یادداشت بهزاد تیمورپور
ضرورت مهندسی فرهنگی: از ساختوساز تا فرهنگپردازی؛ لزوم نظارت کارشناسان مشاور در پروژههای شهر تهران
به گزارش کارگر آنلاین ، حکمرانی فرهنگی در کلانشهرها، بهویژه در پایتختی چون تهران، با چالشهای چندوجهی و پیچیدهای روبرو است. یکی از بنیادیترین این چالشها، تفاوت چشمگیر در رویکردها و مکانیزمهای اجرایی میان پروژههای عمرانی و پروژههای فرهنگی است. در حالی که پروژههای عمرانی از یک فرآیند مدون و نظاممند شامل طراحی دقیق، نظارت عالیه مستمر و کنترل کیفیت در طول چرخه حیات خود بهره میبرند، اجرای پروژههای فرهنگی غالباً فاقد چنین چارچوبهای مشخص و کارآمدی است. این یادداشت علمی به بررسی این شکاف و ارائه راهکارهایی مبتنی بر مفهوم «ممیزی فرهنگی» و نقش کلیدی کارشناسان مشاور فرهنگی میپردازد.
۱. چارچوب تطبیقی: پروژههای عمرانی در مقابل پروژههای فرهنگی
پروژههای عمرانی: این پروژهها بر پایه اصول مهندسی، طراحی محاسباتی، نقشهبرداری دقیق و مشخصات فنی استاندارد بنا نهاده شدهاند. زنجیره ارزش در پروژههای عمرانی شامل مراحل مشخصی است:
طراحی (Design): توسط مهندسان مشاور، با تهیه نقشهها، مدلسازی و تعیین دقیق مشخصات فنی و اجرایی.
نظارت (Supervision): توسط شرکتهای مشاور، به منظور حصول اطمینان از انطباق کامل اجرای پیمانکار با نقشهها، استانداردها و مشخصات طراحی.
کنترل کیفیت (Quality Control): در تمامی مراحل، از مصالح گرفته تا فرآیند اجرا، با استفاده از روشهای علمی و ابزارهای استاندارد.
هدف غایی، دستیابی به سازهای ایمن، کارآمد و مطابق با طرح اولیه است.
پروژههای فرهنگی: متأسفانه، در بسیاری از پروژههای فرهنگی شهر تهران، این ساختار منظم و مدون به چشم نمیخورد. دلایل این امر عبارتند از:
ماهیت غیرملموس و پیچیده مفاهیم فرهنگی: ارزیابی «کیفیت» فرهنگی، «اثربخشی» یک برنامه، یا «هویت» یک پروژه، بسیار ذهنیتر و نیازمند شاخصهای کیفی و کمی ظریفتر است که تعریف و اندازهگیری آنها چالشبرانگیز است.
فقدان مهندسی فرهنگی: کمبود دانش تخصصی و میانرشتهای در زمینه «مهندسی فرهنگی» که بتواند فرآیندهای فرهنگی را به مراحل قابل مدیریت، برنامهریزی و نظارتپذیر تبدیل کند.
ضعف در اسناد بالادستی: بسیاری از طرحهای فرهنگی با ابهام در اهداف، فقدان برنامههای عملیاتی شفاف و نبود شاخصهای ارزیابی عملکرد قابل اتکا تدوین میشوند.
عدم تفکیک شفاف نقشها: تداخل میان نقشهای طراح، ناظر و مجری، منجر به کاهش مسئولیتپذیری و دشواری در ارزیابی عملکرد میشود.
اولویتدهی به کمیت بر کیفیت: تمرکز بر تعداد رویدادها یا برنامهها به جای اثربخشی و عمق فرهنگی آنها.
۲. مفهوم «ممیزی فرهنگی» به عنوان راهحل
«ممیزی فرهنگی» پاسخی است به این خلاء موجود. این مفهوم، چارچوبی را برای پروژههای فرهنگی فراهم میآورد که مشابه با فرآیندهای مدیریت و نظارت در پروژههای عمرانی عمل میکند:
طراحی فرهنگی: ارائه چارچوبی برای تدوین پروژههای فرهنگی با اهداف مشخص، مخاطبان تعریفشده، شاخصهای ارزیابی قابل سنجش (کیفی و کمی) و برنامههای عملیاتی شفاف. این طراحی باید فراتر از صرف اجرای یک برنامه، به دنبال «اثربخشی» و «ماندگاری» فرهنگی باشد.
نظارت فرهنگی: ایجاد مکانیزمهای نظارتی که اطمینان حاصل کنند پروژههای فرهنگی مطابق با طرح اولیه، اهداف تعیینشده و شاخصهای کیفی تعریفشده اجرا میشوند. این نظارت باید بر «فرآیند» و «نتیجه» فرهنگی تمرکز داشته باشد و نقش کارشناسان فرهنگی مشاور در اینجا حیاتی است.
ارزیابی اثربخشی: سنجش میزان تحقق اهداف فرهنگی پروژه، تأثیر آن بر جامعه مخاطب و انطباق آن با سیاستهای کلان فرهنگی شهر.
کاهش ناترازی فرهنگی: از طریق ارزیابی مستمر و نظاممند، نقاط ضعف و قوت در اجرای برنامهها شناسایی شده و امکان توزیع عادلانهتر منابع و فرصتهای فرهنگی فراهم میگردد.
۳. نتیجهگیری و پیشنهادها
برای دستیابی به «عدالت فرهنگی» و ارتقاء کیفیت پروژههای فرهنگی در شهر تهران، بازنگری اساسی در رویکردها ضروری است. لازم است تا با الهام از اصول مدیریت پروژه در حوزههای موفق، مفاهیمی چون «مهندسی فرهنگی»، «طراحی فرهنگی» و «نظارت فرهنگی» نهادینه شوند.
اندیشکده حکمرانی فرهنگی شهر تهران بر این باور است که اجرای نظاممند «ممیزی فرهنگی» میتواند گامی بلند در جهت حرفهایسازی، شفافیتبخشی و افزایش اثربخشی پروژههای فرهنگی شهر باشد. این رویکرد، تضمینکننده آن است که سرمایهگذاریهای فرهنگی، در راستای تحقق اهداف کلان فرهنگی و اجتماعی شهر، بهترین بازدهی را داشته باشند.
پیشنهاد میشود:
تدوین دستورالعملها و استانداردهای لازم برای «طراحی فرهنگی» و «نظارت فرهنگی» در پروژههای فرهنگی.
تأکید بر نقش حیاتی کارشناسان فرهنگی مشاور در مراحل طراحی، نظارت و ارزیابی پروژههای فرهنگی، مشابه نقش مهندسان مشاور در پروژههای عمرانی.
ارتقاء ظرفیتهای تخصصی در حوزه «مهندسی فرهنگی» از طریق آموزش و پژوهش میانرشتهای.
ایجاد سازوکارهای قانونی و اجرایی لازم برای نهادینه کردن «ممیزی فرهنگی» در تمام سطوح مدیریت شهری.