سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی زیر سایه شاخهای مجازی
تغییر نسلها مسئله اجتناب ناپذیری است که باید به تن بدهیم، گستردگی وسایل ارتباط جمعی، افزایش سطح آگاهیها و کوچک شدن جهانی که در آن زندگی میکنیم سرعت تغییر نسلها را افزایش داده است. اگر تا دیروز این تغییر هر چند ده سال اتفاق میافتاد، امروز این تغییر به کمتر از ده سال رسیده است.
- آنچه در فضای مجازی با زبان مطایبه و شوخی از دهه هفتادی و هشتادی و ... عنوان میشود چندان دور از واقیعت نیست. کودکان دهه هفتاد نسبت به دهه هشتاد بسار متفاوت هستند و دنیای خاص خود را دارند. نسل امروز به دلیل مواردی که پیشتر اشاره شد قدرت تعامل کمتری با والدین خود دارند، از طرفی والدینی که مسئولیت تربیت نسل امروز را بر عهده دارند نیز در تعامل با فرزندان خود اغلب با مشکل مواجه هستند.
- در این خلاء بوجود آمده میان فرزندان و والدین نه فضای فرهنگی درستی ایجاد شده و نه متولیان فرهنگی خطری که آینده ایران اسلامی را تهدید میکند را درک میکنند. در این تغافل که گاهی احساس میشود از روی تعمد و خودخواسته است، مخالفان خارجی و داخلی با ابزار فراگیر فضای مجازی سعی دارند تا نوجوانان را به هر طریق ممکن به راهی برند که آینده آن جز از میان برداشتن اقتدار و عزت اسلامی و پروراندن نسلی بیهویت، پوچ، بیمایه و بیدانش نیست.
اگر تا سالها پیش بیگانگان به اتکای ارتش قدرتمند خود تهدیدی علیه مرزهای پهناور ما محسوب میشدند، امروز این شاخهای مجازی در اینستاگرام و سایر پیامرسانها لشکرهای کنترل شدهای هستند که موریانه وار در صدد فروپاشی هویت نوجوانان هستند. نسل امروز که مهمترین رسانه آنها صفحات اینستاگرام است و در حیرت و ناباوری آنها را مورد استناد میدانند نه قدرت تحلیل دارند و نه دارای عمق فکری هستند تا توان صواب و ناصواب را داشته باشند. هر چند این مسئله میتواند استثنائات متعددی داشته باشند اما در کلیت امر نمیتواند چیزی جز این باشد.
- به هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم با تهدیدی مواجه هستیم که اگر به سرعت وارد عمل نشویم همه آنچه رشتهایم پنبه خواهد شد و وقتی کار از کار گذشت دیگر نه توان جبران مافات داریمنچه آچه رشته و نه فرصت آن را. اگر به دیده اجمالی هم بنگریم خواهیم دید، میزان مخاطبان سینما، تئاتر و حتی خوانندگان رمانها به شدت کاهش یافته است.
در حالی شمارگان رمانهای ایرانی با تاسف به زیر 500 جلد رسیده است که تعداد دنبال کنندههای برخی از شاخهای مجازی به بیشتر از یک میلیون میرسد. آیا این مسئله به تنهایی تهدید کننده نیست و نمیتواند مدیران فرهنگی ما را گوش به زنگ کند تا از هم اکنون علاج واقعه کنند؟
سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی سالهاست که مورد هجمه بیامان مخالفان قرار گرفته و هر روز بر حجم این هجمهها افزوده میشود. در این ولنگاری فرهنگی باید راه چاره جست و درمان آن را یافت. این امر نیز ناگفته پیداست که فیلترینگ، محدودیت در پهنای باند، خارج کردن پیامرسانهای راه علاج نیست. فضای مجازی ابراز ارتباطی نسل امروز است که باید قابلیتهای آن را شناخت و به بهترین شکل ممکن از آن بهره گرفت. برای اصلاح سبک زندگی هیچ ابزاری مانند فضای مجازی نمیتواند کارآمد و موثر باشد به شرط آنکه مدیران فرهنگی مسلط به این زبان بشوند.