پربحث ها
اخبار اقتصادی
چاپ00022:44 - 1399/09/22

الهیات امروزی باید درد بشر را درمان کند

الهیات امروزی باید نشان دهد که به چه کاری می‌آید و بحث مهم دیگر، پیوند الهیات با علوم انسانی است که جای بحث زیادی دارد. ما نیازمند علوم انسانی هستیم تا انسان و جامعه را درست بشناسیم؛ اینکه دانشجویان ما می‌ترسند که بگویند دانشجوی الهیات هستیم، دلیلش این است که الهیاتی که ما عرضه می‌کنیم، به درد امروز و جامعه امروز نمی‌خورد.

نشست تخصصی «واکاوی عملکرد دانشکده‌های الهیات و معارف اسلامی؛ دانشکده‌های الهیات و چالش‌های پیش‌رو»، امروز 22 آذرماه با سخنرانی قاسم درزی، اسدالله آژیر، زهره اخوان‌مقدم، علی شریفی، رمضان مهدوی و یاسر تک‌فلاح به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه متن سخنان اسدالله آژیر، عضو هیئت علمی دانشگاه رازی کرمانشاه را می‌خوانید که با موضوع «دانشکده‌های الهیات و مقتضیات زندگی مدرن» ایراد شده است؛

نکته اول تمایز الهیات از دین و خدا است. گاهی اوقات حرف‌هایی در مورد الهیات می‌زنیم که ممکن است با وحی و اصل دین خلط شود، لذا بحث ما در مورد الهیات است و نه در مورد دین و خدا. نکته دیگر بحث تفاوت دانشکده الهیات با حوزه است که بحث‌های مفصلی در این زمینه داریم. عمده بحث‌هایی که مطرح می‌کنیم در مورد دانشگاه است که یک نظام آکادمیک دارد و یک مرکز حکومتی، دولتی و مردمی است، نه مرکزی که شخصی باشد. نکته بعدی، بحث دوران مدرن است که مباحث مفصلی را می‌طلبد.

در اینجا ما باید یک حداقلی از معنای دنیای مدرن را مورد توافق داشته باشیم و دعواهای مدرن‌ و پست‌مدرن‌ و یا مدرن‌ و سنتی‌ را چندان مدنظر قرار ندهیم. اما جنبه‌هایی از زندگی که خودش را جاانداخته و حداقل‌ها ‌را باید قبول کنیم. بحث دیگر، الهیات انسانی و نه آسمانی است و یک بحث نیز در مورد اقتضائات دنیای مدرن است. اقتضائاتی که به عنوان اقتضائات دوران مدرن داریم، مقتضیات عقلایی بوده، اما در دنیای مدرن خود را نشان می‌دهد و مشکلاتی که از قبل داشتیم، خود را نمایان می‌کند. مثلاً تأکید روی اخلاق، معنویت، انصاف و مسائلی از این قبیل، از گذشته مطرح بوده است. البته اموری هم هست که خاص دنیای مدرن است، اما مسائلی نیز وجود دارد که از قبل بوده و چون به آنها توجهی نشده، دنیای مدرن آنها را نشان می‌دهد.

الهیات برای برطرف کردن درد بشر است

مسئله بعدی که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که هدف از بعثت انبیا این بود که انسان به خدا برسد، نه الهیات برای دین و یا دین برای دین باشد و اگر قرار باشد الهیات به درد انسان نخورد، نقض غرض خواهد بود. پس وقتی می‌گوییم الهیات برای انسان است، یعنی هدف ایستادن در برابر خدا نیست، بلکه هدف تأملات انسانی در باب دین است. ممکن است بحث انسان‌گرایی نیز پیش بیاید که آن هم انسان‌گرایی درچارچوب دین است. در متفکران دینی یا الهیات‌های مختلف، افرادی هستند که کاری به انسان و غایت احکام شریعت و ... ندارند. اما در بزرگان مسیحیت، افرادی بودند که انسان‌گرا بودند و این انسان‌گرایی دغدغه‌مندی در مورد غایت الهیات است که دین و الهیات برای رشد انسان آمده است.

این نکته نیز مهم است که هویت انسان مدرن یک هویت سیال است و دلیلش هم این است که منابع هویت‌ساز بشر زیاد شده است. در گذشته این منابع کم بوده، اما الآن زیاد شده است. تأثیرگذاری افراد دینی و یا الهی‌دان‌ها نیز به اندازه قبل نیست و امروزه انسان منابع جدیدی برای ساخت هویت خود پیدا می‌کند. نکته دیگر اینکه الهیات را نباید برای بهترین انسان‌ها تنظیم کنیم؛ یعنی شناختی از خدا و جهان یا بایدها و نبایدهایی که برای انسان تعریف می‌کنیم، نباید با انسان‌هایی در طراز بهترین‌ها تنظیم شود. امروزه انسان‌هایی هستند که با بخشی از باورهای دینی و ارزش‌ها همراهی ندارند، اما بخشی دیگر را قبول دارند. اگر در الهیاتی که ما ارائه می‌کنیم، به صورت صفر و صدی این کار صورت گیرد، بخش زیادی از مخاطبان از دست می‌روند، لذا الهیات باید توجه کند که صرفاً برای خواص نباید باشد، بلکه برای عامه مردم نیز لازم است.

