ماجرای شهدای کرخه نور چه بود؟

۱۸ آبان ۵۹، بعثیها ناغافل به روستاهای منطقه کرخه نور هویزه (در ۵ کیلومتری محل فعلی زیارتگاه شهدای هویزه) حمله میکنند و مردم بی پناه را به توپ و تانک میبندند و حتی به حیوانات زبان بسته و انبارهای آذوقه هم رحم نمیکنند و خوب که دِقِّ دلی شان را از همکاری اطلاعاتی مردم با نیروهای سپاه خالی میکنند؛ ۲۸ نفر از مردهای روستاها - از پیرمرد ۸۱ ساله تا نوجوان ۱۷ ساله – را به اسارت گرفته و به جای نامعلومی میبردند.
دیگر خبری از اُسرا نمیشود تا ۲۴ فروردین ۱۳۶۵ که نیروهای جهادسازندگی هویزه هنگام اجرای عملیات تسطیح اراضی در ۳۰ کیلومتری روستای سُمیده، وسط بیابان به تل خاک مشکوکی میرسند که تعداد زیادی پوکه خالی فشنگ اطرافش ریخته بود. خاکها را که کند و کاو میکنند میرسند به استخوانهای تعدادی شهید که دست و چشم بسته با رگبار گلوله به شهادت رسیده بودند.
همان ۲۸ بیگناهی که بعثیها از روستاهایشان ربوده و احتمالا همان روز ۱۸ آبان ۱۳۵۹ به شهادت رسانده بودند.
مردم روستاها که عزیزی را گم کرده بودند با شنیدن خبر پیدا شدن پیکرها خودشان را به محل تفحص میرسانند. تنها مدرک شناسایی پیکرهای مطهر شهدای کرخه نور، لوازم شخصی باقی مانده نزد آنها بوده است.
پس از تشییع باشکوه پیکرهای مطهر شهدا در سوسنگرد، خانوادههای معظم شان تصمیم میگیرند که آنها را در جوار شهدای هویزه یعنی شهید علم الهدی و یاران باوفایش که در حماسه هویزه به شهادت رسیدند به خاک بسپارند؛ لذا زیارتگاه جدیدی در جوار مزار شهدای هویزه برای این عزیزان بر پا میگردد.
شهدای مظلوم کرخه نور، شهدای والامقامی هستند که تحت هیچ شرایطی حاضر به همکاری با دشمن بعثی نشدند و مرگ سرخ را به زندگی زیربار بیگانه ترجیح دادند.
زیارتگاه شهدای مظلوم کرخه نور (از یادمانهای دفاع مقدس خوزستان) به موازات زیارتگاه شهدای هویزه در ۴۰ کیلومتری اهواز و ۲۴ کیلومتری شهر هویزه واقع است.
بیشتر ۲۸ شهید مظلوم کرخه نور از دو طایفه عرب زبان بوعذار و بوغنیمه هستند. از پیرمرد ۸۱ ساله تا نوجوان ۱۷ ساله. برخی پدر و پسرند؛ برخی برادر و برخی پسرعمو و... اهل روستاهای سُمیده، سیار موالی و سیار احمدآباد از توابع شهر جاودان حماسه ها؛ هویزه قهرمان. نمادی مانا از جنایت صدام بی رحم و حامیان پلید غربی و شرقی اش که میگفت برای نجات عربهای خوزستان به ایران لشکر کشیده است.
عشایرغیور، اما درس سازش ناپذیری خوبی به این متجاوز مزدور دادند. بیخود نبود که حضرت آقا فرمودند: «عشایر در جنگ تحمیلی، خوب امتحانی دادند.»