چرا آیت الله بروجردی درخواست ملاقات پادشاه سعودی را رد کرد
به گزارش کارگر آنلاین ، حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا بروجردی، نوه آیتالله بروجردی در برنامه ضیافت شبکه قرآن و معارف سیما به توصیف شخصیت این مرجع عالیقدر و همچنین بیان خاطراتی از زندگی ایشان پرداخت و گفت: مطالبی که درباره جد خود میگویم سخنانی است که یا از مادرم شنیدهام و یا به نقل از جد مادریام آقاشیخ محمود اردکانی است و یا از آقاشیخ محمدباقر محسنی ملایری شنیدهام که ایشان خودشان از شاگردان آقاشیخ حسنعلی نخودکی بود و میگفتند زبانشان زبان مرحوم آیتالله بروجردی بوده است.
وی در رابطه با شیخ محمدباقر محسنی ملایری بیان داشت: بسیاری از مردم ایشان را به استخاره میشناختند و این استخاره را از مکاشفهای که با امام رضا(ع) داشتند به دست آورده بودند.
تسبیح در و دیوار به هر گوشی نخواهد رسید
نوه آیتالله بروجردی در ادامه در رابطه با برخی از خصلتهای جد خود تصریح کرد: یکی از ابعاد وجودی ایشان مقام علمی ایشان بوده است ایشان حتی در زمان مرجعیت نیز که سکاندار دنیای اسلام بودند و روزی 18 ساعت نیز به تدریس و مباحثه میگذراند خودشان میگفتند که هر وقت خسته میشوم به کتابخانه میروم و با دیدن و بازکردن و مطالعه کتب خستگیام در میرود.
وی ادامه داد: از دیگر ابعاد وجودی ایشان بحث عرفان ایشان بود و این در حالی بود که از چنین مضامینی فراری بودند، البته شیخ محسنی ملایری میگفتند که آیتالله بروجردی در رابطه با سیر و سلوک استادی نداشتند.
نوه آیتالله بروجردی اظهارداشت: یکی از استادان مرحوم بروجردی آخوند کاشی بود یک روز که آقای بروجردی در مدرسه صدر برای وضو به حیاط رفته بودند متوجه می شوند که تمام در و دیوار میگویند سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ: پاک و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح بعد. میبینند که آخوند کاشانی در رکوع است و میگوید سبوح قدوس، پس از آن به داخل حجره میروند و به هم حجرهای جریان را تعریف میکنند و او نیز این مطلب را به آخوند کاشی میگوید، آخوند کاشی هم میگوید گفتن تسبیح خداوند توسط در و دیوار عجیب نیست اما این مهم است که آن چه گوشی بوده است که توانسته این حمد و تسبیح را بشنود.
عظَّمتَ ولدی فعظّمتُک؛ جای دادی فرزندم را، جای دادیم تو را/ برای رسیدن به مقام ریاست شیعه قدمی برنداشتهام
حجت الاسلام و المسلمین بروجردی افزود: آقای محسنی جریانی را برای من تعریف میکردند که میگفتند وقتی که این جریان را برای خود مرحوم آیتالله بروجردی بازگو کردم اشکشان سرازیر شد و آن ماجرا به این ترتیب بود که در زمانی که شیخ علی اکبر نهاوندی در مشهد بودند در صحن امام رضا(ع) نماز میخواندند پس از مدتی کسالتی پیدا کردند و تصمیم گرفتند تا به مشهد بروند لذا از آیتالله بروجردی میخواهند که به جای ایشان نماز در صحن را بخوانند و آیت الله بروجردی نیز میپذیرند.
وی ادامه داد: پس از قبول کردن مرحوم بروجردی آقاشیخ نهاوندی به نجف میروند و در آنجا سید ابوالحسن اصفهانی از ایشان میخواهد تا در حرم حضرت علی(ع) نماز بخواند ایشان هم میپذیرد پس از آن در بین نماز مغرب و عشا بوده است که صدایی میشنود که میگفته عظَّمتَ ولدی فعظّمتُک؛ جای دادی فرزندم را، جای دادیم تو را.
نوه آیتالله بروجردی تأکید کرد: مبنای این چنین مقاماتی برای آیت الله بروجردی به دلیل این بود که بسیار خالصانه به در خانه خدا میرفت و خودشان می گفتند که من برای رسیدن به مقام ریاست شیعه قدمی برنداشتهام یعنی هرگز تلاشی نداشتم تا این مقام نصیبم شود.
