لزوم بازخوانی دیالکتیک در مدیریت ارتباطات در عصر تبخیر هیجانی
در جهان ارتباطی امروز، پیامها پیش از آنکه فرصت تثبیت و معناپذیری پیدا کنند، در معرض پدیدهای قرار میگیرند که آن را «تبخیر هیجانی» مینامم؛ وضعیتی که در آن سرعت، هیجان و تکثّر لحظهای، معنا را پیش از شکلگیری میزداید. در چنین محیط ناپایدار و آشفتهای، نظریهها و الگوهای کلاسیک مدیریت ارتباطات دیگر پاسخگو نیستند؛ زیرا بر انتقال پیام تکیه دارند، نه بر فهم پویاییهای واقعی آن.
در این نقطه، دیالکتیک دوباره بهعنوان یک ابزار تحلیلی حیاتی ظاهر میشود. دیالکتیک نه یک تزئین فلسفی، بلکه روشی برای فهم تنشها، تضادها و نیروهای در حال حرکت در هر پیام و هر وضعیت ارتباطی است. دیالکتیک به ما یادآوری میکند که هیچ پیام، روایت یا بحران، ثابت و خنثی نیست؛ هر یک در دل خود کشمکشهایی دارد که آنها را بهسوی تغییر و تولید معنا سوق میدهد.
دیالکتیک در مدیریت ارتباطات، برخلاف برداشت رایج که آن را صرفاً جدل یا تقابل میپندارد، یک روش ادراکی است؛ روشی برای دیدن فاصلهها، شنیدن صداهای ناهمزمان و فهمیدن اینکه چگونه روایتها در دل تنشها شکل میگیرند. در فضای رسانهای امروز، پیامها پیش از تثبیت، یا به سطحیترین شکل بازنشر میشوند یا در ازدحام هیجان محو؛ و این دقیقاً همان جایی است که «دیالکتیک» میتواند نقش احیاکننده داشته باشد.
کاربست دیالکتیک در مدیریت ارتباطات، بهویژه در عصر تبخیر هیجانی، دستکم سه دستاورد روشن دارد:
- کمک میکند مدیر ارتباطات بهجای تمرکز بر ظاهر هیجانی پیام، لایهٔ ساختاری و تضادهای درونی آن را ببیند.
- امکان رصد «حرکت» روایتها را فراهم میسازد؛ زیرا آنچه مهم است، تغییر و تبدیل پیامها در مسیر انتشار است، نه لحظهٔ اولیه تولید.
- سبب میشود خروجی تعامل میان پیام، هیجان و بستر اجتماعی، بهعنوان یک «سنتز» جدید فهم شود؛ نه بازتاب ساده پیام اولیه.
به بیان دیگر، مدیریت ارتباطات بدون درک دیالکتیک، تنها به مدیریت «صدا» تقلیل مییابد؛ اما با دیالکتیک، تبدیل به مدیریت «فهم» میشود.
در زمانهای که هیجان پیش از معنا منتشر میشود، تنها رویکردی که میتواند انسجام و تحلیل واقعی بسازد، دیالکتیکِ ارتباطات است.
نویسنده: بهزاد تیمورپور – صاحب نظریه «تبخیر هیجانی»
