اخبار اقتصادی
چاپ00015:26 - 1399/10/10

ناگفته‌های رئیس ستاد بازسازی عتبات از حاج قاسم

روزهای آخر پاییز ۱۳۹۹ بود که به دیدار حاج آقا «یوسف افضلی» رئیس ‌مشارکت‌های مردمی ستاد بازسازی عتبات عالیات رفتیم تا ایشان برایمان از شخصیت غیرنظامی سردار دل‌ها حاج قاسم سلیمانی، سخنان و خاطراتشان بگویند.

کیهان» در ادامه نوشت: آقای افضلی یکی از یاران و دوستان ایام جوانی حاج قاسم در کرمان بود و بهترین هدیه حاج قاسم به خودش را دعوت از او برای حضور در ستاد بازسازی عتبات عالیات می‌داند و از سردار دل‌ها برای‌مان حکایت‌ها تعریف کرد.

آنچه می‌خوانید حاصل بیش از یک ساعت گفت‌وگوی ما با رئیس ‌مشارکت‌های مردمی ستاد بازسازی عتبات عالیات است.

ضمن عرض خسته نباشید و باتشکر از اینکه دعوت ما را برای این گفت‌وگو پذیرفتید، همچنانکه می‌دانید شخصیت غیر نظامی حاج قاسم سلیمانی یک شخصیت بسیار مهم و منحصر به فرد است. شما این وجه از شخصیت ایشان را چگونه ارزیابی می‌کنید و از چه زاویه‌ای به آن می‌نگرید؟

در پاسخ به سؤال شما باید بگویم به نکته خوبی ‌اشاره کردید. چرا که درباره شخصیت غیر نظامی حاج قاسم خیلی حرف‌ها می‌توان گفت، گرچه خیلی سخت است ما بخواهیم این را به عینه بازگو کنیم چون شخصیت غیرنظامی حاج قاسم خیلی حرف برای گفتن دارد، مخصوصاً برای بنده که با ایشان حشر و نشر فراوانی در ستاد عتبات داشتم این مهم بسیار دشوار است و داغ آن عزیز سفر کرده همچنان بر دل‌های یکایک ما سنگینی می‌کند.
 در مرحله اول بدون شک شهید والامقام حاج قاسم سلیمانی پرورش یافته مکتب عاشورا بود و علاقه شدیدی به اهل بیت علیهم‌السلام و نوکری حضرت زهرا سلام‌الله علیها و امام حسین علیه‌السلام داشتند و عملاً در اعمال و رفتارشان همین عشق و علاقه به اهل بیت علیهم‌السلام و ارادت به حضرت زهرا سلام الله علیها به خوبی دیده می‌شد و همین هم باعث شد که حاج قاسم به این درجه ارزشمند از معنویت برسند.

 وجود ارزشمند ایشان و حفظ همین روحیه معنویت واقعاً باعث خیر و برکت برای تمام مردم منطقه و تمام مناطق مقاومت، از ایران، عراق، سوریه، لبنان و افغانستان و دیگر کشورهای جهان بود. در مرحله دوم یکی از ویژگی‌های مهمی که حاج قاسم داشت زمان‌شناسی و موقعیت‌شناسی به موقع ایشان بود، مثلاً در زمان نوجوانی و جوانی‌شان در استان کرمان و شهرستان رابُر فعالیت‌های مذهبی در میان جوانان انجام می‌داد و آنها را به نوعی امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد.

شهرستان رابر با مرکز استان کرمان چقدر فاصله دارد؟

شهرستان رابر تقریباً ۱۸۰ کیلومتر با مرکز استان فاصله دارد و حاج قاسم از همان دوران نوجوانی در میان مردم رابر محبوبیت خاصی داشتند، ما در آن زمان تا مقطع راهنمایی در رابر درس می‌خواندیم و برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان به مرکز استان می‌آمدیم. اما برگردم به سخن قبلی‌ام، در واقع این امر به معروف و نهی از منکر حاج قاسم در آن برهه از زمان در دل جوانان منطقه می‌نشست و جوان‌ها صحبت‌های ایشان را به خوبی گوش می‌داده و قبول می‌کردند و در واقع نفوذ کلام خاصی داشتند.