حدیثی که مبنای زندگی آیت الله بروجردی شده بود
وی در ادامه تصریح کرد: من پس از دانشکده مهندسی تصمیم گرفتم درس طلبگی بخوانم لذا به سراغ بسیاری از بزرگان رفتم و از آنان خواستم تا در آغاز مرا نصیحتی بکنند و همه آقایان میگفتند روایتی را که جدت آیتالله بروجردی میخواند و گریه میکرد مد نظر داشته باش که این حدیث حدیث قدسى است که خداوند خطاب به انسان میفرماید: یابن آدم اکثر مـــن الزاد فـــان الطریق بعید بعید، و جدد السفینة فان البحر عمیق عمیق ، و خفف الحمل فان الصراط دقیق دقیق ، و اخلص العمل فــان الناقد بصیر بصیر، و اخّر نومک الى القبر و فخرک الى المیزان و شهوتک الى الجنّة و راحتک الآخرة و لذّتک الى الحور العین و کن لى اکن لک ، و تقرّب الىّ باستهانة الدنیا و تبعّد عن النار لبغض الفجار و حب الابرار؛ فان الله لا یضیع اجر المحسنین.
بروجردی افزود: معنای این حدیث قدسی این است که اى فرزند آدم! "توشه" را افزون کن که راهِ، دور است دور و "کشتى"را تعمیر کن که دریا عمیق است عمیق و بار را فرو گذار و سبک گردان، که راه باریک است باریک و "عمل" را خالص گردان، که حسابرس بیناست بینا و خفتن خویش را به تاخیر بینداز و آنرا براى درون قبر بگذار و "فخر کردنت را" براى هنگامه برپایى میزان بگذار و " میلت" را براى بهشت واگذار و "راحتى و آسایشت" را براى جهان آخرت بگذار و "لذتجویى ات" را براى همسران بهشتى واگذار و براى من باش تا من نیز براى تو باشم و با سبک شمردن دنیا، به من نزدیک شو و تقرب بجوی و با دشمن داشتن فاجران و بدکاران و نیز دوستى با ابرار و نیکان خویشتن را از آتش دور بدار. پس خداوند، پاداش نیکوکاران را تباه نمى سازد.
وی در ادامه بیان داشت: آقای بروجردی مبنای زندگیاش این بود لذا در این راه کاری نکرد که خالصانه نباشد بنابراین خداوند نیز به او عزت داد. آیت الله بروجردی طبع بسیار بلندی داشت، پدر ایشان مرد متمولی بود و هرگاه که برای ایشان پولی میفرستاد وی تمام طلبهها را غذا میداد، در طول عمرش نیز هرگز حتی سکهای از وجوهات را در اندرون خود خرج نمیکرد.
علم اسلام بر روی دوش آیت الله بروجردی
حجت الاسلام بروجردی گفت: آقای شیخ عبدالرضا کفایی از قول پدرش نقل میکرد که مرحوم آخوند خراسانی وقتی حقوق طلبهها را میدادند میگفتند حقوق دو نفر را به درب خانهشان ببرید و تحویلشان دهید. این دو نفر یکی آقاسید ابوالحسین اصفهانی بود و یکی هم آیتالله بروجردی بودند بعد از مدتی ما کمی شاکی شدیم که چه دلیلی دارد تا ما به در خانه این دو برویم در حالی که همه طلبهها خودشان میآیند و شهریهشان را تحویل میگیرند این موضوع را با آخوند خراسانی در میان گذاشتیم و ایشان در جواب ما گفتند این دو نفر بحثشان با بقیه متفاوت است، روزی علم اسلام بر دوش این دو خواهد بود.
وی افزود: واقعا ایشان سکاندار اسلام بودند و جلوی بسیاری از اتفاقات و موضوعات را نیز با جدیت گرفتند از جمله اینکه در زمان پهلوی تصمیم گرفتند تا زبان لاتین را جایگزین کنند اما آیتالله بروجردی جلوی این موضوع و یا موضوعات دیگری چون اصلاحات ارضی را با قاطعیت کامل گرفت. مرحوم بروجردی فردی بود که صد سال آینده را می دید کارهایی از جمله اعزام مبلغ و ساخت مسجد در بهترین نقطه هامبورگ از جمله این دید بسیار باز و آینده نگری ایشان بود.
رد کردن دعوت پادشاه سعوی
وی بیان داشت: وقتی پادشاه سعودی به قم آمد و قصد کرد تا آیت الله بروجردی را ملاقات کند ایشان نمی پذیرد و می گوید من کسی را که به دیدن حضرت معصومه(س) نرود و بخواهد مرا بپذیرد نمی بینم. آقای آشتیانی بیان داشتند که وقتی بند کفن را باز کردند و تلقین خواندند آقای بروجردی نیز همراه با تلقین خواندن من لبهایش تکان میخورد و تلقین را میخواند.
وی اضافه کرد: آیت الله بروجردی به هنگام ساختن مسجد اعظم برای تمام مسجد به جز محل قبر خود صیغه مسجد خواندند و به این ترتیب هرگز کسی نمی تواند کنار ایشان دفن شود. ایشان دوست داشتند که زائران بی بی از روی مزار ایشان رد بشوند و اکنون نیز این گونه است.