یادداشت بهزاد تیمورپور
همافزایی نظریه "تبخیر هیجانی" با آموزههای قرآنی: مسیری به سوی "ماندگاری ایمانی" در فرایند ارتباط
نظریه "تبخیر هیجانی" چارچوبی نوین برای تحلیل اثربخشی و ماندگاری پیام در عصر ارتباطات، بهویژه در حوزههایی چون روابط عمومی و ارتباطات معنوی، ارائه میدهد. این نظریه با تأکید بر گذرا بودن پیامهای صرفاً هیجانی و لزوم عبور از آنها به سطوح عمیقتر شناختی و رفتاری، با مفاهیم بنیادین قرآنی همافزایی قابل توجهی دارد. این یادداشت به تشریح چگونگی این همافزایی و تبیین مسیر "ماندگاری پیام" با الهام از هر دو رویکرد میپردازد.
۱. "تبخیر هیجانی" به مثابه "مرگ پیام" بدون پایههای ایمانی:
در نگاه قرآنی، پیامهای الهی تنها با برانگیختن احساسات اولیه، اثربخشی خود را نشان نمیدهند؛ بلکه نیازمند "ایمان"، "پذیرش قلبی" و "رفتار مومنانه" هستند. این نقطه، همراستا با مفهوم "تبخیر هیجانی" است. پیامهایی که فاقد این پایههای عمیق هستند، حتی اگر در ابتدا موجی از هیجان ایجاد کنند، قادر به عبور از مرحلهی "باور اولیه" (درک و پذیرش منطقی) نیستند. این ناتوانی در رسیدن به باور، مانع از طی مراحل بعدی مانند "پذیرش قلبی" (درونیسازی)، "یقین" (تبدیل باور به اعتقادی راسخ) و در نهایت "تغییر رفتار" (عمل بر اساس باور) میشود. در این صورت، پیام، همانند آبی که در بیابان ناپدید میشود، "تبخیر" شده و قادر به ایجاد تغییر پایدار نیست.
۲. مسیر "ماندگاری ایمانی": پادزهری در برابر "تبخیر هیجانی":
قرآن کریم، مسیری گامبهگام را برای ماندگاری پیام و تبدیل آن به "ماندگاری ایمانی" ترسیم میکند که در واقع پادزهری برای "تبخیر هیجانی" است:
باور اولیه: نقطه آغازین، دریافت و درک اولیه پیام است.
پذیرش ذهنی و قلبی: این مرحله، گامی فراتر از درک صرف است؛ جایی که پیام با منطق و احساس مخاطب همخوان شده و مورد پذیرش قرار میگیرد. این همان "گشودن سینه به اسلام" یا "ایمان" در معنای قرآنی است.
مرحله یقین: پذیرش قلبی، با تکرار و تأمل، به "یقین" تبدیل میشود؛ اعتقادی راسخ که در عمق جان مخاطب ریشه میدواند.
مرحله تغییر رفتار: اوج اثربخشی پیام، زمانی است که منجر به تحول در عمل و رفتار مخاطب گردد. این نقطه، نشاندهنده موفقیت در جلوگیری از "تبخیر" پیام است.
افزایش باور: عمل بر اساس پیام، خود باعث تقویت و تعمیق باور اولیه شده و حلقهی اثربخشی را کامل میکند.
این فرایند، نقطهی مقابل "تبخیر هیجانی" است که در آن، پیامها بدون رسیدن به این مراحل، به سرعت فراموش میشوند.
۳. نقش "تفکر انتقادی" و "سواد رسانهای" در تضمین "ماندگاری ایمانی":
تفکر انتقادی: به فرد کمک میکند تا پیامهای هیجانی را تشخیص دهد، منطق و شواهد را جستجو کند، و مسیری را طی کند که به "باور" و "پذیرش قلبی" منتهی شود. این مهارت، ابزاری حیاتی برای عبور از سطحینگری هیجانی و ورود به عمق پیام است.
سواد رسانهای: توانایی درک مکانیزمهای پیامسازی و تشخیص پیامهای صرفاً هیجانی و فاقد عمق را به مخاطب میدهد. این سواد، فرد را قادر میسازد تا از افتادن در دام "تبخیر هیجانی" جلوگیری کرده و به سمت پیامهای عمیقتر و ایمانی هدایت شود.
نتیجهگیری نهایی:
نظریه "تبخیر هیجانی" به ما نشان میدهد که اثربخشی واقعی پیام، نه در هیجان آنی، بلکه در توانایی آن برای ایجاد "ساختارهای عمیقتر اعتقادی و رفتاری" نهفته است. مسیری که در قرآن کریم به وضوح ترسیم شده (باور ← پذیرش قلبی ← یقین ← تغییر رفتار ← افزایش باور)، دقیقاً همان راهی است که از "تبخیر" پیام جلوگیری کرده و آن را به "ماندگاری ایمانی" میرساند.
این رویکرد، دیدگاهی جامع از "ماندگاری پیام" را در ابعاد مختلف، بهویژه ابعاد معنوی و ایمانی، ارائه میدهد و بر اهمیت ابزارهایی چون تفکر انتقادی و سواد رسانهای برای دستیابی به این هدف تأکید میورزد.
بهزاد تیمورپور (صاحب نظریه تبخیر هیجانی)