اخبار اقتصادی
چاپ00009:58 - 1401/05/09

سخن امام حسین (ع) که حرّ بن ریاحی را حرّ کرد

کارگر آنلاین| حرّ، یکی از توبه کنندگان واقعه کربلا بود که امام حسین (ع) وعده بهشت را به او دادند.

 یکی از شهدایی که نام او در تاریخ دین اسلام ماندگار شد، «حرّ بن یزید ریاحی» بود که در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسید. نقل است که نَسَب او «حر بن یزید بن ناجیة بن قَعنَب، بن عتّاب بن هرمىّ بن ریاح بن یربوع» یا «حر بن یزید بن ناجیة بن قعنب بن عتاب بن حارث بن عمرو بن همام‏» بوده است. از اینرو، با توجه به قبیله و تیره‌ای که حر داشته است او را «تمیمی»، «یربوعی»، «نهشلی»، «حنظلی» و «ریاحی» دانسته اند.

آن چه که در منابع تاریخی بیان شده، این است که امام حسین (ع) در دو مورد، بدون ذکر نام مادر حرّ، از او یاد کرده است. اول، زمانی که سپاه حرّ با سیدالشهداء (ع) برخورد کرد، حضرت دستور حرکت دادند و در آن لحظه، حرّ مانع شد و پس از آن، امام حسین (ع) به حرّ فرمودند: «مادرت به عزایت بنشیند.» و حرّ هم در پاسخ به حضرت گفت: ««اگر کسی غیر از تو این حرف را به من می‌زد، همین حرف را به او می‌زدم؛ هر کس که می‌خواست باشد! اما به خدا سوگند که درباره مادر تو جز بهترین سخن‌ها، چیز دیگری نمی‌توان گفت».

دوم، هنگامی که حرّ بن ریاحی از لشکر کوفه جدا شد و خود را به امام حسین (ع) رساند، به حضرت گفت: «آیا می‌توانم توبه کنم؟» و امام حسین (ع) با اعلام رضایت خود، نام او را پرسیدند و حرّ هم خود را این طور معرفی کرد: «من حرّ بن یزید هستم.» و اباعبدالله الحسین (ع) هم به او فرمودند: «تو حقیقتاً حرّ (آزاده) هستی، همان‌گونه که مادرت تو را حرّ نامید.»
محاصره امام حسین(ع) توسط حرّ

جریان محاصره کردن امام حسین (ع) توسط حرّ بن ریاحی از این قرار بود که حضرت در منطقه‌ای تحت عنوان «ذی حُسُم» با حرّ و سپاهش روبرو شدند، با توجه به این که مأموریت حرّ این بود که امام حسین (ع) را بازداشت کند راه را بر حضرت بست تا ایشان را نزد عبیدالله بن زیاد ببرد، ولی حضرت قبول نکردند. حرّ هم پیشنهاد تغییر مسیر را به امام حسین (ع) داد؛ به طوری که راهی جز کوفه و مدینه بروند تا خودش بتواند از ابن زیاد کسب تکلیف کند. بنابراین، زمانی که حضرت و یارانشان در مسیر «عذیب» و «قادسیه» حرکت کردند، حرّ همراه آن‌ها بود.

در روز عاشورا که سپاه دشمن به مصاف امام حسین (ع) و یارانشان رفته بود، حرّ هم جزء افرادی بود که در مقابل حضرت ایستاده بودند، ولی در این میان، از جنگ با سیدالشهداء (ع) تردید داشت. از اینرو، با فردی به نام مهاجر بن اوس صحبت کرد و به او گفت: «به خدا قسم! خود را در گزینش بهشت و دوزخ مخیر می‌بینم. به خدا قسم که جز بهشت را برنگزینم، اگرچه قطعه قطعه و سوزانده شوم. پس از آن بود که به سرعت خود را به امام حسین (ع) رساند و دست هایش را بر سر گذاشت و گفت: ««فَتُبْ عَلَی فَقَدْ أَرْعَبْتُ قُلُوبَ أَوْلِیائِک وَ أَوْلَادِ بِنْتِ نَبِیک‏»؛ خداوندا به سویت بازگشتم. پس توبه‌ام را بپذیر؛ چراکه من دل هاى دوستانت و فرزندان دختر رسول خدا (ص) را به وحشت و اضطراب افکنده بودم.»
توبه حرّ

پس از این که حرّ، توبه کرد نزد امام حسین (ع) آمد و به ایشان گفت: فدایت گردم، من همانم که تو را از بازگشت به مدینه باز داشته و کار را بر تو سخت گرفتم. به خدا گمانم این نبود که این مردم با تو چنین کنند، من نزد خدا توبه نمودم. آیا توبه‌‏ام پذیرفته می‌شود؟

حضرت هم در پاسخ فرمودند: آرى خدا توبه‌‏ات را می‌پذیرد. از اسب پیاده شو.

