جریان ناراحتی پیامبر صلی الله علیه و آله از شوخی براء با امیرالمؤمنین علیه السلام
پرسش:
آیا درست است که یکی از اصحاب با امیرالمؤمنین شوخی کرد و وقتی از دنیا رفت، پیامبر حاضر نشد بر او نماز بخواند؟ مگر شوخی کردن اشکالی دارد؟
پاسخ:
یکی از مسائل مطرحشده در اسلام، موضوع شوخی و برخی احکام مرتبط با آن است. شوخی در اسلام امری حلال ولی در قالب چهارچوبهایی اخلاقی است. در روایتی بیانشده که یکی از اصحاب با امیرالمؤمنین علیهالسلام شوخی کرد و به خاطر این کار، مورد غضب قرار گرفت. در ادامه این روایت بیانشده و توضیحاتی پیرامون آن داده خواهد شد.
1- معرفی روایت
در کتاب تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیهالسلام درباره شخصی به نام براء روایتی نقلشده که او با امیرالمؤمنین علیهالسلام شوخی کردند. خلاصهی این روایت چنین است: پس از جنگ خیبر، زنی یهودی برای پیامبر صلیالله علیه و آله دست بریان شده گوسفندی را که مسموم بود آورد و آن را به ایشان هدیه کرد. در آن لحظه، بَراء بن معرور و امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز حضور داشتند. وقتی نان آوردند، براء بن معرور پیش از همه دست بُرد و لقمهای گرفت و در دهان گذاشت. امام علی علیهالسلام فرمود: «بَراء! بر پیامبر سبقت نگیر». براء که بادیهنشین [و ناآشنا با آداب اجتماعی] بود، گفت: «ای علی! آیا پیامبر صلیالله علیه و آله را بخیل میدانی؟». علی علیهالسلام فرمود: «پیامبر را بخیل نمیدانم؛ ولی از باب احترام و تکریم او، من و تو و هیچکسی دیگر حق ندارد که در هیچ کاری بر او سبقت گیرد». براء گفت: «من که پیامبر را بخیل نمیدانم». علی فرمود: «من برای این [که تو میپنداری]، آن را نگفتم، بلکه این خوراک را این زن یهودی آورده که او را نمیشناسیم. اگر بهفرمان پیامبر بخوری، او ضامن سلامت تو است، وگرنه، به خود واگذار میشوی». در همان حالی که علی علیهالسلام این سخنان را میفرمود، براء لقمه را میجوید. ناگهان گوشت مسموم به سخن آمد و گفت: «ای رسول خدا! مرا نخور، زیرا آغشته به زهرم»؛ ولی براء به حالت مرگ افتاد و مرد.
همچنین حدیث مورد بحث از امام سجاد علیهالسلام نقلشده که بهصورت خلاصه در ادامه اشاره خواهد شد:
هنگامیکه جنازه براء بن معرور را نزد رسول خدا صلیالله علیه و آله آوردند تا بر وی نماز بخواند، سراغ حضرت علی علیهالسلام را گرفت. عرض کردند برای برآوردن حاجت شخصی، به قُبا (روستایی نزدیک مدینه) رفته است. پیامبر نماز نخواند و به انتظار علی علیهالسلام نشست. پرسیدند: چرا؟ فرمود: «خداوند به من دستور داده که نماز را به تأخیر بیندازم تا علی بر پیکر براء حاضر شود و او را به خاطر سخنانی که در حضور پیامبر خدا به علی علیهالسلام گفته بود، حلال کند و خداوند مرگش را که به سبب این سَم رخداده، کفاره گناهانش قرار بدهد». یکی از حاضران که قبل از آن، شاهد سخنان براء با امیرالمؤمنین علیهالسلام هم بود، عرض کرد: «یا رسولالله! آنچه براء گفت، فقط مزاحی بود که با آن با علی شوخی کرد. قصد جدّی نداشت که خداوند متعال او را به خاطر این سخن بازخواست کند». پیامبر فرمود: «اگر جدّی گفته بود که خداوند متعال همه اعمالش را تباه میکرد؛ حتی اگر بهاندازه خاک تا افلاک طلا و نقره میداشت و همه را صدقه میداد! لکن او چون شوخی کرده بود، بر او حرجی نیست؛ منتها هدف من این است که کسی فکر نکند علی از او ناراحت است. پس او در حضور شما بگوید که او را حلال کرده و برای او استغفار کند تا خداوند به این وسیله، بر تقرّب او بیفزاید و جایگاهش را در بهشت بالا ببرد». (1)
چند نکته در مورد اعتبار سندی و محتوایی این حدیث حائز اهمیت است.
