن، ‌دختر دلبند، همسر و مادری که به بهانه منافع خانواده، فرمانبردار اوست. همه قوانین مذهبی در خدمت همین است و با کل سیستم پدرسالارانه و زورمدار همخوانی دارند. به همین دلیل است که حتی دربرخی از کشورها که برابری زن و مرد در قانون اساسی‌شان تضمین شده، زمانی که به خانواده و حقوق زن می‌رسد، این حقوق به آسانی پایمال می‌شود. در الجزایر قانون حمایت خانواده در سال 1984 با اسلامگرایان موضوع مذاکره قرار گرفت. دولت یک سلسلسه محدودیت‌های مذهبی- ایدئولوژیک را وارد این قانون کرد تا موقعیت و قدرت خود را به مخاطره نیفکند. ذکر مذهب فرد در شناسنامه، حکومت را همواره در نادیده گرفتن حقوق دموکراتیک مردم کمک کرده است. دیکتاتورها همیشه مذهب و اسلامگرایان را به سود خود به کار گرفته اند. اما این تیغی دو دم بوده که گاه به اسلامگرایان امکان داده به سود خود بهره‌برداری کنند و پایه‌های خود را در جامعه گسترش دهند، و چه بسا این دولت‌ها را به زیر کشند. * چرا حجاب پرچم اسلامگرایی است؟ شهلا شفیق: برای اینکه اسلامگرایان آن را به عنوان تکیه‌گاه و نمادی هویتی تبلیغ می‌کنند و بدین وسیله به اصطلاح شأن و منزلت زنان را پاس می‌دارند. می‌گویند این طور عزیزتر اند و محفوظ! و مکمل مردان. برابری از دید آنان «غربی» است و مطرود؛ ناسازگار با «فرهنگ اسلام». حال آنکه برابری زن و مرد ارزشی جهانرواست که باید هر انسانی را در سراسر جهان شامل شود. اختیار بدن خود را در دست داشتن، از سوی اسلامگرایان به عمد فحشا و هرزگی خوانده می‌شود. آن‌ها درک خود از خانواده را، به شرطی که زنان از اصول و قوانین الهی فرمانبرداری کنند، ضامن امنیت آنان معرفی می‌کنند. این چشم‌انداز در این دنیای بحرانی، می‌تواند در میان زنان مسلمانی که در جستجوی تکیه‌گاه یا هویتی هستند، مخاطبانی نیز داشته باشد. اسلامگرایان با برتری دادن به معیارهای جنسی و جنسیت، چارچوبی «امن» و «ارزشمند» در برابر آنان می‌گذارند. این جایگزین ایدئولوژیک، آنجا که فرهنگ و سیاست عرصه را خالی گذاشته، وارد میدان می‌شود و گسترش می‌یابد، خواه در کشوری به اصطلاح اسلامی، و خواه در کشوری اروپایی چون فرانسه. * آیا حجاب اسلامی بیش از یک لباس است؟ شهلا شفیق: حجاب زنان علل گوناگونی دارد. اما صرف زیر حجاب رفتن، نشانی از جنسیت است و بیانگر زنانگی فرمانبردار است در نگاه مرد. بدن زن از این طریق همچون کالای جنسی جلب توجه می‌کند و به موازات آن، آزادی زن در تبلیغات اسلامگرایان، امری شیطانی جلوه می‌کند که سرچشمه تباهی اخلاق و فروپاشی خانواده است. آزادی زنان از نظر اسلامگرایان، فرآورده «غرب کافر» است و حجاب محافظ زنان در برابر این خطر.
 
چکیده شبهه
فمینیستها قائل به عدم وجود تفاوت بین مرد و زن می باشند و می گویند که بین آنها در همه ی زمینه های باید برابری برقرار باشد حجاب اسلامی باعث ایجاد تفاوتهای جنسیتی بین مرد و زن میشود چرا که حقوق، تکالیف و نقشهای انسانها بسته به جنسیت مرد و زن بودن (که توسط حجاب مشخص می شود) معین میشود و وظایف هر دو جنس متفاوت می باشد چرا که به مرد: نقش پدر، شوهر و رئیش خانواده و به زن به خاطر تفاوت در جنسیت و زیر حجاب رفتن: نقش مادر، دلبند و فرمانبردار داده می شود و ...
