کتاب «سه گانه مهارتهای زندگی برای کودکان»، روایتی از راهکارهای اصلاح یک جامعه
کارگر آنلاین | کتاب صوتی «سه گانه مهارتهای زندگی برای کودکان» نوشته سید علی شجاعی، مجموعهای از سه داستان کوتاه آموزنده برای کودکان است که سعی دارد در قالب قصه راه و رسم زندگی را به آنان بیاموزد.
این مجموعه سهگانه تلاش دارد مهارتهای زندگی اجتماعی را براساس نیازها و مهارتهای ابتدایی مورد نیاز برای زندگی به کودکان آموزش دهد. در داستان اول با عنوان «به دیوارها بخند» به مهارت تسلیم نشدن در برابر شرایط و توانایی نه گفتن و ایجاد تغییر به وسیله کودکان پرداخته شده است.
داستان دوم با عنوان «هیچ طوفانی راهش را عوض نمیکند» تلاش میکند تا مهارت فاصله میان حرف تا عمل را به کودکان بیاموزد و داستان سوم با عنوان «شاید دیگران از آسمان میآید» مهارت مسئولیتپذیری را به بچهها میآموزد.
محوریت کتاب حاضر بر این نکته است که اصلاح جامعه از اصلاح فرد آغاز میشود و تا زمانی که شخص خودش را در جامعه اصلاح نکند و برخی از رفتارهای نادرستش را کنار نگذارد، نمیتواند و نباید انتظار اصلاح شدن جامعه را داشته باشد.
در این کتاب صوتی به کودکان گفته میشود که اگر به مسئلهای در جامعه معترض هستند باید ابتدا خود را اصلاح کنند و تا خودشان را درست نکنند جامعه هم اصلاح نمیشود. سید علی شجاعی کوشیده به این نکته تأکید کند که وقتی گفته میشود دیگران باید اصلاح شوند، آن دیگران در حقیقت خود ما هستیم و خودمان را باید اصلاح کنیم تا جامعه نیز اصلاح شود.
این اثر برای کودکان دبستانی بسیار آموزنده و مفید است و نکات خوبی را به آنان میآموزد. این سهگانه اثری است که در ارتباط با والدین و مربی با کودک معنا پیدا میکند و در تعامل میان اینهاست که محتوای اصلی کتاب درک میشود، بنابراین این اثر نه فقط برای کودکان بلکه برای والدین و مربیان نیز سودمند است.
در بخشی از کتاب صوتی «سهگانه مهارتهای زندگی برای کودکان» میشنویم:
هیچکس یادش نمیآید که دعوا از کی شروع شده. اصلاً دعوا برای چیست؟ چرا سالهاست که مردم دو روستا با هم قهرند و دعوا میکنند و... هیچکس یادش نمیآید. مردم دو روستا سالهاست که به هر بهانهای چند روزی با هم دعوا میکنند و ناسزا میگویند و باز تا بهانه بعدی قهر میمانند.
هیچکدام از مردم روستا لبخندی از هم را به یاد ندارند. چون یا همیشه مشغول دعوا بودند و یا ناراحت و عصبانی از دعوایی که تمام شده. دعوا گاهی بر سر باران است که چرا در یکی از دو روستا بیشتر باران باریده و در آن یکی کمتر! وقتی زمینهای کشاورزی آن یکی هم باران نیاز داشته.
دعوا گاهی بر سر آفتاب است که چرا وقتی مردم هر دو روستا برای رسیدن میوههایشان به یک اندازه به آفتاب احتیاج دارند، در یکی بیشتر تابیده و در یکی کمتر.