حلب، مرصاد بی شهید صیاد
در جغرافیای تاریخ، گاه رویدادهایی رخ میدهند که بیش از آنکه به نبردی نظامی ختم شوند، به تصویری نمادین از ایستادگی یا سقوط بدل میگردند.
مرصاد، یکی از این تصاویر بود؛ ایستادگی در برابر طغیان و خیانتی که به مرزهای ملی و اعتقادی هجوم آورده بود.
در آنجا، صیاد_شیرازی نه تنها فرمانده یک عملیات، بلکه معمار یک روایت بود: روایت مقاومت هوشمندانه در برابر طوفان آشفتگی.
امروز حلب، شهری که در قلب منازعات خاورمیانه میتپد، مانند مرصاد است؛ اما اینبار بیصیاد.
جایی که نبردهایش نه تنها نظامی، بلکه ژئوپلیتیک، اطلاعاتی و ایدئولوژیک است.
در پس خیابانهای ویرانشده و آسمانی دودآلود، تقابل قدرتهای منطقهای و جهانی در جریان است.
حلب، قلبی است که هر تپش آن سرنوشت مرزها، هویتها و آینده سوریه را رقم میزند.
اما چرا حلب صیاد ندارد؟ چرا در این کارزار پیچیده، فرماندهای که استراتژی را به عمل تبدیل کند و نظم را بر آشوب غالب سازد، دیده نمیشود؟
شاید پاسخ در ماهیت جنگهای امروز نهفته باشد؛ جنگهایی که دیگر به میدانهای نبرد سنتی محدود نیستند، بلکه در #رسانهها، #سایبر، اقتصاد و سیاست نیز جریان دارند.
دیگر فرماندهان، تنها با تاکتیکهای نظامی نمیتوانند معادلات را تغییر دهند؛ بلکه باید بازیگران چندوجهی باشند.
▪️حلب، امروز نمادی است از فقدان این "صیادان".
کسانی که بتوانند نقشهای روشن برای بازگشت #امید و پایاندادن به بحران طراحی کنند. مرصاد، به ما آموخت که در هر نبرد، داشتن فرماندهانی با بینشی عمیق و استراتژی قوی، سرنوشتساز است.
▫️آیا حلب میتواند مرصادی دیگر باشد؟
آیا این شهر، صیادی پیدا خواهد کرد تا افقهای صلح را به جای ویرانی ترسیم کند؟
تاریخ، همیشه به یاد خواهد داشت که جغرافیا، بدون رهبرانش فقط یک زمین سوخته است.