تفاوتهای جنسیتی که بین مرد و زن (به خاطر حجاب) به وجود می آید نشان دهنده و موجب تبعیض و نابرابری(چه در نقش و چه در تکلیف) بین مرد و زن می شود.
پس حجاب اسلامی نشان دهنده و موجب تبعیض بین مرد و زن می شود.
اصل بحث به این نکته برگشت می کند که فمینیسم ها قائل به تساوی و برابری مرد و زن در همه ی زمینه ها می باشند و می گویند که تفاوتهای بین مرد و زن از جمله تفاوت جنسیتی باعث تبعیض و ایجاد نابرابری بین مرد و زن ( مرد سالاری و فرمانبرداری زن) می شود و علت این تبعیض ها دخیل دانستن جنسیت افراد است.
 
چکیده نقد
مطالعات علمی مانند فیزیولوژی و روان شناسی نشان داده اند که تفاوت های بسیاری در جسم و روان زن و مرد وجود دارد که کارکردهای آن دو را از هم متمایز می کند.[1] و این تفاوتها نشأت گرفته از تفاوتهای بنیادین در جسم، روان و شخصیت زن و مرد می باشد و مرد و زن در تکوین و تشریع یکسان نیستند.
 
نگاه مشابه به آن دو، عین ستم به آن هاست تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به هیچ رو به معنای تغییر کارکردها و هویت زن و مرد نیست. زن امروز هم، باید ازدواج و مادری و همسرداری کند. مرد امروز هم باید پدری کند و مدیریت خانواده و وظیفه تأمین اقتصادی خانه را انجام دهد. و این، نیاز واقعی مرد و زن هست و سپردن کار هر یک از این دو قشر به دیگری، شنا کردن برخلاف نظام طبیعت است که محکوم به شکست می باشد. یکی لطیف است و ظریف و سرشار از عاطفه و مشتاق به پرورش فرزند و دارای روحیة وابستگی، و دیگری قوی است و پرخاشگر و فعال و با تدبر بیشتر و مستقل تر و این دو هیچگاه، تا همیشه تاریخ در جای یکدیگر نباید و نمی توانند بنشینند.[2]
با مراجعه به استعدادها و احتیاجهای طبیعی زن و مرد در می یابیم که آنها در جهات مختلفی با یکدیگر تفاوت دارند و دست خلقت، هریک از آنها را برای کار و مسئولیت متفاوتی آفریده است پس هر تفاوتی( از جمله تفاوتهای جنسیتی) نشان دهنده ی تبعیض و ظلم نیست چرا که برخی تفاوتها جنبه ی مکمل بودن یکی توسط دیگری را فراهم می آورد و از پیامدهای سوء این اندیشه (فمینیسم)، ایجاد تقابل بین زن و مرد است. در حالی که دو جنس مرد و زن، مکمّل یکدیگر و نیازمند به هم هستند از نگاه دینی، عامل فرودستی زنان و ستم چه به این قشر و چه موجودات دیگر، جهل و هوای نفس بشر مختار است [نه حجاب و پوشش زنان].
 
مقدمه نقد
از منظر تاریخی می‌توان گفت طرح نظریه برابری زن و مرد به قرن هفدهم بازمی‌گردد. برخی نخستین فمینیست را «آن براد استریت» می‌دانند که «آبیگالی آدامز» همسر «جان آدامز» از رهبران جنگ‌های استقلال آمریکا، حرکت وی را ادامه داد.[3] ولی نهضت زنان، در معنای دقیق آن، در قرن نوزدهم در فرانسه گسترش یافت ونام فرانسوی (Feminism) به خود گرفت. در ابتدا فمینیسم نوعی اعتراض به مردسالاری آشکار حاکم بر اعلامیه حقوق بشر بود زیرا این اعلامیه حقی برای زنان در نظر نگرفته بود فمینیسم به عنوان یک نهضت سیاسی در سال 1848 با نام نهضت «سیکافالز» در آمریکا مطرح شد. در همین سال نخستین منشور دفاع ازحقوق زنان در آمریکا اعلام گردید.[4] از آن پس دانشمندانی چون آگوست کنت و جان استورات میل نظریه برابری زن و مرد را در چارچوب حقوق فردی و اومانیستی مطرح کردند. سرانجام برای اولین بار در اعلامیه جهانی حقوق بشر که از طرف سازمان ملل متحد در سال 1948 میلادی منتشر شد، تساوی حقوق زن و مرد به صراحت و در سطح جامعه ملل مطرح گردید [5]
در میان فمینیست‌ها پنج گرایش عمده وجود دارد: 1. فمینیسم لیبرال. 2. فمینیسم مارکسیستی. 3. فمینیسم افراطی (رادیکال). 4، سوسیال فمینیسم. 5. فمینیسم جدید (فرامدرن)[6] با وجود اختلافات فراوان در دیدگاه‌های فمینیستی، می‌توان به وجه مشترک تمامی آنها اشاره کرد:
1. آنها یافته‌های بشری را منبع و معیار تشریع و قانون‌گذاری می‌دانند.