الهیات اجتماعی و اهمیت آن

یکی دیگر از نکات، توجه به الهیات اجتماعی است و منظور از الهیات اجتماعی این است که یک دانشکده الهیاتی درست نکنیم که افراد خاصی بفهمند که برای چه به آنجا می‌روند و این نه‌تنها اقتضائات دنیای مدرن، بلکه اقتضای دانشگاه نیز هست که محصول مرکز آکادمیک باید مخاطبش اکثریت جامعه باشند. اگر بخواهیم محصولی داشته باشیم که به درد خود ما بخورد، می‌شود یک محفل محدود و نه الهیات اجتماعی. دانشکده‌هایی که با بودجه‌های دولتی اداره می‌شوند، باید محصولاتی داشته باشند که عامه مردم مخاطب آنها باشند و در این جامعه، حضور دیگری و کسانی که هم مذهب ما نیستند را هم باید به رسمیت بشناسیم. اگر قرار است الهیات در خدمت مردم باشد، باید دیگری را به رسمیت بشناسد.

الهیاتی که امروز ارائه می‌دهیم، برای یکصد سال قبل است و پیش‌فرض آن این است که همه مثل من هستند که این به عنوان یک آسیب محسوب می‌شود و باید حضور دیگرانی که غیر از ما فکر می‌کنند نیز به رسمیت شناخته شود و در این جامعه، تکثر فرهنگی قابل انکار نیست. حداقل تکثرگرایی این است که وجود افراد دیگر را قبول کنیم تا با آنها کار کنیم.

نکته دیگر توجه به نهادهای دیگری است که درگیر تربیت انسان‌ها هستند که از جمله آنها خانواده، مطبوعات و ... قلمداد می‌شوند. اینها خیلی از ما پیش افتاده‌اند و سطح اطلاعات آنها از ما بیشتر است. در این دنیا باید به سراغ خطراتی برویم که دارد زیست مشترک دین‌دارانه را به خطر می‌اندازد و مجبور هستیم با مشترکات خود با ادیان دیگر یک الهیات ذومراتب را تشکیل دهیم که مشکلات مهم‌تر را بررسی کنیم. مسئله مردم مسائلی است که از آنها بحثی نداریم، مثلاً بحث معنای زندگی مطرح است که در اینجا باید برویم و بحث اصل وجود خدا و معنویت را مطرح کنیم. لذا این بحث‌های اساسی باقی مانده است و بحث‌های درجه چندم را مطرح می‌کنیم. از جمله اینکه در قرن هفتم بین شیعه و سنی چه دعوایی بوده است.

نکته دیگر اینکه مطالعات میان‌فرهنگی مانند فلسفه میان‌فرهنگی بسیار مهم هستند. شکل دادن الهیات بین‌الادیانی بسیار مهم است که جای بحث مفصلی دارد. نکته بعدی الهیات شهروندی است. مناسبات اجتماعی در گذشته و امروز متفاوت شده است. در گذشته رعیت را داشتیم، اما امروز اینطور نیست و انسان امروزی خود را شهروند جامعه می‌داند و به دنبال حقوق خود است. بنابراین بحث حق‌محوری در مقابل تکلیف‌محوری مطرح می‌شود و این تا حدودی و در مواردی ممکن است مغالطه هم ایجاد کند. یعنی انسان امروزی حق‌محورتر شده است، اما به این معنا که تکالیف خود را در مقابل خداوند انکار کند، نیست. یعنی بستگی به این دارد که حیطه الهیات و دینمان را تا کجا ببینیم. حق‌محوری حرف درستی است، اما به معنای انکار تکلیف در برابر خداوند هم نیست.

الهیات امروزی باید نشان دهد که به چه کاری می‌آید و بحث مهم دیگر، پیوند الهیات با علوم انسانی است که جای بحث زیادی دارد. ما نیازمند علوم انسانی هستیم تا انسان و جامعه را درست بشناسیم و در آنجا نیز علوم انسانی اسلامی نباید در مقابل علوم انسانی غیراسلامی قرار بگیرد. در نتیجه، الهیات باید حدود خود را بشناسد. یک الهیات فروتن باشد، اما شرمنده نباشد. اینکه دانشجویان ما می‌ترسند که بگویند دانشجوی الهیات هستیم، دلیلش این است که الهیاتی که ما عرضه می‌کنیم، به درد امروز و جامعه امروز نمی‌خورد.

انتهای پیام

منبع: ایکنا
لینک کوتاه :
برای ذخیره در کلیپ برد، در باکس بالا کلیک کنید
اشتراک گذاری در :
نظر خود را ثبت کنید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید