یادداشت سید صالح هاشمی | فعال سیاسی
به بهانه رای اعتماد به علیرضا کاظمی وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش؛آموزش به مثابه شاهکلید

اهمیت آموزش، آنهم آموزش کودکان و نوجوانان برای برخورداری از آیندهای آباد و پر رونق بر کسی پوشیده نیست اما متاسفانه این موضوع برای سیاستمداران و مدیران طراز اول کشور از حساسیت چندانی برخوردار نیست.
بیشتر بخوانید / ضرورت خروج دولت از تصدیگری، اما مشروط
تقریبا مطمئن هستیم که همه میدانند، اگر قرار است برنامه تحولی بلند مدت در عرصهای خاص و برای موضوعی اتفاق بیافتد، بدون تردید باید از آموزش کودکان و نوجوانان شروع کرد و بعد با تداوم و توجه آموزش به هدف مورد نظر، منتظر به بار نشستن نهال کاشته شده ماند. اما نمی دانیم چرا وقتی صحبت از سرمایهگذاری در حوزه آموزش میشود، همه آنان که باید، خود را به تغافل میزنند.
همیشه به آموزش در این کشور به عنوان یکی از راهحلهای موجود برای رفع معضلات میان مدت و بلند مدت نگاه شده اما هیچگاه آنرا شاهکلید قفلهای بسته کشور نمیدانند. شاهد این مدعا وزرایی هستند که در دورههای اخیر برای این وزراتخانه معرفی میشوند. وزرات آموزش و پرورش با بیش از 14 میلیون دانشآموز در سطوح مختلف و نزدیک به دو میلون نفر کارمند و معلم وزرای غیر متخصص زیادی را به خود دیده است. محمد علی نجفی با دکترای ریاضی، حسین مظفر با دکترای برنامهریزی، مرتضی حاجی، دانش آموخته ریاضی، محمود فرشیدی دانش آموخته شیمی، علیرضا علی احمدی دکترای مدیریت تولید، حمیدرضا حاجی بابایی دکترای الهیات، علی اصغر فانی کارشناس ارشد مهندسی عمران و دکترای مدیریت دولتی، فخرالدین احمدی دانش آشتیانی دانش آموخته مهندسی راه و ساختمان، سیدمحمد بطحایی کارشناسی ارشد مدیریت دولتی با گرایش مدیریت مالی، محسن حاجیمیرزایی دانشآموخته کارشناسی در رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد مدیریت از مرکز مدیریت دولتی و دکترای جامعهشناسی، یوسف نوری دکترای تخصصی مدیریت گردشگری و بالاخره رضا مراد صحرایی دکترای زبانشناسی از سال 68 تا به امروز وزیر بودهاند که متاسفانه تقریبا میتوان گفت بجز یک مورد، هیچکدام از تخصص لازم برای درک مسائل آموزشی و پرورشی و چارچوب فکری مناسب برای مدیریت فضای آموزش و پرورش کشوربرخوردار نیست.
اما علیرضا کاظمی در سمتهای متعددی در وزارت آموزش و پرورش بوده و با وجود عدم ارتباط دانش آکادمیل و با سابقه کار، وی فردی با تجربه در حوزه مدیریت بخشهای مختلف وزارت آموزش و پرورش است.
کاظمی معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش، معاونت آموزش متوسطه این وزارتخانه، مدیرکل فرهنگی و هنری وزارتخانه و مدیرکلی آموزش و پرورش استان خراسان رضوی را در کارنامه کاری خود دارد. وی در تاریخ 25 مرداد ماه سال جاری مواضع جذابی در خصوص جایگاه آموزش و پرورش از خود بروز داده است. وی در اینباره گفت: اگر جایگاه آموزش و پرورش ارتقا یابد، بخش زیادی از مشکلات نظام تعلیم و تربیت حل خواهد شد و این ارتقا باید در رفتار، کردار و عمل شکل گیرد.
وی همچنین تاکید کرد: مشکلات کشور در بخشهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... ریشه در ضعفهای آموزش و پرورش دارد زیرا امنیت پایدار ایران به امنیت آموزش و پرورش گره خورده است.
هنوز مشخص نیست که این جملات باارزش و زیبا بعد از آغاز دوره وزارت چقدر در برنامه اجرایی وزیر آموزش و پرورش از اعتبار برخوردار خواهد بود یا خیر اما امیدواریم همانطور که بر زبان میآورند، آموزش و پرورش را در جایگاه اصلی خود به عنوان محل اجرای سیاستهای اصلاحی در مشکلات برای برنامههای میان مدت و بلند مدت ببینند.
اما آنچه بسیار ضرورت دارد توجه به تغییر محتوای کتب درسی از محتوای خنثی و بی اهمیت و غیر کاربردی و شعاری به آموزشهای کاربردی است. مثلا بنابر آمارهای موجود و تحقیقات بعمل آمده، بخش قابل توجهی از عومل و دلایل بالا رفتن آمار طلاق، عدم برخورداری زوجین از توانایی برقراری ارتباط سالم با هم و ضعف در تکنیکهای کلامی و ارتباطی است که محل رفع این مسئله در آموزش و پرورش و آموزش عالیست.
مسئولیتپذیری در قبال هر مسالهای که در زندگی آینده افراد پیش میآید، آموزش پذیری، فاصله گرفتن از سیاستزدگی، فراگیری رفتارهای صحیح اقتصادی، برخورداری از صلاحیت لازم در تعاملات اجتماعی، دانشهای لازم در حوزههای روانشناختی، تربیتی، حقوقی، کاری و اقتصادی تنها در گروه آموزشهایی است که در دوران کودکی و نوجوانی میبینند.
اگر بخواهیم ضرورت آموزش را بهطور خلاصه بگوییم، باید آن را در به شاهکلیدی تشبیه کنیم که همه قفلهای آینده را میگشاید راه را برای زندگی بهتر و کم دردسرتر هموار میکند.
با توجه به تغییر نسل و تحول در نگرش و روحیات نسل فعلی تحت تعلیم، که به نسل زد معروف شدهاند، ضروریست که شیوه آموزش هم تغییر کند. چگونه است که بازاریابان برای نسل به اصطلاح زد در سراسر جهان اقدام به تحقیق و بررسی کردهاند و نتایج آن را در اقتصاد توجه بهکار میگیرند و از منافع آن بهره مند میشوند، اما آموزش و پرورش از این مسئله غافل مانده و نسبت به تغییر شیوه تعامل با نوجوانان در مدارس و شیوه های مدرن تغییری ایجاد نمیکند؟ آنچه ضروری به نظر میرسد، تجهیز معلمان به تکنیکهای آموزشی نوین و منطبق با استانداردهای روز دنیا ولی منطبق با شرایط بومی و فرهنگ کشورمان است.
توجه به اسناد بالادستی هم در حوزه آموزش و پرورش و نیز بیانیه گام دوم انقلاب و نقشی که بر عهده آموزش و پرورش نهاده شده است، در پیشرفت این حوزه بسیار حائز اهمیت است.
به طور کلی با توجه ویژه به آموزش و پرورش میتوان عمده مشکلات اجتماعی، فرهنگی و معضلات رفتاری در حوزه های اقتصادی و سیاسی را با تکیه بر آموزش برطرف کرد. آموزش به عنوان سنگ زیرین فرهنگ میتواند نقشی با ارزش در اعتلای فرهنگ ایرانی اسلامی داشته باشد و زمینه ساز احیاء تمدن نوین ایران اسلامی گردد.