اول اینکه حدیث مذکور در کتاب تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیهالسلام نقلشده است. متأسفانه انتساب این کتاب به امام عسکری علیهالسلام قطعی نیست چراکه برخی راویانی که به نقل این کتاب پرداختهاند، مجهول هستند. (2) حتی برخی از رجالیان، این کتاب را ضعیف میدانند. (3) لذا احادیث این کتاب تا وقتیکه دارای مؤیدی از سایر کتب نباشند، نمیتوان مورد اعتماد کامل قرار گیرند. نکتهی دیگر اینکه متأسفانه با جستوجوی انجامشده، بهجز تفسیر منسوب، این حدیث در کتاب معتبر دیگری یافت نشد.
اشکال دیگر اینکه طبق برخی روایات، براء بن معرور در زمان فتح خیبر زنده نبوده است. در روایتی از امام صادق علیهالسلام آمده است که بَراء بن معرور وقتی از دنیا رفت که مسلمانان هنوز رو به بیتالمقدس نماز میخواندند. براء وصیت کرده بود او را به طرفی که رسول خدا هست دفن کنند و چون رسول خدا صلیالله علیه و آله در هنگام فوت او در مکه بود، براء را رو به مکه دفن کردند. (4) این روایت دلالت بر این دارد که براء قبل از تغییر قبله در سال دوم هجری و حتّی قبل از هجرت فوت کرده است؛ زیرا پیامبر پس از هجرت تا هنگام صلح حدیبیه (سال ششم هجری) به مکه نرفت. پس براء چندین سال قبل از فتح خیبر از دنیا رفته بود و نمیتوان داستان موردبحث را برفرض صحت، درباره او دانست؛ بنابراین، ممکن است داستان مذکور و قضیه دفن شدن رو به مکه، درباره دو شخصیت متفاوت باشد که به سبب همنامی و یا به سبب دیگری، با یکدیگر خلط شدهاند.
2- توضیح روایت
در توضیح این حدیث دو نکته حائز اهمیت است:
الف: باید توجه داشت هر شوخی مناسب نیست و حلال نیست. در احادیث معصومان علیهمالسلام اشاره شده که شوخی بیشازحد (5) و یا شوخیهایی که در آن جز حق گفته شود (6) و یا شوخی که باعث اذیت، هتک آبرو و حرمت افراد میشود نادرست است. (7) براء نیز با این شوخی، به امیرالمؤمنین علیهالسلام نسبت بخیل پنداشتن پیامبر صلیالله علیه و آله را داده بود و این با عصمت امیرالمؤمنین علیهالسلام که حتی در فکر و ذهن نیز معصوم است، تنافی دارد. حتی پس از انکار امیرالمؤمنین علیهالسلام، او بازهم بر شوخی نامناسب خود اصرار میکند. همچنین از این بخش حدیث که پیامبر صلیالله علیه و آله فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِی أَنْ أُؤَخِّرَ الصَّلَاهَ عَلَیْهِ إِلَى أَنْ یَحْضُرَهُ عَلِیٌّ، فَیَجْعَلَهُ فِی حِلٍّ مِمَّا کَلَّمَهُ بِهِ بِحَضْرَهِ رَسُولِ اللَّهِ»؛ خداوند به من دستور داده که نماز را به تأخیر بیندازم تا علی بر پیکر براء حاضر شود و او را به خاطر سخنانی که در حضور پیامبر خدا به علی گفته بود، حلال کند» نیز مشخص میشود که شوخی براء شوخی مناسبی نبوده و نیازمند حلالیت امیرالمؤمنین علیهالسلام بوده است؛ بنابراین، شوخی براء، یک مزاح ساده نبوده، بلکه آزار امیرالمؤمنین علیهالسلام را در پی داشته و عقاب او جز با حلال شدن توسط امیرالمؤمنین علیهالسلام رفع نمیشده است.