2. همگی فرزندان شایسته نهضت رنسانس و تفکرات اومانیستی‌اند.
3. خانواده هسته‌ای را که بر سرپرستی مرد استوار است، ‌آماج حملات خود قرار می‌دهند.
4. خواهان رفع تمایزات جنسیتی در قوانین، آموزش و پرورش فرصت‌ها و امکانات‌اند.[7]
 
مفهوم شناسی
واژه فمینیسم (Feminism) از ریشه (Feminine) [8] گرفته شده است که در اصل فرانسوی است و این واژه نیز از ریشه لاتینی (Femina) مشتق شده است. از نظر اصطلاحی در زبان انگلیسی دو کاربرد دارد: 1. جنبش برابری زن و مرد. 2. جنبش آزادی زنان.[9] که این دو کاربرد معانی نزدیک به هم دارند که ذیلاً بیان می‌داریم: معنای اول فمینیسم به معنای نظریه‌ای است که معتقد است زن بایستی در جمیع جنبه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی با مردان فرصت‌های مساوی داشته باشند و به تمام امکانات و فرصت‌های برابر با مردان دست پیدا کنند معنای دوم این است که فمینیسم عبارت است از نهضت و جنبش اجتماعی که در پی نهادینه کردن این اعتقاد و باور است که زنان با مردان برابری کامل دارند. همچنین مترجمان فارسی‌زبان برای این معنای اول معادل‌هایی همچون زن‌گرایی، زن‌باوری، زن‌وری، زنانه‌نگری، زن‌آزاد‌خواهی، را برگزیده‌اند و امّا برای معنای دوم، نهضت زنان یا «نهضت آزادی زنان» را مناسب دیده‌اند.[10]
 
معنای حجاب اسلامی
حجاب در لغت عبارت است از هر چیزی که میان دو چیز حایل باشد و معانی چون فاصل، مانع[11] ، ستر،‌ نقاب و روپوش از آن فهمیده می شود.[12]
در فقه اسلامی حجاب یعنی پرده و پوشش بین دو نامحرم و چون در اسلام حجاب برای زنان و مردان واجب شمرده شده پس زنان و مردان باید خود را از نامحرم بپوشانند حجاب برای زن پوشاندن تمام بدن از نامحرم است، به جز صورت و دو دست و برای مردان پوشانیدن عورتین و مواضعی که دیدن آن برای زنان ایجاد ریبه و گناه کند.[13] در قرآن کریم بیشتر موارد استعمال کلمه حجاب بمعنی پرده و ستر می باشد.[14] پس حجاب، اختصاص به بانوان ندارد بلکه بر مردان نیز حجاب واجب است ولی اندازه و کیفیت آن متفاوت می باشد. لازم به ذکر است که حجاب اسلامی به معنای پرده نشینی و محرومیّت از حضور در صحنة فعالیت های اجتماعی نیست، بلکه به معنای وجوب پوشش و ممنوعیّت از خود آرایی زن در مقابل مردان بیگانه است.
