سن مناسب آموزش مسایل جنسی به کودکان
به گزارش کارگر آنلاین «سارا گلستانی» روانشناس و نویسنده روابط انسانی و مدرس مهارتهای زندگی درباره دلایل حادثه تلخی که برای آتنا(کودک ۷ ساله پارس آبادی) اتفاق افتاد، گفت: متاسفانه این قضیه تجاوز ارزیابی شده و اینکه این آقا هر روز این دختر را میدیده و وقت کافی برای اینکه این موضوع را در ذهن بپروراند، داشته است. تنها فردی میتواند این کار را انجام دهد که فشار جنسی داشته باشد و یا در کنار آن معضل اختلالات شخصیتی داشته باشد. یا اینکه میتواند فشار جنسی نداشته و امکان برقراری رابطه جنسی با همسر را داشته باشد ولی معضل اختلال شخصیتی را همچنان داشته باشد.
گلستانی افزود: اهمیت این موضوع در اینجاست که یک خانواده وقتی کودک خود را آموزش دهند که کم کم میخواهد به تنهایی در جامعه حضور پیدا کند و کارهایش را به طور مستقل انجام دهد و با دوستان و اطرافیان خود بدون حضور والدین معاشرت کند، دقیقا از همان موقع لازم است که به کودک آموزش دهند که چطور از خودش در جامعه مراقبت و چه خطراتی ممکن است او را تهدید کند. این روانشناس درباره سن مناسب برای آموزشهای جنسی به کودکان گفت: سن مستقل شدن کودکان در خانوادههای مختلف متفاوت است ولی از نظر روانشناختی کودکان میتوانند از کلاس اول دبستان، زمانهای تنهایی داشته باشند که در جامعه و خیابان به تنهایی بروند اما زیر آن سن هم در محیط های آموزشی یا مهدکودک می توانند تنها باشند. بنابراین به محض اینکه کودکان بتوانند ارتباطاتی را خارج از خانواده اولیه یعنی پدر و مادر داشته باشند باید فراخور سن و سالشان آموزش مراقبت از بدن و مراقبتهای جنسی به آنها داده شود. فکر میکنم از سن ۴ یا ۵ سالگی می توان این آموزشها را شروع کرد ولی در این سن، شیوه این آموزش غیرمستقیم و بازی گونه است اما مراقبتها باید به کودک آموزش داده شود که با چه کسانی معاشرت و به چه کسانی پاسخ دهد و تحت چه شرایطی میتواند به کسی اعتماد کند. از سن ۷ سالگی به بعد که دیگر ورود کودک به اجتماع رسمیتر می شود حتما لازم است که به بچهها مراقبت از بدن خودشان علیالخصوص اعضای جنسی شان آموزش داده شود و باید بدانند که با افرادی چه از جنس مخالف و چه موافق که سعی دارند بیش از حد نرمال به آنها نزدیک شوند، دوری کرده و والدین خود را از این موضوع مطلع کنند.
وی افزود: در ماجرای آتنا آنچه که مورد توجه است این است که آتنا هر روز به آن محل میرفته و آب می خورده درنتیجه در آنجا حتما ارتباطات کلامی دیگری شکل گرفته و فرصت کافی برای انجام هر کار دیگری شکل گرفته است. حال در یک روز و موقعیت خاصی آن فرد متجاوز دست به این عمل زده ولی این شرایط همواره بوده و این یعنی زنگ خطر برای خانواده آتنا به صدا در نیامدهاست.
این روانشناس تاکید کرد: در سن ۳ یا ۴ سالگی باید حریم خصوصی به کودک آموزش داده شود و در مورد بدنش هم به او گفته شود که اگر کسی قصد داشت به این اعضا نزدیک شود باید به مادر یا پدر اطلاع دهد. این آموزش برای زیر سن ۶ سال است. انیمیشنی هم در این خصوص ساخته شده که در اینترنت موجود است و میتواند در این راه به والدین کمک کند.
گلستانی افزود: اما برای کودکان بالای ۶ سال با توجه به دایره لغات و درک و فهم کودکان میتوان بیشتر این مسایل را برای آنها توضیح داد. چون آنها شناخت از دختر یا پسر بودن خود پیدا کردهاند و میدانند که به خاطر این تفاوت انتظارات متفاوتی از آنها در جامعه وجود دارد. بنابراین میتوان به آنها یاد داد که دخترها و پسرها چگونه میتوانند از بدن خود در برابر دیگران محافظت کنند. در واقع کودکان هرجا احساس ناامنی کردند حتما باید با خانواده در میان بگذارند و اینکه خانواده حتما این احساس امنیت را برای کودک فراهم آورده باشد که کودک به راحتی بتواند مسایلش را با آنها در میان بگذارد. همچنین خانواده باید انقدر توجهاش بالا باشد که به کودک آموزشهایی از علامتهای خطر داده باشند که نوع برخورد دیگران، طرز برخورد آنها و غیره چگونه باید باشد تا کودک بتواند به موقع این مسایل را تشخیص دهد.
این روانشناس اهمیت آموزش امنیت جنسی به کودکان را بسیار مهم دانست و افزود: اهمیت این موضوع تاجایی است که میتواند تمام کودکی و بزرگسالی آنها را تحت تاثیر قرار دهد، وقتی فیلم « هیس دختران فریاد نمیزنند» پخش شد، من و همکارانم مراجعانی داشتیم که آسیبهای دوران کودکی خود را که از افراد آشنا یا غریبه در دوران کودکی دیده بودند را به یاد آورده و با ما در میان گذاشتند و تا آن زمان این آموزش به آنها داده نشده بود که باید از حق خودشان دفاع کنند و تازه با دیدن این فیلم متوجه شده بودند که حق دارند راجع به آن حرف بزنند. این فاجعه است که ما از کودکی آموزش به کودکانمان ندهیم که در این مورد حرف بزنند و وقتی بزرگ شدند تمام آینده و ازدواج و مسایل دیگر آنها به خاطر این موضوع به مخاطره بیفتد و تحت الشعاع این موضوع قرار بگیرد. حال اگر بلایی مثل آتنا موجب از دست دادن جان آنها نشود بلاهای دیگری آنها را گرفتار می کند که با یک آموزش ساده می توانیم جلوی این کار را بگیریم. اینکه ما شرم یا تابو داریم برای بیان این مسایل نباید به ما اجازه دهد که آینده کودکان را به خطر بیندازیم . نتیجه این موضوع هم به جامعه برمیگردد وقتی آمار بگیریم از آمارهای افراد آسیب دیده در کودکی میبینیم که بی تاثیر نبودهاست در ایجاد استرس و اضطراب و ازدواجهای ناموفق در جامعه که همه اینها به هم مرتبط است. در واقع این اتفاقات در جامعهای که شفاف در مورد آن صحبت و آموزش داده نشود پتانسیل بیشتری برای رخ دادن خواهد داشت.