همسر شهید «بلباسی»: کاش قدر و بهای بهانه این «وحدت» را فراموش نکنیم
پیکرهای مطهر هشت شهید مدافع حرم، پس از گذشت نزدیک به پنجسال، بالاخره با تلاش گروههای تفحص، در سوریه کشف و به میهن اسلامی بازگشت. با بازگشت پیکرهای مطهر این شهیدان والامقام، انتظار چندساله خانوادههای آنها نیز به پایان رسید و بالاخره پدران، مادران، همسران و فرزندان آنها، پیکرهای شهید عزیز خود را در آغوش گرفتند.
شهیدان مدافع حرم «محمد بلباسی»، «رضا حاجیزاده»، «علی عابدینی»، «حسن رجاییفر»، «محمود رادمهر»، از استان مازندارن، شهید مدافع حرم «زکریا شیری» از استان قزوین، شهید مدافع حرم «مهدی نظری» از استان خوزستان و شهید مدافع حرم «مجید سلمانیان» از استان البرز، هشت شهیدی بودند که پیکرهای مطهر آنها این روزها به کشور بازگشته و مورد استقبال پرشور مردم در سراسر کشور قرار گرفته است.
«محبوبه بلباسی» همسر شهید مدافع حرم «محمد بلباسی» که بالاخره بعد از چهارسال پیکر مطهر همسرش از منطقه «خانطومان» سوریه بازگشته و با حضور پرشور مردم تشییع و خاکسپاری شد. روز شنبه (۲۶ مهر) در صفحه مجازی خود، چند نکته را نوشت و بیان داشت:
یکم
از خدا که پنهان نیست؛ از خلق خدا چرا پنهان باشد که بارها و بارها در این چهارسال به برگشتن «محمد» فکر کردم. به اینکه چطور این فراق سر برسد و پیکر «محمد» به خانه برگردد. به کیفیت پیکرش، به تابوتش، به شب وداع و تشییعش، به خاکسپاری و مزارش...
آدمی که مسافر داشته باشد، دلش هزار راه میرود، نمیرود؟
دوم
آتش فتنه تکفیریها که در سوریه و عراق فروکش کرد، تب و تاب تفحص ابدان مطهر شهدا بالا گرفت. کمیته تفحص شهدا و ایثارگران سپاه پاسداران وصی وصیت حاجقاسم شدند و برای یافتن پارههای دل ما، هرگوشه از جبهه مقاومت را زیر و رو کردند تا امانتیهای ما از محضر حضرت زینب (س) برگردد. امانتهایی که روحشان هدیه بیبازگشت و ناقابل ما بود...
کاش میشد ارزش و قیمت تلاش کمیته تفحص را بیان کنیم. اجرشان باشد با مادر جاویدالاثر شهیدان.
سوم
کمتر پیش آمده بود مسئولین استان و شهرستان را کنار هم ببینیم که دست در دست هم دارند، چپ و راست و اصولگرا و اصلاحطلب کنار هم بودند و دور تابوت شهید، هرچند دل ما صدپاره بود؛ ولی اتحاد مسئولین دیدنی بود. کاش قدر و بهای بهانه این وحدت را فراموش نکنیم. خدا خیرشان دهد که مردانه پای کار بودند.
چهارم
وقتی خبر شهادت «محمد» و دوستانش آمد، یک کشور بغض کرد و یک استان سیاهپوش شد و چند شهر مازندران صاحب عزا. وقتی پیکرشان هم بازگشت، یک کشور اشک شوق ریخت و یک استان آذین بسته شد و چند شهر صاحب مجلس.
برگزاری مراسمات شهدا با وجود بیماری «کرونا» سخت بود، رعایت پروتکلها سختتر؛ ولی جوانمردان و دوستان و بچه محلهای «محمد» سنگ تمام گذاشتند.
برادر محمد آقا (آقا رسول) که برادری را تمام کرد، مانده بود صدها و هزاران برادر «محمد»، که بیوقفه و بیدریغ این چند شبانهروز دویدند.
در آخر از همه برادران و خواهرانم در ارگانها و نیروهای مردمی که اینچنین صحنههای زیبایی را خلق کردند، تقدیر و تشکر میکنم؛ آبرویی ندارم ولی انشاءالله به آبروی محمد جانم همگی عاقبت بخیر و حاجت روا باشند.
انتهای پیام/ 113