 
اصل نقد
فمینیست ها بحث تفاوتها و تمایزات ساختگی جنسیتی (به خاطر حجاب، زن و مرد بودن، نقشهای اجتماعی و ... ) را مطرح می کنند و قائلند که تمایزات جنسیتی سبب تبعیض می شوند و این تبعیض ها باید از بین بروند و بین مرد و زن تشابه برقرار شود در صورتی که باید به تفاوت های طبیعی زن و مرد توجه گردد؛ اسلام قائل به «تساوی» حقوق زن و مرد است نه «تشابهِ» ظاهریِ آنها. با مراجعه به استعدادها و احتیاجهای طبیعی زن و مرد در می یابیم که آنها در جهات مختلفی با یکدیگر تفاوت دارند و دست خلقت، هریک از آنها را برای کار و مسئولیت متفاوتی آفریده است. بنابراین زن و مرد گرچه از نظر انسانی از حقوق مساوی برخوردارند اما به دلیل تفاوت های طبیعی و استعدادهای متفاوتی که در وجود هریک از آنها نهاده شده عدالت بر آن است که در زندگی خانوادگی از حقوق مشابه برخوردار نباشند بلکه هریک از آنها جایگاه و موقعیت خاص و وظایف و تکالیف ویژه خود را دارا باشند، اشتباه فمینیستها در این است که صرفاً بر تشابه ظاهری بدون توجه به نیازها تأکید می ورزند و به غلط کلمة تساوی را به کار می برند.[15]
همچنین باید گفت که مرد و زن در تکوین و تشریع یکسان نیستند (برخلاف آن چه فمینیست ها و مدافعان مسلمان آن ها می پندارند) بلکه نگاه مشابه به آن دو، عین ستم به آن هاست. تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی به هیچ رو به معنای تغییر کارکردها و هویت زن و مرد نیست. زن امروز هم باید ازدواج و مادری و همسرداری کند. مرد امروز هم باید پدری کند و مدیریت خانواده و وظیفه تأمین اقتصادی خانه را انجام دهد. و این، نیاز واقعی مرد و زن هم هست. بله مرد و زن در بسیاری از نقش ها و حقوق مشابه هستند و یا می توانند باشند، اما برخی کارکردها هم انحصاری هستند و ثابت. سپردن کار هر یک از این دو قشر به دیگری، شنا کردن برخلاف نظام طبیعت است. یکی لطیف است و ظریف و سرشار از عاطفه و مشتاق به پرورش فرزند و دارای روحیة وابستگی، و دیگری قوی است و پرخاشگر و فعال و با تدبر بیشتر و مستقل تر. و این دو هیچگاه، تا همیشه تاریخ در جای یکدیگر نباید و نمی توانند بنشینند.[16]
 
پذیرش پاره ای از تمایزات جنسیتی (مانند سرپرستی شوهر بر خانواده ، حجاب یا ممنوعیت زنان از اظهار زینت و رفع برخی از تکالیف مانند جهاد از زنان) که نشأت گرفته از تفاوتهای بنیادین در جسم، روان و شخصیت زن و مرد می باشد، کمک به سزایی به حل مشکل این جنبش می نماید. جمعی از فمینیست ها تفاوت های طبیعی و فمینیستی را تحلیل جامعه شناختی می کنند و زاییده سازمان حاکم بر جامعه می دانند، در این صورت تفاوت های جنسیتی و رفتاری حیوانات هم ـ که در مواردی شبیه انسان عمل می کنند ـ باید نتیجه تربیت اجتماعی تاریخی باشد؟ در حالی که چنین نیست و نباید با واقعیات خارجی، بر خورد جناحی و سیاسی و سلیقه ای داشت.[17]
لازم به ذکر است که فمینیست ها مدافع تساوی زن و مرد در همه زمینه ها هستند، اما مطالعات علمی مانند فیزیولوژی و روان شناسی نشان داده اند که تفاوت های بسیاری در جسم و روان زن و مرد وجود دارد که کارکردهای آن دو را از هم متمایز می کند.[18] حرکت برخلاف جریان طبیعت و فطرت انسان ها محکوم به شکست است. در صورت عدم توجه به این تفاوتها، نیاز زن به عشق، مادری و همسرداری که از درون او سرچشمه می گیرد بدون پاسخ می ماند، علاوه بر اینکه افزایش فشار کار اقتصادی و رقابت با مردان، بیماری هایی را برای زنان به ارمغان می آورد. اگر در گذشته مردان به زنان ستم می کردند، امروز زنان به خودشان ستم می کنند. بعلاوه منحصر کردن تفاوت های زن و مرد، در تمایزات فیزیولوژیک، نظراً مردود است. زیرا زن و مرد از جهات متعدد جسمی و روانی و شخصیتی با یکدیگر تفاوت اساسی دارند.[19] که موجب تفاوت در نقشها و تکالیفشان می شود
