خانواده سالم و ناسالم هرکدام چه ویژگی هایی دارند؟
![خانواده سالم و ناسالم هرکدام چه ویژگی هایی دارند؟ خانواده سالم و ناسالم هرکدام چه ویژگی هایی دارند؟](https://kargaronline.ir/images/news/1090238/thumbs/thumb2_1090238.jpg)
به گزارش کارگر آنلاین، خانواده سالم نیازهایی فراتر از مسکن، غذا، تحصیل و حتی امنیت جسمی و جنسی اعضای خود را برآورده می سازد. اعضای خانواده به خصوص کودکان به نوازش، در آغوش گرفتن، شنیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن نیاز دارند. ما احساس هایی داریم که لازم است به آن ها اجازه داده شود تا ابراز شده و پذیرفته شوند، چیزهایی را از دست داده و می دهیم که نیاز داریم برای آن ها سوگواری کنیم، ما به صداقت نیاز داریم تا بتوانیم خود حقیقی مان را آشکار کنیم و خلاقانه زندگی معنوی داشته باشیم. خانواده سالم به همه اعضای خود اجازه میدهد نیازشان را برآورده کنند.
خانواده ناسالم چگونه خانواده ای است؟
خانواده ناسالم آن خانواده ای نیست که آشکارا غیرطبیعی، بد و ناکارآمد باشد، بلکه برعکس خانواده های ناسالم اغلب طبیعی و خوب به نظر می رسند!!! این خانواده ها در ظاهر خود را خوب جلوه می دهند. آنها برای تظاهر، دروغ و فریبکاری که از آن با عنوان «زرنگی» یاد می کنند بیشتر از صداقت، ارزش قائل می شوند. بددهنی، پرخاشگری، تنبیه و سرزنش در این خانواده ها عادی است. آنها به داشتن و به دست آوردن و به طور کلی به جذب و تصاحب بی قید و شرط هر آنچه در دنیای بیرون از خود فرد است بیشتر از بودن و همانی که در واقع هستند اهمیت می دهند. فرزندان و اعضای چنین خانواده هایی به لحاظ جسمی به شکل بزرگسالانی درمی آیند که فقط نقش آدم بزرگ را بازی می کنند، بدون این که از درون رشد کرده و بزرگ شده باشند. بنابراین آنها «کودکان بزرگسال» می شوند. یعنی کسانی که از درون احساس خلأ و پوچی می کنند و به سختی در تلاشند این خلأ را به طریقی ناسالم پر کنند. معمولاً در خانواده های ناسالم که والدین و سرپرست خانواده، خود کودکانِ بزرگسالِ خانواده های ناسالم هستند، قوانین تقریباً پنهان و بصورت ناگفته ای به اجرا درمی آیند که بیشتر در خدمت برآورده ساختن نیازهای ارضا نشده والدین است تا فرزندان آنها!!!
خانوادههای مسألهدار مسائل خود را انکار می کنند و به همین دلیل مسائل آنها هرگز حل نمیشود.
بنابراین واژه های «طبیعی و خوب» که از روی عادت استفاده می شوند، نمی توانند بیانگر سلامت خانواده باشند. از این رو، مناسب تر است برای توصیف خانواده از واژه های «سالم یا ناسالم» استفاده کنیم.
خانواده سالم چه ویژگی هایی دارد؟
۱. اعضای خانواده از پنج نوع آزادی بهرهمند هستند.
الف) آزادی دیدن، شنیدن و تصورکردن آنچه حالا اینجاست، آنچه قبلاً بوده و بعداً خواهد بود.
ب) آزادی اندیشیدن به آنچه شخص میاندیشد، نه آنچه باید بیندیشد.
ج) آزادی احساسکردن آنچه شخص احساس میکند، نه آنچه باید احساس کند.
د) آزادی خواستن و انتخابکردن آنچه شخص میخواهد، نه آنچه باید بخواهد.
ه) آزادی تصور کردن خودشکوفایی و نه ایفای نقشی بیانعطاف و رعایت دامن احتیاط.
۲. ابراز صمیمیت؛
ازدواج بهعنوان مهمترین بخش خانواده باید در جهت صمیمیشدن باشد. این فرآیند مراحل زیر را طی میکند: دوست داشتن (عشق ورزیدن)، حلوفصل اختلافها، مصالحه، تفرد و صمیمیت.
صمیمیت یعنی اعضای خانواده بتوانند بدون ترس و واهمه، اشتباهات و اسرار خود را برای هم مطرح کنند و کسی از اشتباهات و اسرار آنها سوء استفاده نکند.