سپس، حرّ گفت: سوار بر اسب بهتر می‌توانم خدمت شما باشم تا پیاده، و فرود آمدن (شهادت)، آخر کار من است.

سپس حرّ به سیدالشهداء (ع) گفت: با توجه به این که من، اولین کسی بودم که با شما مقابله کردم؛ بنابراین، اجازه دهید که نخستین شهید در پیشگاه شما باشم تا فردای قیامت، در زمره افرادی باشم که با جدّتان، محمّد (ص) مصافحه می‌کنند.
هنگام پیوستن حرّبن ریاحی به سپاه امام حسین (ع)

نقل شده است: زمانی که دو سپاه روبروی هم قرار گرفتند تا با یکدیگر نبرد کنند، امام حسین (ع) فرمودند: «أَمَا مِنْ مُغِیثٍ یغِیثُنَا لِوَجْهِ اللهِ؟ أَمَا مِنْ ذَابٍّ یذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟» «آیا دادرسى نیست که براى رضاى خدا به داد ما برسد؟ آیا دفاع‌کننده‌اى نیست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟» و بدنبال آن، حرّ بن یزید ریاحی از سپاه عمر بن سعد جدا شد و به سپاه امام (ع) پیوست.

بنابراین، اگر حضرت، این صحبت را در لحظات ابتدایی نبرد بیان کرده باشند، حرّ هم در آن زمان به سپاه امام حسین (ع) پیوست و اگر در اواخر جنگ، حضرت چنین فرموده باشند، حرّ بن ریاحی نیز در همان زمان به عنوان یکی از توبه کنندگان در جمع یاران سیدالشهداء (ع) قرار گرفت و بدنبال آن، گفته شده که حرّ، غلام ترک زبانی داشته است که در این توبه و پیوستن به یاران امام حسین (ع)، حرّ را همراهی کرده است.
خطبه ی  حرّ در واقعه کربلا خطاب به لشکر عمر بن سعد

حرّ بن ریاحی رو به سپاه دشمن کرد و چنین گفت: اى قوم! آیا هیچ‌یک از پیشنهادهایى که حسین (ع) به شما ارائه داد را نمی‌پذیرید تا خداوند شما را از ابتلای به جنگ با او حفظ کند!

سپاهیان عمر بن سعد هم گفتند: امیر ما عمر بن سعد است و با او صحبت کن و عمر بن سعد گفت: من تلاش و کوشش خود را کرده‌‏ام، اگر راهى براى پذیرش پیشنهاد او می‌یافتم، می‌دادم که پس از آن، حرّ به آن‌ها گفت: اى اهل کوفه! مرگ بر مادران شما! که حسین‏ (ع) را دعوت کردید، ولى وقتى نزدتان آمد او را تسلیم دشمن نموده‌‏اید!

گمان می‌کردید جانتان را فداى او خواهید کرد! ولى بعد روبرویش ایستادید تا او را بکُشید!

به جانش چنگ زده گلویش را گرفته، از هر سو او را احاطه کرده‌‏اید. نگذاشتید در سرزمین پهناور خدا به جایى برود و با اهل‌بیتش در امان بماند؛ او مانند اسیرى در دست‌‏هاى شما قرار گرفته؛ نه قادر است نفعى به خود برساند و نه ضررى را از خویش دور کند.

او و بچه‌‏ها و زنان و یارانش را از آشامیدن‏ آب فراتى منع کرده‌اید که یهود و مجوس و نصرانى آن را می‌‏نوشند و خوک‌ها و سگ هاى عراق در آن مزمزه می‌کنند!

اینک تشنگى آن‌ها را از پاى درآورده است! بعد از حضرت محمّد (ص) با ذرّیه‌‏اش چه بد رفتار کرده‏‌اید! اگر توبه نکنید و دست از کارى که در این‌روز و ساعت انجام می‌‏دهید برندارید، خدا به روز تشنگى سیرابتان نخواهد کرد.

حرّ در واقعه کربلا، رجز‌ها و شعر‌های حماسی سرود که در منابع وجود دارند و شهادت این بنده خالص پروردگار بدین صورت بود که در جریان جنگ، به همراه زهیر بن قین به میدان رفت و سپس، نقل شده است که سرانجام، حرّ به دست ایوب بن مسرح (و به نقلی مشرح خیوانی) و سوارکار دیگری از کوفیان به شهادت رسید.

البته نکته‌ای که وجود دارد، این است که اختلاف‌هایی مبنی بر این که حرّ ریاحی، نخستین شهید کربلا باشد، وجود دارد. اما وعده‌ی «لقد أصبت أجرا و خیرا» «تو در حقیقت به پاداش خیر و سعادت دست یافته‌‏اى.» را از سیدالشهداء (ع) شنید.

لینک کوتاه :
برای ذخیره در کلیپ برد، در باکس بالا کلیک کنید
اشتراک گذاری در :
نظر خود را ثبت کنید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
سامانه بتا بانک رفاه کارگران