یکی از پیامدهای سوء این اندیشه، ایجاد تقابل بین زن و مرد است. در حالی که دو جنس مرد و زن، مکمّل یکدیگر و نیازمند به هم هستند، به جای دامن زدن به تنش و خشونت بین آنان و تأکید بر نگاه مردسالار یا زن سالار باید روابطی سالم و متناسب با ساختار وجودی آن ها و نیاز خانواده و جامعه، برقرار کرد. شاهد بر این مدعا، ظهور جریان های ضد فمینیسم و افزایش خشونت در خانواده ها در دهه های اخیر است. فمینیسم به جای این که عامل اصلی تبعیض ها یعنی صفات ضد اخلاقی و جهل را هدف قرار دهد، آدرس دیگری به بشر ارائه داده است.[20]
همچنین با حمله به جایگاه رفیع مادری و همسرداری و امر ازدواج در جوامع و فحشاء دانستن ازدواج قانونی از سوی برخی فمینیست ها، مانند رادیکال ها، متأسفانه زندگی های فردی، همجنس بازی بین مردان و زنان به طور جداگانه، تن ندادن به نظام ازدواج و خانه و بچه داری، رواج روز افزون فحشا و انحرافات جنسی و... دامنگیر جوامع بشری شد. زن ابزار دست زورمندان و شهوت رانان و سیاست بازان عالم شد، نتیجه این جهالت بزرگ بشر، ستم هر چه بیشتر بر زنان ـ در درجه اول ـ و بر مردان ـ در درجه دوم ـ شد. برده داری و شکل های جدید ستم بر زنان، به مراتب زشت تر و فجیع تر از سابق می باشد. امروزه آلمان، مرکز واردات و فروش دختران جوان شده و تایلند، کره جنوبی و فیلیپین مرکز توریسم جنسی جهان شده، زن پیشرفته امروزی خسته از کار بیرون و از تنهایی و از نگاه به او به عنوان زن نه انسان، بیش از گذشته تحت ستم قرار دارد.[21]
از نگاه دینی، عامل فرودستی زنان و ستم چه به این قشر و چه موجودات دیگر، جهل و هوای نفس بشر مختار است [نه حجاب و پوشش زنان]. بعلاوه تفاوت در خلقت مرد و زن و وظایف آنها به معنای ظلم به یکی و برتری دیگری نیست. تناسب و هم پوشانی حقوق و وظایف مرد و زن اقتضا می کند که هر یک در مدار وجودی خود حرکت کنند و صفات مردانه و زنانه، آنجا که ریشه در طبیعت و روان هر یک از دو جنس دارد، هیچکدام منفی نیستند بلکه زمانی به شکل منفی در خواهند آمد که نابجا و خارج از ضوابط الهی به کار برده شوند. البته مردان در طول تاریخ به دلیل برخورداری از قدرت بدنی و اقتصادی و سیاسی بالاتر، ستم بیشتر و فراگیرتری داشته اند. اما این همه ناشی از عدم بندگی بشر نسبت به حق است نه مرد بودن یا زن بودن.[22]
 
نتیجه گیری
تفاوتهای بنیادین و ریشه ای چه از نظر فیزیولوژیکی و چه از نظر روانی بین مرد و زن وجود دارد و دست خلقت هر یک را برای وظیفه ای و کارکردی خلق کرده است و به خاطر همین تفاوت های طبیعی و استعدادهای متفاوتی که در وجود هریک از آنها نهادینه شده، عدالت بر آن است که در زندگی خانوادگی و اجتماعی از حقوق مشابه برخوردار نباشند بلکه هریک از آنها جایگاه و موقعیت خاص و وظایف و تکالیف ویژه خود را دارا باشند و برابری و تشابه عین ظلم در حق آنان است و در صورت عدم توجه به این تفاوتها، نیاز زن به عشق، مادری و همسرداری که از درون او سرچشمه می گیرد بدون پاسخ می ماند، علاوه بر اینکه افزایش فشار کار اقتصادی و رقابت با مردان، بیماری هایی را برای زنان به ارمغان می آورد. از نگاه دینی، عامل فرودستی زنان و ستم چه به این قشر و چه موجودات دیگر، جهل و هوای نفس بشر مختار است نه حجاب و پوشش زنان و حجاب اسلامی به معنای پرده نشینی و محرومیّت از حضور در صحنة فعالیت های اجتماعی نیست، بلکه به معنای وجوب پوشش و ممنوعیّت از خود آرایی زن در مقابل مردان بیگانه است.
