راز قتل مرد حجرهدار در هالهای از ابهام
آن روز یک مرد ناشناس هم به پاتوق ما آمده و در گوشهای نشسته بود. او چاقویی در دست داشت، اما چون چاقو در میدان ترهبار وسیلهای برای کار محسوب میشود، هیچکس به او مشکوک نشد. آن فرد چند ساعت کنار دیوار نشست اما یکباره بهمحض اینکه سهراب وارد حجرهاش شد، به سمت او حمله کرد و چند ضربه به او زد و گریخت. من همانموقع با خانواده سهراب تماس گرفتم و گفتم پدرشان زخمی شده است.
او را به بیمارستان رساندم اما کار از کار گذشته و سهراب جان سپرده بود. با اطلاعاتی که این مرد و سایر شاهدان به پلیس داده بودند چند مظنون دستگیر شدند، اما پلیس نتوانست ردی از عامل جنایت به دست بیاورد. چهرهنگاری رایانهای نیز برای ردیابی عامل جنایت نتیجه نداد و درحالیکه هفت سال از این ماجرا گذشته بود، اولیای دم درخواست دیه از بیتالمال را مطرح کردند. آنها در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران حاضر و خواستار پرداخت دیه از بیتالمال شدند.
پسر مقتول گفت: هفت سال قبل من در خانه بودم که تلفنم زنگ خورد و یکی از رانندههای وانت که برای پدرم کار میکرد گفت پدرم چاقو خورده و او را به بیمارستان بردهاند. من بلافاصله خودم را به جایی که راننده وانت گفته بود رساندم و ساعاتی بعد هم پدرم فوت کرد. پرستاران گفتند زمانی که پدرم به بیمارستان منتقل شده بود، خون زیادی از دست داده بود و اصلا حال خوبی نداشت. آنطور که پرستاران به من گفتند ضربه به قلب پدرم برخورد کرده و قلب را بهطور کامل شکافته بود. همان زمان پلیس از من و اعضای خانوادهام خیلی تحقیق کرد اما راه به جایی نبرد. پدر ما مرد خوبی بود، او با همه تعامل میکرد و اصلا آدم اهل دعوا و درگیری نبود. بعد از فوتش هم من همه دفاتر حسابش را نگاه کردم، بهجز خریدوفروشهای روزمره بدهی به کسی نداشت. پدرمان با کسی دشمنی نداشت.
پلیس چند مظنون را دستگیر کرد، اما نتوانستند عامل اصلی قتل را پیدا کنند. مرد رانندهای که با پدرم کار میکرد به ما گفت مظنون ساعتها کنار آنها نشسته بود و حتی تصویرش را هم چهرهنگاری کردند اما پلیس نتوانست او را دستگیر کند. آنطور که شاهدان گفتهاند پدرمان بهمحض بازکردن حجره، مورد حمله مرد مهاجم قرار گرفت و هیچ حرفی بین آنها ردوبدل نشد. من فکر میکنم فردی که پدرم را کشته او را با کسی دیگر اشتباه گرفته است، چون پدر ما با هیچکس اختلافی نداشت. ما نه در خانواده با کسی اختلاف داشتیم و نه پدرم در بازار با کسی اختلاف داشت. من در جریان کارهای پدرم بودم، چون به او کمک میکردم که حجره را اداره کند. حتی درخواست کردیم دوربینهای مداربسته نیز مورد بررسی قرار بگیرد، اما پلیس گفت نتوانسته در دوربینها فرد ضارب را شناسایی کند. چند نفری هم که بازداشت شدند، بعد از چند جلسه بازجویی آزاد شدند. مسئله اصلی این است که در ساعاتی این اتفاق افتاده که افراد زیادی در بازار نبودند و فقط چند راننده وانت آنجا بودند که از آنها هم بازجویی شده است. حتی تلفنهای همراه هم نقطهزنی شد، اما باز هم تحقیقات راه به جایی نبرد.
این مرد گفت: ما هنوز درخواست داریم تا عامل اصلی این جنایت بازداشت شود و به سزای عملش برسد، اما حالا چون هفت سال از این ماجرا گذشته میخواهیم تا دیه از صندوق بیتالمال به ما پرداخت شود. بعد از پدرم زندگی مادرم تحت تأثیر قرار گرفت و شرایط بسیار بدی پیدا کرد. خواهران و برادران من خیلی کوچک بودند که پدرمان را از دست دادیم و حالا به سنی رسیدهاند که نیاز به حمایت مالی دارند.
با توجه به وضعیتی که خانواده در آن گرفتار شده است، ما همگی درخواست دیه از بیتالمال را داریم، اما خواستار این هم هستیم که پرونده همچنان پیگیری شود و راز قتل پدر ما فاش شود و درصورتیکه قاتل مشخص شود، ما دیه را بازمیگردانیم تا قاتل قصاص شود، چون ضربه بسیار سنگینی به خانواده وارد شده است. بعد از گذشت هفت سال هنوز خانواده من نتوانسته به یک آرامش روحی برسد و نیاز است برای آرامش خانوادهام هم که شده حتما عامل قتل پدرم بازداشت شود. بعد از این جوان دیگر خواهران و برادران او نیز در جایگاه قرار گرفته و خواسته خود را مطرح کردند. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا درباره این درخواست اظهارنظر کنند.