زنان بیهمسر باید ازدواج کنند یا نه؟
![زنان بیهمسر باید ازدواج کنند یا نه؟ زنان بیهمسر باید ازدواج کنند یا نه؟](https://kargaronline.ir/images/news/1090144/thumbs/thumb2_1090144.jpg)
به گزارش کارگرآنلاین در بررسی آماری سال 1395 بیشترین طلاق در بین مردان 30 الی 34 سال و زنان 25 الی 29 سال رخ داده است. جدای از بحث مذموم بودن پدیده طلاق، این آمار نشان میدهد درصد قابل توجهی از زنان در سن جوانی مطلقه میشوند. بر اساس همین آمار حدود 90 درصد از زنان مطلقه سراغ تشکیل زندگی و ازدواج مجدد نمیروند. آمار ازدواج در همین سال برای مردانی که در اثر فوت یا طلاق بیهمسر شدهاند معادل 5.4 بوده و زنان بدون شوهر 4.1 درصد را به خود اختصاص دادهاند.
بازسازی یک خانواده و زندگی جدید امری خصوصی و شخصی به حساب میآید اما آنچه از آمار و ارقام و سطح عمومی جامعه شاهد آن هستیم ازدواج مجدد، پدیدهای فردی و شخصی نیست و بیش از خود فرد، نگاه جامعه در آن اثرگذار است.
میتوان گفت تئوری "وجدان اجتماعی" امیل دورکیم جامعهشناس فرانسوی در این حوزه بسیار صدق میکند؛ تصمیمات فردی حتی در حوزههای خصوصی و شخصی زندگی تحت تأثیر نگاه جماعتی است که در میان آنها زندگی میکنند. به عبارت دیگر نگرش منطقی افراد جامعه نسبت به زندگی فرد طلاق گرفته، میتواند مشوق فرد برای تأهل دوباره باشد اما از سوی دیگر نگاه منفی جامعه به فردی که مجدد ازدواج میکند بخصوص زنان، میتواند باعث شود تا فرد علیرغم میل باطنیاش از بازسازی یک زندگی جدید خودداری کند. گرچه لازم به ذکر است که در باور و افکار عمومی جامعه ازدواج مجدد برای مرد بدون همسر با فرزند یا بدون فرزند امری پسندیده هم محسوب میشود و اعضای خانواده و دوستان نیز برای تشکیل مجدد یک زندگی مخصوصاً اگر مرد دارای فرزند باشد، پیش قدم میشوند. اما در سوی دیگر زمانی که یک زن به هر علت – فوت، شهادتو طلاق- همسر خود را از دست داده باشد، ازدواج مجددش بویژه اگر دارای فرزند باشد بسیار از سوی جامعه، خانواده و فرزندان مورد مخالفت قرار میگیرد. در واقع این جامعه است که با نگاه درست یا غلط برای فرد تصمیم گیری میکند نه خود شخص.
حجتالاسلام علی سرلک کارشناس مذهبی خانواده در این باره میگوید: «متاسفانه قائل نشدن حق ازدواج مجدد در جامعه ما یکی از ایرادات فرهنگی است. زنان در این امر دارای مدعی العموم زیادی هستند، از خانواده و فرزندان گرفته تا خانواده همسر سابق و جامعه نگاه سنگینی نسبت به ازدواج مجدد آنها دارند که ریشه در عقلانیت و دینداری ندارد.»
این کارشناس مذهبی رفتار ائمه را در این زمینه الگو میداند میگوید: «حضرت زهرا(س) در وصیتهای خودشان درباره ازدواج مجدد حضرت امیرالمؤمنین(ع) حرف زدهاند؛ یعنی در بحران مسائل و شرایط عاطفی و احساسی باز راجع به همسرشان صحبت کردهاند. اگر اولیا خدا در این شرایط قرار بگیرند حتماً نسبت به همسر خود خیرخواهی میکنند. اما این باور نادرست در فرهنگ ما بیشتر زائده نگرشهای منفی جامعه مردسالاری است که به نوعی برای خود اختیارات نانوشتهای را قائل شدهاند و مردان حق بیشتری نسبت به زنان دارند. درحالی که وقتی زنان همسرشان را از دست میدهند یا از آنها جدا میشوند اتفاقاً جامعه باید بیشتر زمینه ازدواج مجدد آنها را فراهم کند.»
زندگی بدون همسر سرآغاز مشکلات فردی و اجتماعی
زنان بیهمسر، با چندین عوامل استرسزا مواجه هستند؛ مالی و اقتصادی، احساس گناه، عدم ارضای نیازهای شخصی، عزتنفس پایین، فقدان نظم در زندگی، ناخشنودی از زندگی، فاقد قواعد در اداره زندگی، مشکل در ارتباطات اجتماعی، فقدان تفریح سالم و مشکلات سنگین. همسران شهدا علاوه بر این استرسها با حفظ باورهای ارزشی نیز مواجه هستند؛ تقدس امر شهادت و باورهای مردم موجب میشود تا همسران شهدا بسته به اینکه ممکن است به این معنویت و تقدس گرایی خدشه وارد کنند، اغلب به ازدواج مجدد فکر نمیکنند. درواقع جامعه بهجای فراهم آوردن زمینه برای کاهش این استرس از طریق بازسازی یک زندگی جدید برای زنان بیهمسر بیشتر خود در منع آن گام برمیدارد:
اصلیترین مشکلات زنان برای ازدواج مجدد را اینگونه میتوان برشمرد:
در صورت فوت همسر؛
- اگر زنی در سن پایین باشد حتی باگذشت چند سال از فوت همسر، اگر ازدواج جدیدی کند به بیمهری نسبت به همسر اول محکوم میشود.
