مادر، کلید سعادت و نجات جامعه
به کزارش کارگرآنلاین مریم(س) تنها مادر بدون همسر شناخته شده در عالم، و تنها مربی وسرپرست مهربان حضرت عیسی(ع) است و نام سوره مبارکه ای در قرآن کریم است که لطف، رحمت، مهر و محبت را به زیباترین وجه به نمایش گذارده است.
اسم جلاله «اللّه» از هرواژه دیگر در قرآن بیشتر به کار رفته است، با این حال در سوره مریم، اسم «رحمن» که نشانگر رحمانیت عام و گسترده خداوند است، بر اسم «اللّه»پیشی گرفته و دو برابر آن تکرار شده است. باین ترتیب با اینکه حجم سوره مریم حدود یک صدم کل قرآن است، اما نزدیک به یک سوم مجموعِ مواردی که اسم «رحمن» در قرآن بکار رفته، در این سوره آمده است. چنین تأکید و تمرکزی نشان می دهد، موضوع «رحمانیت» محور اساسی سوره و از کلمات کلیدی آن برای گشودن گنجینه اخلاقی آن بشمار می رود.
داستان انبیا و رسولان و ابلاغ اندیشه های احیا کننده در ارتباط با امت ها و اقوام، در سوره های متعددی از قرآن آمده است، امّا در سوره مریم عمدتاً از خلق و خوی و سجایای اخلاقی پیامبران که از ارتباطشان با پروردگار و مناجات ها و راز و نیازهای عاشقانه آنها حاصل گشته، سخن گفته است. ذکر حالات عرفانی آنان در: دعا، سجده، عبادت، اخلاص، استغفار، تسبیح، تقرب، توبه و… تلاوت کننده را به عوالم شورانگیزی سیر میدهد که با هیچ شور و نشاطی قابل قیاس نیست.
پیامبران در پیوند با پروردگار، پایه های شخصی اخلاقی خود را پی ریزی می کردند و با پروای از او و پیراستن نفس و پاکیزگی دل، جلوه گاه لطف و رحمت به بندگان می گشتند و زیباترین رفتار را در مناسبات با دوست و دشمن، تعلیم می دادند و اسوه و الگویی ابدی برای آیندگان عرضه می کردند.
از جمله پیامبرانی که نامشان زینت بخش این سوره گشته، حضرت عیسی بن مریم(ع) است که چگونگی تولد و تعلق او را به مادرش شرح داده است. در این آیات حضرت عیسی (ع) در حالیکه نوزادی در گهواره بود، به مردمی که ناباورانه تولد بدون پدرِ او را انکار می کردند، به اشاره مادرش و برای رفع اتهام از او، خود را معرفی می نماید. این معرفی هفت بند دارد که بطور خلاصه بیان شده است. معمولاً بیوگرافی نویس ها و راویان زندگی بزرگان، به فرازهای عمومی و اجتماعی آنها اشاره مینمایند؛ امّا شگفت اینکه دو بند از این معرفی به ارتباط آن حضرت با مادرش اختصاص یافته که به ظاهر مسأله ای خصوصی و بی ارتباط با مخاطبین می آید!
ابتدا به نحوه معرفی نگاهی می افکنیم، سپس دلیل این توجه را پیگیری می کنیم:
1 ـ من بنده خدا هستم (اِنّی عَبْدُ اللّه)
2 ـ بمن کتاب عنایت کرده و مرا پیامبر گردانید (آتانی الْکِتابَ وَجَعَلَنِی نَبِیا)
3 ـ مرا در هرکجا باشم، منشأ خیر و برکت قرار داده (وَجَعَلَنِی مُبارکاً اَینَ ما کُنْت)
4 ـ مرا به صلات و زکات مادامیکه زنده هستم، توصیه نموده (وَاَوْصانِی بِالصَّلوةِ وَالزَّکوةِ مادُمْتُ حَیا)
5 ـ و (همچنین) نیکوکاری به مادرم را (وَبَرّاً بِوالِدَتِی)
6 ـ و مرا جبار و شقی نگردانیده (وَلَمْ یجْعَلْنِی جَبّاراً شَقِیا)
7 ـ برمن سلامتی است، در روز تولدم، روزی که می میرم و روزی که زنده برانگیخته می شوم. (والسَّلام عَلی یومَ وُلِدْتُ وَیوْمَ اَمُوتُ وَیوْمَ اُبْعَثُ حَیا)
همانطور که ملاحظه می نمائید، بندهای 5 و6 مربوط به روابط با مادر است که گویا تأکید برآن برای مردمی که برای اولین بار با آن حضرت آشنا می شدند، بدلیل نیاز مبرم جامعه بی عاطفه و خشن معاصر آن حضرت بوده است که محروم از چنین مهر و محبت و محکوم به شقاوت و قساوت بودند.
معنای «بِرّ» نیکی سرشار و بی حد و حصر وبی توقعِ تشکر و تقدیر است و معنای کلمه »جبر» و جبّاریت، تحمیل اراده و مشیت خود به دیگران می باشد، بنابراین فرزند جبّار کسی است که از موضع لجبازی و غرور، می خواهد خواسته اش را به کرسی نشانده و تمایلاتش را بروالدین تحمیل کند.
معنای «شقی» نیز مخالف «سعید» است، سعید به کسی می گویند که اهل مساعدت و کمک به دیگران باشد. در جهت مقابل، شقی کسی است که خیرش به کسی نمی رسد واهل کمک و مساعدت به والدین نیست.
به این ترتیب حضرت عیسی(ع) می خواهد به قوم خود که دردوران سنگدلی و خشونتِ روم باستان زندگی می کردند، این درس را بدهد که جامعه ای روی سعادت و نجات خواهد دید، که بذر عشق و عاطفه و احسان و محبت را از همان کودکی در خانواده و در ارتباط با مادر کاشته باشد.
اگر نهالنیکی به والدین از همان طفولیت در دل فرزند نهاده شود و بگونه ای تربیت شود که از تحمیل خواسته های نابجا به والدین احتراز نماید و یار و یاور و تکیه گاهی برای آنها باشد، در دوران بلوغ و به هنگام ورود به جامعه نیز از خودخواهی و تک روی و جبّاریت و ظلم و ستم به بندگان سلامت خواهد ماند و به داد محرومین و مظلومین خواهد رسید.