گامهای فاطمه(س) برای همیشه تاریخ
این که وی آن زنان را با خویش همراه نمود و نیز راه ورود همگانی را برگزید، از آن رو است که میخواست مردم را آگاه سازد و توجه آنها را به آن حرکت همراه بانوان برانگیزد تا در مسجد گرد آیند و برای خبر یافتن از قصد وی به سوی مسجد بشتابند تا ببینند او چه خواهد گفت و چه خواهد کرد. بدین سان، آن دادرسی علنی میگشت و در میانه آن آشوبگاه، همه مسلمانان همه چیز را میشنیدند. آنان باید دوباره رخداد تاریخ را از زبان دخت پیامبر شنیده ودر آن هنگامه هجمه ها به خانه ولایت ، وسکوت ولب فرو بستن مردم دون ، حرکت تاریخی خود را برای بار دوم در مسجد النبی ودر کنار تربت پدر به مردم دوران خود وآینده گان از تاریخ آشکار سازد.
در این مبارزه فاطمی، دو جنبه وجود داشت که برای امام در گرفتن چنین موضعی ، این شرایط وجود نداشت:
۱. فاطمه به سبب وضع خاص مصیبتزدهاش و نیز جایگاه ویژهاش نزد پدر، بیشتر از امام، میتوانست عواطف را برانگیزد و مسلمانان را با رشتهای از کهربای روحانی به پدر بزرگوارش صلیاللهعلیهوآله و روزگار تابناک او پیوند دهد و احساسات آنها را برای همراهی با اهداف اهل بیت بسیج سازد.
۲. مبارزه او هر شکلی که مییافت، هرگز رنگ نبرد مسلحانه نمیگرفت که مقابله با آن، فرماندهی نظامی را طلب کند؛ زیرا وی زن بود و همسرش هارون پیامبر نیز در خانه مانده و تا زمانی که مردم به سراغش آیند، اعلان آتشبس کرده بود و اوضاع را رصد میکرد تا در وقت مناسب دخالت کند:
اگر مبارزه به نقطه اوج رسید، راهبری انقلاب را به دست گیرد؛و اگر چنین فضایی فراهم نشد، فتنه را مهار گرداند.
بنابراین، مقاومت آن بانوی بهشتی دو حالت داشت: یا با حرکتی همگانی خلیفه را سرنگون میساخت و یا از دایره جدال و ستیز بیرون نمیرفت و به آشوب و تفرقه امت نمیانجامید.
در گزارش تاریخ تصریح شده است که فاطمه ع کاملاً همانند پدرش صلیاللهعلیهوآلهوسلم گام برمیداشت.
حال میتوان به بررسی ریشه این تقلید دقیق پرداخت. شاید این طبیعت رفتار وی بود که در آن لحظه نیز به شکلی عادی و بی هیچ قصد و توجه خاصی به آن پرداخت. این احتمال بعید نیست؛ زیرا فاطمه علیهاالسلام عادت داشت که به شیوه پدرش رفتار کند و در همه کارها و گفتارهایش همانند وی باشد.
اما شاید این شباهت دقیق وجهی دیگر داشته باشد. آن روز، بهشتیبانو با تقلید خویش از پدرش در راه رفتن دارای قصد و التفاتی بود. وی این همانندی را چنان به خوبی و درستی به جای آورد که در راه رفتن هیچ تفاوتی با رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نداشت. او میخواست با این تقلید درخشان بر احساس و عاطفه مردم چیره گردد و آنان را به سفری کوتاه رهسپار سازد تا به گشتوگذاری کامبخش در گذشته نزدیک پردازند و به روزگار نبوت مقدس بازگردند؛ روزگاری که شادمانانه در سایه پیامبر بزرگ خویش صلیاللهعلیهوآلهوسلم میزیستند. این برانگیختن احساسات و پرداخت عاطفی آنها، زمینهساز آغاز حرکت زهرا ع بود و قلبها را برای پذیرش دعوت دادخواهانه او آماده میساخت تا ندای محزون آزادی خواهانه وی را به یاری بشتابند و کوشش نومیدانه یا شبهنومیدانه او را به ثمر بنشانند.
از این رو، میبینید که خود راوی نیز خواسته یا ناخواسته از این جنبه تأثیر پذیرفته و همین او را واداشته تا چگونگی حرکت فاطمه را در گزارش خویش به تصویر کشد.
کسی که به دقت در ماجرای فدک و تحولات و گونههای مبارزاتی آن مینگرد، تنها درخواست یک زمین را در آن نمیبیند؛ بلکه مفهومی گستردهتر از اینها در ذهنش تجلی مییابد که هدفی را در دل خود دارد که برانگیزاننده یک انقلاب است و در پی بازپس گرفتن قدرت غصب شده و حاکمیت از دست رفته و شکوه بزرگ و به راه آوردن امتی است که به قهقرا بازگشته بودند.
بر این اساس، فدک مفهومی نمادین دارد که به معنایی بزرگ اشاره میکند و مقصود از آن، فقط همان قطعهزمین غصب شده در حجاز نیست. و همین معنای نمادین فدک بود که آن مبارزه را از یک دادخواهی عادی با افقی محدود و دایرهای تنگ، به انقلابی با قلمروی وسیع و آفاقی گسترده تبدیل نمود.
هر یک از مستندات تاریخی مسلم در این موضوع را که میخواهید، بررسی کنید. آیا ستیزی مادی یا اختلاف درباره فدک به معنای محدود و واقعیت کمدامنه آن را میبینید؟ آیا مسابقهای را شاهد هستید که برای دستیابی به محصولات آن زمین درگرفته است؟ محصولاتی که هر قدر هم در برآورد آن، مبالغه و اغراق شود، بازهم آنقدر نیست که دو طرف، ارزشی برایش قائل بوده باشند.
هرگز چنین نیست! این دادخواهی، قیامی بر ضد بنیانهای حکومت بود؛ فریادی بود که فاطمه میخواست با آن، بنیادی را که سنگ بنای تاریخ بعد از سقیفه بود، از جای برکند... .
و فاطمه س در این رویارویی گفتاری تاریخی ، همچون حرکت پیشینش ، یعنی دفاع از حریم ولایت ، پیروز تاریخ سر برون آورد. هر انسان منصفی که به ناریخ بنگرد واین دو حرکت هوشمندانه حضرتش را بنگرد وسپس به وصیت این دخت پیامبر وام ابیها ، تأمل کرده ، بدون تردید قضاوتی صحیح را در ذهن خود مجسم می نماید.
از این روست که همواره روح جامعه ، وپویایی ملت هر دین ومذهبی ، آشنایی با تاریخ ورخدادهای وابسته به آن است که باید در تار وپود افرادش قرار داشته باشد.
من از این رو فقط تاریخ را بازگو می کنم و شما قضاوت ...والسلام.