- در صورت داشتن فرزند و تمایل برای ازدواج مجدد با مخالفت خانواده همسر سابق و نگهداری نوههایشان توسط ناپدری مواجه میشود.
- مخالفت از سوی فرزندان؛ فرقی نمیکند در چه رده سنی باشند بلکه هر گروه سنی مخالفتشان را به شیوه خاص خود مطرح میکنند.
در صورت شهید شدن همسر؛
- از سمت جامعه و گاه از سمت خانواده شهید به زیر پاگذاشتن مقام و قداست ارزش شهید محکوم میشود.
- در صورت داشتن فرزند، نگهداری از فرزند شهید را حق کسی جز مادر و خانواده شهید نمیدانند؛ "چندی پیش با انتشار خبر ازدواج یکی از همسران شهدا در شبکههای اجتماعی یکی از خبرنگاران حوزه حماسه و مقاومت خبرگزاری تسنیم در اینستاگرام خود نوشت: ده سال پیش دریکی از مصاحبهها، پدر شهیدی قبل از آنکه پرونده شهادت فرزندشان در بنیاد شهید تشکیل شود برای عروسشان شرط گذاشته بودند اگر ازدواج کند نوهاش را از او میگیرد. زن بیپناه باوجود حضور خواستگار، فقط با چنگ و دندان فرزندش را بزرگ میکرد و همیشه ترس از دست دادن تنها یادگار همسرش را داشت."
حجتالاسلام سرلک در ارتباط با ازدواج همسران شهدا میگوید: «احساس قدسی بودن راجع به شهید در جامعه وجود دارد، چون شهید مقدس شمرده میشود گمان میکنند ازدواج همسر او ممکن است طعنهای به آن معنویت و قدسیت بزند که اینیک تخیل خام است. در سوره مبارکه اعراف در آیاتی که در ارتباط با ماه مبارک رمضان است بلافاصله بعدازآن مباحث زناشویی در شبهای ماه رمضان عنوان میشود، این معنویتی است که قرآن و اسلام به ما معرفی میکند. در دین ما دنیا و آخرت کنار هم قرار دارند اما برخی تنها به فکر دنیا و برخی فقط نگاه به آخرت دارند البته با تعریفهای غلطی که از دنیا و آخرت ارائه میدهند، درحالیکه هر دو باید در امتداد هم باشند. در ارتباط با ازدواج همسران شهدا یک منع نابالغ از سوی جامعه وجود دارد، در صدر اسلام بسیاری از همسران شهدا بلافاصله بعد از شهادت باکسی دیگر ازدواج میکردند که این نگاه اسلام و فرهنگ صحیح است.»
بسیاری از همسران شهدا بخصوص شهدای مدافع حرم که جوانهای نسل امروز محسوب میشوند، از سن بالایی برخوردار نیستند، خیلی از آنها حتی فرزندی ندارند و تنها یکی دو سال از ازدواجشان گذشته است. بار منفی که جامعه القا میکند بر روی خانواده شهدا نیز اثرگذار است و آنها نیز این بار را بر عروس خود وارد میکنند. در صورت ازدواج مجدد، همسران شهدا که اغلب دهه هفتادی و جوان هستند نباید به عدم تعهد و بیوفایی محکوم شوند بلکه آنها اگر فرزند داشته باشند برای بزرگ کردن نیاز به مردی برای تربیت فرزند خوددارند؛ تربیت با توجه به آرمانهای همان پدری که شهید شد.
در صورت طلاق؛
- اگر زن طلاق گرفته باشد به تنوعطلب محکوم میشود؛ خصوصاً اگر فرزندی داشته باشد. همچنین باور اشتباه رایج در بین مردم جامعه این است که اگر او توانایی زندگی کردن داشت در همان ازدواج اول میماند و جدا نمیشد.
- اگر به هر دلیلی حضانت فرزند پس از طلاق به زن داده شود، در صورت ازدواج مجدد با مخالف همسر سابق فرزند از او گرفته میشود.
زنان بدون همسر اگر همسرشان فوتشده باشد و یا از او جداشده باشند محکومبه عدم تعهد و بیوفایی نخواهند بود، بلکه آنها برای ادامه نیاز به شریک زندگی دارند که این امر بهواسطه آنکه از حوزه خصوصی خارجشده و جامعه اثرگذاری بیشتری در آن دارد باید مقدمات تشکیل یک زندگی مجدد ابتدا در اجتماع فراهم شود و سپس خانوادهها اقدامات لازم را انجام دهند. همانگونه که فرزندان یک مرد بدون همسر به نامادری برای تربیت و بزرگ شدن نیاز دارند، همانگونه که برای اداره زندگی و آرامش روح و روان مرد به زن نیاز دارد، زن بیهمسر که مشکلات عدیدهای با نبود شوهر دارد نیز برای تربیت فرزند و ادامه زندگی نیاز به مردی دارد که همنشین او شود.