وقتی اروپایی وجود نداشت ما درفقه پویای شیعه ۳۵ حکم برای حقوق حیوانات داشتیم
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نسبت به حقوق حیوانات و گیاهان بسیار حساس بودند. از آنجایی که در زمان حیات ایشان بیشتر وسیله حمل و نقل ، حیوانی نظیر اسب و قاطر بود ، آن حضرت توصیههایی درباره استفاده از این حیوانات میفرمودند. از آن جمله میفرمودند : حیوانی که از آن برای حمل و نقل استفاده میکنید حقوقی به گردن شما دارد که عبارتند از :
1 - وقتی از حیوان پایین آمدید اولین کارتان این باشد که به حیوان غذا و علوفه بدهید.
2 - وقتی از آب عبور میکنید سرعت به خرج ندهید و اجازه دهید حیوان آب بنوشد و سیراب شود.
3 - به حیوان ضربات دردناک نزنید و بخصوص از ضربه زدن به صورت حیوان پرهیز کنید چرا که حیوان با این صورت تسبیح خداوند میگوید.
4 - بر پشت حیوان سوار نشوید مگر برای کارهای ضروری و خیر
5 - بیش از توان حیوان بر پشت او بار نگذارید و حیوان را بی جهت خسته نکنید
6 - حیوان را در مسیر سخت و صعبالعبور و خارج از توانش نبرید
پیامبر صلی الله علیه و آله با اصحاب روانه جنگی بودند و در راه که میرفتند سگی با تولههایش را میبینند که در سایهای به استراحت میپردازد. حضرت دستور میدهند لشکر مسیرش را منحرف کند و علیرغم طولانیتر شدن مسیر نخواستند که آن حیوان اذیت شود. در حالی که البته قصد جان حیوان هم در میان نبود و فقط استراحت میکرد و چه بسا از آنجا بلند میشد و جای دیگری پیدا میکرد. اما تا این حد حضرت توجه داشتند. وقتی برخی اصحاب اعتراض کردند که چرا اینکار انجام شد حضرت فرمودند: این حق آن سگ و تولههایش است که از قبل آنجا بودند و نشستهاند و با عبور ما مجبور میشد بلند شود.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله درباره ذبح حیوانات حلال گوشت نیز توجه زیادی به خرج میدادند و حتی به نکات ظریفی اشاره میفرمودند. از آنجمله اینکه حضرت میفرمودند هیچگاه تیغ (چاقو) را جلوی چشم حیوان (گوسفند) تیز نکنید و آنرا از حیوان مخفی نمایید.
ایشان همچنین میفرمودند : خداوند مدارا را دوست دارد. پس با حیوان مدارا کنید و از علفزار با کندی و از محیط خشک و بیابان بیعلف با سرعت عبور کنید تا حیوان فرصت چریدن و خوردن علوفه داشته باشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وقتی دیدند شتری که در جایی بسته شده باری به پشت دارد صاحب حیوان را خواستند و فرمودند : صاحب این شتر کیست؟ صاحب این شتر مروت ندارد! برای اینکار (به جهت شتر را با بار رها کرده) خود را برای محاکمه در روز قیامت آماده کند.
ایشان همچنین وقتی میدیدند که دو نفر روی اسب یا حیوان خود نشسته و با هم سخن میگویند میفرمودند پایین بیایید و بیجهت روی حیوان ننشینید!
امام حسن علیه السلام هم چنین سیره و توجهی داشتند. روزی امام حسن مجتبی علیه السلام در یکی از باغهای شهر مدینه قدم میزدند که در این هنگام چشم مبارکشان به یک غلام سیاه چهره افتاد. آن غلام نانی در دست داشت و یک لقمه خودش میخورد و یک لقمه هم به سگی که کنارش بود میداد. حضرت با دیدن چنین صحنهای به غلام فرمودند: چرا نان را به سگ دادی و مقداری را برای خودت ذخیره نکردی؟ غلام عرض کرد : زیرا چشمان من از چشمان ملتمسانه سگ خجالت کشید و من حیا کردم که نان بخورم و آن سگ گرسنه بماند. امام حسن علیهالسلام سراغ ارباب غلام و صاحب آن باغ را گرفت و به نزد وی رفت. پس از بازگشت ، حضرت به غلام فرمود: من تو و این باغ را از مولایت خریدم و حالا تو را در راه خداوند متعال آزاد میکنم و این باغ را هم به تو میبخشم.