 
پی‌نوشت‌ها:
[1] زیبایی نژاد، محمد، سبحانی ، محمد تقی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1379، ج1، ص 125- 127
[2] زیبایی نژاد، محمد، سبحانی ، محمد تقی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1379، ج1، ص136 ـ 138.
[3] نگاهی به فمینیسم، مؤسسه فرهنگی طه. معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، چاپ اول، 1377، ص 7.
[4] نگاهی به فمینیسم، مؤسسه فرهنگی طه. معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، چاپ اول، 1377، ص 8.
[5] نگاهی به فمینیسم، مؤسسه فرهنگی طه. معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، چاپ اول، 1377، ص 10.
[6] نگاهی به فمینیسم. مؤسسه فرهنگی طه. معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، چاپ اول، 1377، ص 12. و حسینی، سیدابراهیم، فمینیزم علیه زنان. کتاب نقد 17، 1379، ص 151.
[7] نگاهی به فمینیسم. مؤسسه فرهنگی طه. معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، چاپ اول، 1377، ص21.
[8] به معنای مؤنث،‌ زن.
[9] آریانپور کاشانی، منوچهر، رهنگ پیشرو آریان‌پور، نشر الکترونیکی و اطلاع‌رسانی جهان رسانه، چاپ اول، 1377، ج2، ص 1928.
[10] غرویان، محسن، روزنامه رسالت، 8:2:81. ص6 و بولتن مرجع فمینیسم. مدیریت مطالعات اسلامی مرکز مطالعات فرهنگی بین‌المللی.
[11] جرّ، خلیل، فرهنگ عربی به فارسی «لاروس»،‌ترجمه سید حمید طبیبیان،‌ چاپخانه سپهر تهران، چاپ دوم، 1367ه‍. ش، ‌ص807.
[12] الیاس، انطون، فرهنگ نوین، مترجم، سید مصطفی طباطبائی، ‌ناشر کتابفروشی اسلامیه، چاپ هشتم، 1370ه‍ ش، ص136.
[13] سجادی، سید جعفر، ‌فرهنگ معارف اسلامی، انتشارات کومش، چاپ سوم، 1373 ه‍ ش، ج2،‌ص689.
[14] حسینی دشتی، سیدمصطفی،‌ معارف و معاریف، ناشر انتشارات اسماعیلیه، چاپ اول، 1369 ه‍ ش، قم، ج2 ص678.
[15] مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، قم، انتشارات صدرا، چاپ بیست و هفتم، ص 122- 126.
[16] زیبایی نژاد، محمد، سبحانی ، محمد تقی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1379، ج1، ص136 ـ 138.
[17] رشاد، علی اکبر، آسیب شناسی فمینیزم، کتاب نقد، ش17، ص35.
[18] زیبایی نژاد، محمد، سبحانی ، محمد تقی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1379، ج1، ص 125- 127
[19] زیبایی نژاد، محمد، سبحانی ، محمد تقی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1379، ج1، ص 127. در زمینه تفاوت های جسمی، فیزیولوژیکی و روان شناختی زن و مرد به کتاب های روان شناسی و فیزیولوژی مراجعه کنید.
[20] زیبایی نژاد، محمد، سبحانی ، محمد تقی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1379، ج1، ص 129.
[21] نگاهی به فمینیسم. مؤسسه فرهنگی طه. معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، چاپ اول، 1377،، ص47 و 48.
[22] زیبایی نژاد، محمد، سبحانی ، محمد تقی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، قم: دفتر مطالعات و تحقیقات زنان، 1379، ج1، ص132 ـ 134.