برای خواندن نماز میت، آیا باید از بازماندگانش اجازه گرفت؟ از کدام یک از بازماندگان؟
نماز میت از واجبات کفایی است که البته در صورت امکان، باید با داشتن اجازه از ولیّ میت باشد و در صورتی که بدون اجازه ولیّ و یا با مخالفت او، نمازی بر میت خوانده شود، کافی نبوده و باید تکرار شود.[1]
البته در بیشتر موارد، حضور ولیّ میت در نماز و عدم مخالفت او، نشانهای بر رضایت وی شمرده شده و برای صحت نماز میت کافی است.[2]
با آنکه بسیاری از فقها کسب اجازه را واجب میدانند؛ اما برخی کسب این اجازه را احتیاط واجب دانسته و برخی با پذیرش وجوب آن، در عین حال معتقدند اگر نمازی بدون اجازه ولی هم خوانده شود، صحیح خواهد بود، اگرچه واجبی در آن ترک شده است.[3]
گفتنی است؛ با توجه به امکان خواندن نماز بر میت در مکانهای گوناگون، تنها آن نمازی که برطرفکننده وجوب کفایی است، باید با اجازه ولی باشد و تکرار آن -به ویژه اگر تزاحمی با فرایند کفن و دفن نداشته و مزاحمت دیگری را نیز ایجاد نکند- نیازمند به کسب اجازه نخواهد بود.
اما در مورد افرادی که باید از آنان اجازه گرفت:
ابتدا طبقه اول ارث، یعنی والدین و فرزندان میت صاحب حق اجازهاند.
در مرحله بعد، طبقه دوم ارث، یعنی برادران و اجداد(پدربزرگ و مادربزرگها).
در مرحله سوم، طبقه سوم ارث که شامل عموها و داییها میشود.
در مرحله چهارم باید از حاکم شرع اجازه گرفت.
و در نهایت نوبت مؤمنان عادل خواهد بود که باید از آنان کسب اجازه کرد.[4]
با توجه به آنچه گفته شد، به نکات ذیل نیز توجه فرمایید:
اگر میت، زن متأهلی باشد، همسرش از تمام طبقات فوق بالاتر بوده و باید از او کسب اجازه کرد.
در هر کدام از طبقات ارث، مردها بر زنها مقدم هستند.(برادرها مقدم بر خواهرها، عمو و داییها مقدم بر عمه و خالهها).
افراد بالغ بر افراد غیربالغ مقدماند.
منسوبان تنی بر منسوبان ناتنی مقدم خواهند بود.
در طبقه اول، پدر میت از مادر و فرزندان او اولی است، و فرزندان میت بر نوههای میت مقدماند و مادر میت اگرچه بر فرزندان ذکور او مقدم است، ولی بهتر است از آنان اجازه بگیرد.
در طبقه دوم، پدربزرگ میت بر برادران او اولویت دارد.
در طبقه سوم، عمو بر دایی مقدم است.
اگر در یک طبقه ارث، تنها یک شخص نابالغ یا دیوانه وجود داشته باشد و یا فردی باشد که دسترسی به وی ممکن نیست، بهتر است علاوه بر اجازه گرفتن از طبقه بعد، از حاکم نیز اجازه گرفته شود.
اگر میت به شخصی که جزو اولیای او نیست، وصیت کند که کار تجهیز و تکفین او را برعهده گیرد، برخی از فقها اجازه آن وصی را برای نماز میت لازم دانسته، و برخی دیگر چنین نیازی را نمیبینند.
طبق آنچه گفته شد، درمورد اجازه برای نماز میت، شوهر بر همه بازماندگان اولویت دارد. سپس به ترتیب ذیل بستگان دیگر میت مقدماند:
پدر، مادر، پسران، دختران، نوهها، پدربزرگ، مادربزرگ، برادر، خواهر، برادرزاده و خواهرزادهها، عموها و داییها و عمهها و خالهها، سپس فرزندان عموها و عمهها و داییها و خالهها و در نهایت حاکم شرع و مؤمنان عادل.[5]
[1]. ر. ک: طباطبائی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی، (با حواشی جمعی از فقهای بزرگ)، تحقیق، محسنی سبزواری، احمد، ج 2، ص 89، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419ق.
[2]. امام خمینى، سید روح اللّٰه، استفتائات، ج 1، ص 86، سؤال 216، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ پنجم، 1422ق.
[3]. طباطبائی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی، (با حواشی جمعی از فقهای بزرگ)، تحقیق، محسنی سبزواری، احمد، ج 2، ص 89، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419ق.
[4]. برخی فقها مثل امام خمینی ولایت مؤمنان و آیت الله خوئی ولایت حاکم شرع و مؤمنان را نپذیرفته و اجازه آنان را معتبر ندانستهاند.
[5]. یزدی، محمد کاظم، العروه الوثقی (عده من فقهاء)، ج 2، ص 24- 30، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ اول، 1421ق.