۳. مذاکره درباره تفاوتها؛
مذاکره در مورد تفاوتها وظیفه مهمی در فرآیند ایجاد صمیمیت است. برای مذاکره بر سر تفاوتها باید میل به همکاری وجود داشته باشد تا حلوفصل منصفانه مسائل را امکان پذیر کند.
۴. ارتباط روشن و سازگار؛
ارتباط روشن و سازگار در صمیمیت نقشی اساسی دارد. برقراری ارتباط روشن مستلزم آگاهبودن از خود و از دیگری و نیز احترام گذاشتن به یکدیگر است.
۵. اعتمادکردن؛
اعتماد در اثر صداقت ایجاد میشود. ابراز صحیح احساسات، عواطف، افکار و امیال مهمتر از موافقت است.
۶. تفرد؛
در خانوادههای سالم تفاوتها تشویق میشوند. منحصربهفرد بودن و تکرارنشدن هر یک از افراد خانواده، از جمله نخستین ارزشهای حاکم بر خانوادههای سالم است.
۷. انعطافپذیری؛
در خانوادههای سالم، نقشها باز و انعطافپذیر هستند. افراد میتوانند بدون خجالت و شرمساری به طیب خاطر خود رفتار میکنند.
۸. برآوردهشدن نیازها؛
خوشبخت کسانی هستند که نیازهایشان برآورده میشود. خانواده سالم به همه اعضای خود اجازه میدهد نیازشان را برآورده کنند.
۹. پاسخگویی؛
خانواده سالم پاسخگوست. مسائل فردی و خانوادگی را تأیید میکند و به اتفاق برای حل آنها میکوشد.
۱۰. قوانین، باز و انعطافپذیرند؛
قانونمندی در خانوادههای سالم به امکان بروز اشتباه توجه دارد. میتوان بر سر قوانین و باورها مذاکره کرد.
خانواده ناسالم و ناکارا چه ویژگی هایی دارند؟
۱. انکار؛
خانوادههای مسألهدار مسائل خود را انکار میکنند و به همین دلیل مسائل آنها هرگز حل نمیشود. این خانوادهها همچنین پنج آزادی را از خانواده خود دریغ میکنند.
۲. خلأ صمیمیت؛
در خانوادههای مسألهدار خلأ صمیمیت وجود دارد. درواقع خلأ صمیمیت منجر به مسألهدارشدن خانواده میشود.
۳. شرمزدگی؛
خانوادههای مسألهدار شرمزده هستند، پدر و مادر شرم به دل ریخته دارند و در برخورد با فرزندانشان شرمساری را به نمایش میگذارند.
۴. نقشهای بیانعطاف؛
نقشها تحتتأثیر نیازهای خانواده بهعنوان یک نظام شکل میگیرند. بچهها حقیقت خود را برای رعایت نیازهای نظام از دست میدهند.
۵. مرزهای نامشخص؛
اعضای خانوادههای مسألهدار مرزهای نامشخص دارند. اگر مادر بترسد، همه میترسند. درواقع افراد بهجای یکدیگر احساس میکنند.
۶. فداشدن نیاز افراد بهخاطر نیاز نظام؛
نیازهای افراد خانوادههای مسألهدار برآورده نمیشود. نیازهای فردی فدای نیازهای نظام میشود. در خانوادههای مسألهدار، تقریبا همیشه با خشم و افسردگی روبهرو هستیم.
۷. ارتباط بد؛
ارتباط در خانوادههای مسألهدار یا آشکارا ضدونقیض است یا افراد با هم توافق کردهاند که هرگز در مقام مخالفت با هم حرف نزنند. تماس و ارتباط واقعی بهندرت وجود دارد.
۸. بیانعطافی قوانین؛
در خانوادههای مسألهدار، قوانین بیانعطاف و تغییرناکردنی هستند. تربیت مسموم واضع این مقررات است.
۹. اسرار علنی؛
اسرار علنی از جمله دروغهایی است که خانواده را در حالت منجمد نگه میدارد. در این شرایط هرکس از آنچه همه به ندانستن آن تظاهر میکنند، آگاه است.
۱۰. نظام بسته و تغییرناپذیر؛
همه برای رفع پریشانی و ناراحتیکنترلکننده تلاش میکنند، اما هرچه اشخاص نقش خود را بیشتر بازی میکنند، به همان اندازه ایستایی نظام بیشتر میشود.