مقایسه خبر رسانی صدا و سیما با بیبیسی فارسی و ایران اینترنشنال در ماجرای ترور شهید فخریزاده
عصر روز گذشته محسن فخریزاده، دانشمند برجسته هستهای کشورمان در آبسرد دماوند مورد ترور قرار گرفت و ساعتی بعد به شهادت رسید. آنچه در این میان جالب توجه بود عکسالعملهای رسانههای داخلی و خارجی به این ماجرا بود که در این مطلب به آن پرداخته خواهد شد.
۱۳ دی ماه ۱۳۹۸، زمانی که سردار رشیداسلام قاسم سلیمانی توسط تروریستهای دولت آمریکا در فرودگاه بغداد به شهادت رسید، بهت و حیرت در تمامی ارکان جامعه دیده میشد. این مسئله در ابعاد رسانهای آن نیز قابل مشاهده بود هر چند رسانهها و در ابعاد بزرگتر رسانه ملی تا ظهر جمعه توانستند به اوضاع مسلط شوند. بعد از شهادت سردار همه میدانستند که ایران به سرعت ضربات سختی را به دشمن آمریکایی خواهد زد و دقیقاً چندروز بعد در بامداد چهارشنبه این امر محقق شد و پایگاه آمریکایی عین الاسد موشک باران شد. خبر رسمی این واقعه به سرعت با بیانیه سپاه پاسداران در سراسر جهان منتشر شد و تمام رسانههای بینالمللی به تحلیل آن پرداختند.
در ایران رسانههای بین المللی چون پرستیوی و العالم به سرعت در متن ماجرا وارد شدند اما مخاطب داخلی تنها با زیرنویسهای شبکه خبر که بیانیه رسمی سپاه را نشان میداد، مواجه و مجبور بودند برای اطلاعات بیشتر به کانالهای مجازی و رسانههای دیگر بروند. این وضعیت تا نزدیک اذان صبح همان روز ادامه داشت تا اینکه شبکه سوم سیما خارج از مأموریت تعریف شده مرسوم خود وارد شد و نیمچه میزگردی برای این ماجرا برپا کرد و تازه بعد از اذان بود که شبکه خبر وارد جریان اطلاعرسانی ماجرا شد. اما آن سوی میدان رسانههای فارسی زبان به سرعت برنامههای خبری را منطبق بر موضوع کردند و با تحلیلهای مختلف سعی بر مدیریت افکار مخاطبان خودداشتند. رسانه آمریکایی ایران اینترنشنال از دقایقی بعد از ماجرا شروع به خبرپراکنی کرد و بی بی سی فارسی هم با توجه به تعطیلی زمان برنامههایش با استفاده از لایو اینستاگرام سعی کرد از این چرخه عقب نیفتد. وضعیت سایر رسانههای بین المللی چون الجزیره و بی بی سی جهانی، المیادین و العربیه هم مشخص بود که از همان ساعت اول برای مخاطب خود برنامههای متعددی تهیه کردند اما رسانه خبری داخلی ایران، تا اذان صبح فقط به زیرنویس ماجرا اکتفا کرد. برای ختم این بخش گفتنی است که بعد از شهادت سردار سلیمانی، یکی از فرماندهان نظامی گفت که بعد از حمله به عین الاسد، بیانیه سپاه را به صداوسیما داده اما گویا جواب شنیده که مجری نداریم تا فعلاً این بیانیه را بخوانند و به زیرنویس اکتفا کردهاند. این مسئله در همان یکسال قبل هم موردانتقاد فعالان رسانهای قرار گرفت و امید میرفت که این مسئله اصلاح شود که متاسفانه، ظاهراً در بر همان پاشنه میچرخد.
تقریباً یکسال بعد از شهادت سردار سلیمانی، دشمن زبون بار دیگر یکی از برجستهترین دانشمندان این کشور را ترور کرد. خبرهای این ماجرا تقریباً از حدود ۴ عصر دست به دست میگشت. تقریباً یک ساعت بعد از اعلام، تقریباً شهادت محسن فخریزاده برای همگان مسجل شد؛ هر چند اخبار ضدونقیض هم زیادبود با این حال رسانههای داخلی کم کم خبررسانی در این ماجرا را شروع کردند. سهم شبکه خبر در این میان باز هم انتشار زیرنویس بود که این روال تا ساعت ۱۹ شب ادامه داشت، جالب اینجا بود که رسانههای بینالمللی صداوسیما چون پرستیوی و العالم باز هم به سرعت خود را مهیای این بحران جدید کردند و صحنه را برای مخاطب بینالمللی خود طوری طراحی کردند که حرفی برای گفتن داشته باشند اما گویا کسی برای مخاطب داخلی فکری نکرده است. در این آشفته بازار خبررسانی در فضای مجازی گویا آنچه برای رسانه ملی اهمیت ندارد، مخاطبی است که باید حفظ شود والا ادعای مرجعیت رسانهای و ادعای اعتماد مردم به رسانه بر اساس نظرسنجیها در همان ادعا میماند.
در این ماجرا باز هم رسانههای فارسی زبان اعم از بیبیسی فارسی و ایران اینترنشنال شروع به پخش زنده برنامههای خود کردند و حتی بیبیسی فارسی برنامه خود را ساعتی زودتر کرد. در اتفاقی عجیب و شگفتانگیز هم ایران اینترنشنال پخش زنده از محل ترور را هم به برنامه خود اضافه کرد اما در داخل همه در گروههای مجاز به دنبال خبر یا اطلاعی از ماجرا داشتند. اگر صداوسیما در همان یک ساعت ابتدایی ماجرا با قطع برنامههای روتین خود اقدام به خبررسانی در این ماجرا میکرد، قطعاً مخاطب داخلی سراغ رسانههای خارج کشور نمیرفت ولی با کمال تأسف باید گفت که ظاهراً برپایی میزگرد زنده در شبکه خبر با موضوع تغییر پخش شبکههای صداوسیما برای آنها اهمیت بیشتری داشته است.
نگاهی به وضعیت سایر شبکههای خبری پرمخاطب در جهان و منطقه در همین ماجرای اخیر نشان داد که عکسالعمل سریع و بهنگام در این وضعیت، مهمترین فاکتور برنامههای آنان بوده است. شبکه المیادین دقایقی بعد از پخش خبر، برنامههای خبری عادی خود را قطع کرد و به تحلیل ماجرا پرداخت. الجریزه و العربیه هم چنین روشی را در پیش گرفتند و سعی کردند با ارتباط با کارشناسان بینالملل، جریان خبری را در کنترل خود بیاورند و مخاطب خود را از تحلیل و خبر اقناع کنند.
هنوز یادمان نرفته که شبکه خبر در ماجرای کودتای شبانه در ترکیه با اطلاعرسانی به موقع و پخش زندههای کمیاب، خود را به عنوان مرجع خبری معرفی کرد یا در ماجرای آتشسوزی پلاسکو بهنگام عمل کرد اما در ماجراهایی مانند حمله به داعش به مجلس و حمله موشکی به عینالاسد و همین ماجرای اخیر نمره قبولی نمیگیرد. در روزهایی که مخاطب به لحظه دنبال اطلاعات جدید است، این مدل تعلل کردن در انتشار اخبار و معطل ماندن برای کسب اجازهها تنها باعث افول این شبکه و از دست رفتن مخاطبان آن خواهد شد.
نویسنده: مصطفی وثوقکیا