تاکید اسلام به عنوان آخرین دین الهی بر این موضوع
به گزارش کارگرآنلاین انسان ها گاهی در حوزه ی عقیده و رفتار، خود را شبیه به دیگران می کنند که در فرهنگ عمومی از آن با عنوان « همرنگ دیگران شدن » تعبیر می شود، حال پرسش اساسی این است که در زندگی دنیایی کدام یک سعادت انسان را به همراه دارد؛ همرنگ جماعت بودن یا همرنگ خدا شدن؟
انسان از بدو تولد و از آن زمان که قدم بر روی کره خاکی می نهد توجه خاصی به رنگها دارد؛ در انتخاب لباس و وسایل زندگی همواره به دنبال آن است تا رنگی را که با طبع او سازگار است انتخاب کند؛ زیرا معتقد است که رنگ زیبا و جذاب او را در نظر دیگران زیبا جلوه می دهد و در ارتقاء موقعیت اجتماعی او موثر است. فراتر از این نوع انتخاب، انسان ها گاهی در حوزه ی عقیده و رفتار خود را شبیه به دیگران می کنند که در فرهنگ عمومی از آن با عنوان « همرنگ دیگران شدن » تعبیر می شود.
اما در ورای همه ی رنگ های دنیایی و جماعت هایی که هر کدام صاحب فکر و عقیده ای هستند و به عبارتی رنگی دارند رنگ دیگری وجود دارد که قرآن از آن به « رنگ خدا » تعبیر می کند و معتقد است که هر آنچه رنگ خدایی داشته باشد مورد تأئید و پذیرش الهی قرار می گیرد و ماندگار می شود. حال پرسش اساسی این است که در زندگی دنیایی کدام یک سعادت انسان را به همراه دارد؛ همرنگ جماعت بودن یا همرنگ خدا شدن؟
همرنگی با جماعت فرآیندی است که در آن نگرش ها، عقاید و رفتار یک فرد تحت تأثیر افراد دیگر قرار می گیرد، این اثر هم برای افراد یک گروه کوچک و هم برای یک جامعه می تواند اتفاق بیفتد که گاهی همراهی با جماعتی الهی و مثبت است مانند همراهی با گروهی که نماز جماعت می خوانند و یا گروهی که امر به معروف و نهی از منکر میکنند و گاهی نیز همراهی با جماعتی است که در مسیر الهی گام بر نمی دارند و در بیابان گمراهی طی طریق می کنند و منفی است.
بنابراین مطلق همراهی با جماعت، نهی نشده بلکه همراهی با جماعتی مورد نهی الهی است که در مسیر نافرمانی خداوند و اطاعت از شیطان گام برمیدارند. قرآن کریم در ضمن داستان پیامبرانی مانند حضرت نوح(علیه السلام) و حضرت لوط(علیه السلام) این حقیقت را بیان می کند که اکثریت نه تنها همواره راه سعادت را طی نمی کنند بلکه در بسیاری از اوقات راه شقاوت را در پیش می گیرند. در ماجرای قوم لوط و لوط(علیه السلام) در حالی که همجنس بازی در آن زمان هم عملی شنیع، غیر الهی و غیر انسانی است باز این قوم بواسطه ی اینکه اکثریت با این کار به عیش و شهوت می رسند از هشدارها و سخنان لوط (علیه السلام) سرباز می زنند، در ماجرای نوح(علیه السلام) و قومش نیز اینگونه است و اکثریت به این دلیل که حق با افکار عمومی است از اطاعت دستورات حضرت نوح(علیه السلام) یعنی همان دستورات خداوند یا همان حقیقت مطلق خودداری می کنند.
همرنگی با جماعت می تواند به انگیزه های مختلفی انجام بگیرد، اما اغلب افراد از انگیزه ای پیروی می کنند که به حس امنیت در یک گروه رسیده و مورد توجه دیگران واقع شوند، بنابراین همرنگی می تواند به عنوان شیوه ای مطمئن برای دور کردن زورگویی ها یا انتقاد از جانب گروههای مختلف باشد، لذا افرادی که در پی هواهای نفسانی و عیش و نوش هستند در مواجهه با مسائل اجتماعی و حوادث معمولا ترجیح می دهند خود را بی طرف اعلام کنند و یا آنکه به همرنگ شدن با گروهی که حتی در تضاد با عقاید و افکار آنهاست تن دهند.
از منظر روایات نیز همرنگ و همراه شدن با فرد یا افراد به صورت مستقیم یا غیر مستقیم بر اخلاق، افکار و عقاید انسان تأثیر می گذارد؛ پیامبر گرامی اسلام (صلوات الله علیه) می فرماید: « انسان بر دین دوست خویش است پس هر کدام از شما بنگرد که با چه کسی دوستی می کند.» لذا قرآن یکی از صحنه های قیامت را مربوط به کسانی می داند که در دنیا با اشخاص و گروههایی گمراه همراه و همرنگ شده اند «[فرقان/28 ] ای وای بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم!»
رنگ خدا بهترین رنگ
در اینکه رنگ خدا به چه معناست مصادیق مختلفی از جمله اسلام، ولایت امیرالمومنین(علیه السلام) و دوستی خدای متعال در روایات و کلام بزرگان نقل شده است. رنگ خدایی، همرنگ با فطرت و منطق است و خریدار آن خدا و بهای آن بهشت میباشد. پس از میان رنگها، رنگ خدایی بهترین و زیباترین رنگ است «[بقره/138] و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟»
البته تا انسان رنگ هوسها، نژادها و قبیلهها را کنار نگذارد، نمیتواند رنگ تقوی به خود بگیرد و رنگ خدایی پیدا کند. بنابراین در قدم اول باید با عمل به دستورات الهی که انجام واجبات و ترک محرمات را شامل می شود، به جان خود رنگ الهی داد و بدین ترتیب سیر کمال به سوی خداوند را آغاز کرد و در قدمهای بعد انسان به جایی می رسد که تمام اعمالش رنگ خدایی به خود می گیرد و همه ی حرکات و سکناتش را برای خدا و برای رضای او انجام می دهد و سایر رنگهای دنیایی در نظر او رنگ می بازد «[انعام/162 ] بگو: نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است. »
لذا از سرزنش کسانی که او را بخاطر عدم همراهی با جماعت مورد سرزنش قرار می دهند نمی هراسد و ارزشی برای آنها قائل نیست و تنها رضایت خداوند را مد نظر قرار می دهد. « [مائده/54] و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این، فضل خداست که به هر کس بخواهد (و شایسته ببیند) میدهد»
اخلاق
اگر مردم رنگ خدایى بپذیرند یعنى رنگ وحدت و عظمت و پاکى و پرهیزکارى، رنگ عدالت و مساوات و برادرى و برابرى، رنگ توحید و اخلاص می توانند در پرتو آن همه ی نزاع ها و کشمکش ها را از میان بردارند، و ریشه هاى شرک و نفاق و تفرقه را برکنند و در حقیقت همین رنگ است که سعادت فرد و جامعه را تأمین می کند و اسلام به عنوان آخرین دین الهی بر آن تأکید می کند.