ب: با توجه به عبارت «لَکِنَّهُ کَانَ مَزْحاً، وَ هُوَ فِی حِلٍّ مِنْ ذَلِکَ، إِلَّا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ یُرِیدُ أَنْ لَا یَعْتَقِدَ أَحَدٌ مِنْکُمْ- أَنَّ عَلِیّاً وَاجِدٌ عَلَیْهِ». [براء] چون شوخی کرده بود، بر او حرجی نیست؛ منتها هدف من این است که کسی فکر نکند علی از او ناراحت است. مشخص میشود که امیرالمؤمنین علیهالسلام پس از این شوخی براء، او را بخشیده بودند و پیامبر صلیالله علیه و آله برای اینکه مقام براء را بالا ببرند و خداوند جایگاهی والا در بهشت به او بدهد، صبر نمودند تا امیرالمؤمنین علیهالسلام بر جنازهی براء حاضر شوند و برای او استغفار نمایند. لذا این تأخیر در نمازخواندن، به سبب شوخی براء نبوده، بلکه برای بالا بردن مقام براء و دعای امیرالمؤمنین علیهالسلام در حق او بوده است.
نتیجه:
در کتاب تفسیر منسوب به امام عسکری علیهالسلام روایتی بیانشده که در آن شخصی به نام براء بن معرور با امیرالمؤمنین علیهالسلام شوخی کرده است. این روایت از جهت سندی ضعیف است و در منابع معتبر نیز ذکر نشده است. از جهت تاریخی نیز این حدیث دارای اشکالاتی است. البته در مورد شوخی این فرد و محرومیت از نماز پیامبر صلیالله علیه و آله باید توضیح داد که مطابق متن این حدیث، درست است که براء شوخی زشت و نابجایی کرده بود و مستحق عقوبت بود، ولی امیرالمؤمنین علیهالسلام او را بخشیده بود و اینکه پیامبر صلیالله علیه و آله برای نماز وی صبر کردند، نه به خاطر شوخی او، بلکه برای ارتقاء درجه و مقام او و بهرهمندی از دعای امیرالمؤمنین علیهالسلام بوده است.
پینوشتها:
1. حسن بن على، امام یازدهم علیهالسلام، التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیهالسلام، محقق / مصحح: مدرسه امام مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف، قم: مدرسه الإمام المهدی عجل الله تعالى فرجه الشریف، ص 177.
2. السید ابوالقاسم الموسوی الخوئی، معجمرجالالحدیث، قم: مؤسسه الخوئی الإسلامیه، ج 12، ص 147.
3. ابن غضائرى، احمد بن حسین، الرجال ابن الغضائرى، قم: موسسه علمى فرهنگى دارالحدیث، سازمان چاپ و نشر، 1422 ق، ج 1، ص 98.
4. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق، ج7، ص 10، ح 1.
5. ابنبابویه، محمد بن على، الأمالی، محقق / مصحح: ندارد، تهران: کتابچى، 1376 ش، ص 270، ح 4.
6. طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، محقق / مصحح: ندارد، قم: الشریف الرضى، 1412 ق، ص 21.
7. ابن ابی شیبه، مسند إبن أبی شیبه، محقق: غزاوی، عادل بن یوسف، ریاض: دارالوطن للنشر، ۱۴۱۸ ق، ح ۲، ص ۴۲۷، ح 969.