کتاب مسئلهشناسی فرهنگی به بازار کتاب آمد
کتاب مسئلهشناسی فرهنگی (روشهای مسئلهشناسی و تحولات اولویتهای مسئلهای مردم) به قلم سینا کلهر و همت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی منتشر شد.
مؤلف در مقدمه این اثر نوشته است: قبل از اینکه بخواهیم دربارۀ تعریف مسئله سخن بگوئیم، باید به این پرسش پاسخ دهیم که چرا مسئله و شناخت آن اهمیت دارد؟ شناختن مسئله به چه کار میآید و چه اهمیتی دارد؟
طرح این پرسش از آن جهت اهمیت دارد که برخی دربارۀ ضرورت مسئلهشناسی و همچنین اهمیت آن تردید دارند. این تردید دو دلیل دارد. دلیل اول به چالش ذاتی رویکرد مسئلهمحور باز میگردد. با توجه به ماهیت نظام اجتماعی در همۀ جوامع همواره مسائلی وجود دارند. در واقع، جامعه بدون مسئله وجود ندارد. رویکرد مسئلهشناسی با بزرگنمایی مسئلهها انرژی و وقت دولتها و افراد را صرف چیزی میکند که امکان حل آن وجود ندارد. بنابراین طرح مسئلهشناسی ذاتاً با بحران مواجهه است. دلیل دوم اینکه مسئلهشناسی نوعی مهارت عملی است و افراد در زندگی روزمرۀ خود و در جریان طبیعی زندگی به طور ضمنی مسئلهها را میشناسند و درک اجمالی یا تفصیلی از آنها دارند. به عبارت دیگر، افراد بر اساس عقل و بینش عملی خود مسئله را میشناسند و با توجه به اهمیت آن در زندگی فردی و اجتماعی، عزم خود را به حل مسئله معطوف میکنند؛ مثلاً افرادی با توجه به وضعیت مالی، شغلی و درآمدی خود مسائلی دارند که اولویتهای زندگی آنها را شکل و فعالیتهای آنها را جهت میدهد.
معنای این سخن آن است که شناخت مسئله نوعی مهارت عملی است و تأمل نظری در خصوص آن یا ضرورتی ندارد، یا واجد اولویت نیست. در چنین نگاهی، آنچه اهمیت دارد معرفی ابزارها و روشهایی برای آموزش این مهارت به افراد و اصلاح و ارتقای این مهارتهاست. در نتیجه، آنچه ضرورت دارد نوعی دفترچۀ راهنمای آموزش مهارتهای مسئلهشناسی است که افراد با مطالعۀ آن بتوانند توانمندیهای خود را تقویت کنند و مهارتهای ضروری برای این موضوع را بدست آورند. این دیدگاه در نهایت به تبدیل مسئلهشناسی به امر فنی و تکنیکی و تولید برنامههای کاربردی و نرمافزار مسئلهشناسی منجر میشود.
بنابراین ضرورت دارد قبل از هرگونه بحثی به این دو ایراد اساسی پاسخ داده شود. در خصوص موضوع چالش ذاتی رویکرد مسئلهشناسی، اگرچه وجود مسائل در همۀ جوامع مورد پذیرش است و جامعه بدون مسئله وجود ندارد، مسائل معمولاً سطوحی دارند که آنها را قابل تحمل و بحرانی میکند. در واقع، مسئلهشناسی در پی شناسایی مسائلی است که به وضعیت بحران میرسد یا در آستانۀ تبدیل شدن به بحران است. بنابراین در همۀ جوامع به مسائل بحرانی حساسیت وجود دارد و دولتها و افراد جامعه خواهان حل اینگونه مسائلاند.
در خصوص موضوع دوم، یعنی مهارت عملی بودن مسئلهشناسی، باید به این نکته اشاره کرد که نسبت دانش عملی و نظری که در تاریخ اندیشه به صورتهای مختلف مطرح شده است یکی از موضوعات پر مناقشۀ مطرح در تاریخ فلسفه است و فلاسفه در خصوص آن اندیشیدهاند. اندیشههای مارتین هایدیگر یکی از تلاشهای مشهور نظری در خصوص نسبت عمل و نظر است و میتواند بینشهایی را دربارۀ دوگانۀ دانش عملی و نظری به دست دهد.
مسئلهشناسی امکانی است برای ایجاد انگیزه فعالیت، تشخیص مسائل اصلی از فرعی و جلوگیری از اتلاف منابع و افزایش کارآمدی و اثربخشی و در نتیجۀ آن اولویتبندی فعالیتها و اقدامات. از همین رو، مسئلهشناسی زیرساخت اصلی هرگونه فعالیت مؤثر محسوب میشود و نقش محوری و کانونی در فعالیتهای مختلف ایفا میکند./826/
∎