بررسی نظر شهید استاد مطهری در یادداشت بهزاد تیمورپور
سه عنصر هدایت و تربیت و ولایت و مدیریت اجتماعی ماهیت عرفان اجتماعی را تشکیل می دهد
عرفانی است که به جامعه با سه عنصر: هدایت، تربیت و ولایت می نگرد و سالک درفرایند تعریف و تنظیم ارتباط با خدا، به تعریف و تنظیم ارتباط با اجتماع نیز اهتمام ورزیده و آنگاه بعنوان عارفی که سیراز خلق بسوی حق و از حق دراسمای حق کرده به سیر از حق بسوی خلق با حق می کند و سپس سیر درخلق بسوی خلق با حق می نماید تا نقش هادی، مربی وولی را ایفا نماید. عرفان اجتماعی، عرفانی است که به مسائل گوناگون اجتماعی(سیاست، اقتصاد،آموزش و پرورش در ابعاد علمی و عملی) توجه دارد و به بیان دیگربا تفسیری عارفانه از جامعه به عنوان تجلی الهی، جامعه را از کثرت به سوی وحدت سوق و سیر می دهد.
بنابراین عرفانی است که دو مقوله۱_ هدایت اجتماعی ۲_ مدیریت اجتماعی در آن از موقعیت ممتاز برخوردار می باشد که در سفر سوم و چهارم اسفار اربعه عرفانی متبلور خواهد شد و می تواند جامعه شناسی و جامعه سازی خاص به خود را به ارمغان بیاورد. یکی از پایه های سلوکی در عرفان اجتماعی خدمت به خلق برای رضای خالق و گره گشایی از مشکلات جامعه است. به تعبیر استاد شهید مطهری:«عرفان هیچوقت در نهایت امر سر از خدمت به خلق در نمیآورد، در وسط راه و بلکه در مقدمه راه سر از خدمت به خلق در میآورد. خدمت به خلق در عرفان هست و باید هم باشد ولی خدمت به خلق نهایت عرفان نیست، خدمت به خلق مقدمهای از مقدمات عرفان است …»
[۱] سالک الی الله در عرفان اسلامی همانطوری که درد خدا دارد، درد خلق خدا را نیز داراست و بایسته است به رشدی همه جانبه و متوازن دست یابد تا توانائی رشید کردن و رهبری فکری – معنوی جامعه را بدست آورد استاد شهید مطهری در این زمینه نیز می فرمایند:” «رهبر جامعه اسلامی باید ویژگیهای خاصی داشته باشد از جمله آنکه دارای «رشد اخلاقی» باشد. رشد اخلاقی هم به معنای رشد و بهرهبرداری از سرمایههای وجود خود است. آنکه رشد انسانی و اخلاقی را فاقد است. نمیتواند رهبر باشد.
[۲] منطق حاکم در عرفان اجتماعی منطق عزلت از جامعه و خلوت گزینی محض و رهبانیت صرف نیست و مجالست با مردم، بخصوص محرومین و سیاست ورزی و سیاست گرایی نیز در آن از اهمیت, منزلت و جایگاه ویژه ایی برخوردار است. به تعبیرعمیق و دقیق حافظ:
ای بی خبربکوش که صاحب خبرشوی تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
[۱]مطهری، مرتضی، م.آ.ج۲۳ ، ص ۲۸۹.
[۲]همو، یادداشتهای استاد، ج ۴، ص ۵۴.