پرونده ناتمام شهید «باهنر» در قاب تلویزیون
به گزارش کارگر آنلاین، رسول حسنی؛ تاریخ انقلاب اسلامی در خود نام شخصیتهای برجسته و ممتازی را دارد که همچنان ناشناخته و گمنام هستند. اگر بخواهیم انقلاب اسلامی را حفظ و ارزشهای آن را نشر دهیم ناگزیر به شناخت این اشخاص هستیم. چگونه میتوان از انقلابی حرف زد که پدیدآوردنگان آن را نمیشناسیم. این موضوع به انقلابیون ختم نمیشود بلکه دشمنان انقلاب و کسانی که انقلاب علیه سرنگونی آنها شکل گرفته نیز شامل میشود.
با وجود دستگاههای متعدد فرهنگی که همچنان جزیرهای عمل میکنند هنوز قدم مثبتی هر چند کوچک در این خصوص برداشته نشده و صدا و سیما به عنوان رسانهای مرجع و همه گیر همچنان در حال آزمون و خطا است. حال آنکه با وجود ظرفیتهای عظیم در تامین سرمایه، تولید و بخصوص نیروی مستعد انسانی باید تا کنون قدمهای اساسی و بلندی برداشته باشد.
در ایام منتهی به شهادت «محمدعلی رجایی» و «محمدجواد باهنر» که هفته دولت نام گرفته رسانه ملی اقدام به تولید و پخش سریالی با عنوان «راز ناتمام» کرده است. این سریال تاریخی و سیاسی با موضوع روایت زندگی «محمد جواد باهنر» به زندگی پرفراز و نشیب این شهید گرانقدر و اتفاقهای سالهای پس از جنگ و نفوذ دشمن در ارکان دولت در زمان حال میپردازد.
این سریال تولید سیمای مرکز کرمان به سفارش مرکز سیمای استانها است که به نویسندگی «امین امانی» و «هدایت کریمزاده» «سمانه میرعابدینی» بر اساس طرحی از «سید جلالالدین دری» و به تهیهکنندگی و کارگردانی «امین امانی» در شبکه اول سیما در حال پخش است.
«راز ناتمام» ملغمهای از روایات بیسرانجامی است که نمیتواند بیننده را با خود همراه کند، از یک سو قصه مبارزه شهید باهنر را شاهدیم و از یک سوی داستان نفوذ به ارکان دولت در زمان حاضر که هر کدام داستان مستقل خود را دارد و طبعا باید در سریالی مجزا پرداخته شود. مخاطب باید با کدام شخصیت سریال این همانی کند و با آن همراه شود. «راز ناتمام» در بهترین حالت میتوانست در دل یک برنامه ترکیبی مناسبتی گنجانده و پخش شود.
سازندگان برنامه به جای پرداختن به عمق شخصیت شهید باهنر و شخصیتهای مرتبط با وی دیالوگهای مطول و سرد و بیروحی را در دهان رضا، کاراکتر اصلی سریال گذاشتهاند تا او به تنهایی حفرههای داستان را پر کند. دیالوگهایی آنقدر یک لایه و شعارزده که یادآور بحث و گفتوگوی کارشناسان برنامههای مناسبتی هستند. با این تفاوت که در این سریال عملا گفتوگویی شکل نمیگیرد.
«راز ناتمام» نه تنها در روایت خود از زندگی شهید باهنر ناموفق است که در اجرا و بازیگری و کارگردانی و تدوین و ... نیز پر از اشکالات عدیده است. اگر بعضی نشانههای امروزی در این سریال نبود و همچنین از سال ساخت آن آگاه نبودیم این گمان پیش میآمد که «راز ناتمام» محصول فضای احساسی و غلوآمیز حاکم بر تلویزیون در دهه شصت است.
متاسفانه «راز ناتمام» در حالی پرونده شناخت اسطورههایی، چون رجایی و باهنر را ناتمام گذاشته است که پرونده ساخت اثری درباره این دو شخصیت تاریخ انقلاب اسلامی را برای همیشه مختومه کرد. چرا که رسانه ملی به ندرت یک سوژه را دوبار در دستور کار خود قرار میدهد. «راز ناتمام» بیش از آنکه شوق دیدن شهید باهنر، شهید رجایی، شهید بهشتی و ... را در مخاطب برانگیزد، تاثر و حسرتی در دل ایجاد میکند که چرا شخصیتهای بارز انقلاب اسلامی اینگونه معرفی و شناسانده میشوند.