خاطره‌ای هم از همان دوران که با حاج قاسم درس می‌خواندید در کرمان دارید؟

خاطرات ما با ایشان فراوان است، پس از دوران راهنمایی برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان زمانی که به کرمان آمدیم اتاقی را به اتفاق اجاره کردیم. حاج قاسم یک اخوی کوچکی دارند به نام حاج سهراب سلیمانی، خود سهراب تعریف می‌کرد در زمانی که مشغول درس خواندن بودم، حاج قاسم یک ساعت مچی برایم خرید و گفت شرط خرید این ساعت این است که ساعت ۵ صبح آن را کوک کنید که زنگ بزند و ما را بیدار کند، سهراب می‌گفت من که خیلی ‌اشتیاق این ساعت را داشتم قول دادم آن را ساعت ۵ صبح کوک کنم، و آن ساعت زنگ می‌زد و ما را بیدار می‌کرد و اینجا بود که حاج قاسم وقتی باصدای زنگ ساعت بیدار می‌شد خطاب به سهراب می‌گفت خوب حالا شما که با صدای زنگ این ساعت بیدار شده‌اید بلند شوید و نماز صبحتان را بخوانید.

خود سهراب می‌گفت که این رفتار و منشی که اخوی من در پیش گرفته بود برای بیدار کردن ما برای نماز صبح باعث شد که خیلی در من اثر بگذارد و همین موضوع باعث شد که من از آن زمان به بعد نمازم را سر وقت بخوانم. یعنی می‌خواهم عرض کنم که نوع رفتار حاج قاسم حتی در اخوی خودش هم واقعاً اثرگذار بود، در حالی که می‌توانست برای نماز خواندن برادرش به شیوه دیگری برخورد کند یا خیلی تند برخورد کند، یا اصلاً ساعت مچی نخرد و دستوری به ایشان بدهد که برای نماز صبح باید بیدار شوی، در حالی که با خرید یک ساعت مچی این برادر را تشویق به خواندن نماز اول
وقت کرد.

خب کسی که این‌گونه با برادر خودش برخورد می‌کند مطمئناً با اطرافیانش هم به همین شکل امر به معروف و نهی از منکر رفتار می‌کند. یا مثلاً در همان زمان در کرمان در یک بازه زمانی تشخیص می‌دادند که باید در تظاهرات علیه رژیم شاه شرکت کنند و شرکت می‌کرد، و در همان زمان در پیروزی انقلاب در شهر کرمان خیلی نقش اساسی و محوری به اتفاق بچه‌های اطرافش داشتند و یا در برهه دیگری به این نتیجه رسید که نیاز کشور به این است که ایشان پاسدار انقلاب باشند و سپس لازم است در جبهه‌های حق علیه باطل حضور یابد، یعنی می‌خواهم بگویم حاج قاسم بسیار موقعیت شناس بود. گرچه نمی‌خواهم وارد شخصیت نظامی ایشان شوم ولی باید تصریح کنم حاج قاسم هرجا که احساس می‌کرد باید حضور یابد فوراً حاضر بود، زمانی احساس کرد که در بحث نظامی باید ورود پیدا کند و مثلاً در سیستان و بلوچستان در جنوب کرمان حضور داشته باشد تمار عیار وارد شد و نقش بسیار تاثیرگذاری در آن برهه داشت و چه کارهای ماندگاری کرد که در حافظه تاریخی ماندگار شد.

پس حاج قاسم سلیمانی در بحث نظامی در شهر کرمان هم نقش داشتند؟

بله بسیار اثرگذار بودند. در زمانی که کرمان توسط ‌اشرار ناامن شده بود و اشرار خیلی راحت به مردم تعرض می‌کردند، ماشین‌های دولتی را آتش می‌زدند در آن برهه حاج قاسم خیلی نقش موثری در برخورد با ‌اشرار داشتند. مثلاً در یک بازه زمانی ‌اشرار خیلی به اصطلاح شرارت داشتند و در کوه‌های کرمان پناه گرفته بودند. حاج قاسم به سرکرده آنها این قول را داد که اگر تا یک هفته از این کوه پایین بیایند و برای همیشه دست از شرارت بردارند نه تنها بخشیده خواهند شد بلکه افرادی را هم که از آنها اسیر گرفته‌ایم بدون هیچ قید و شرطی آزاد خواهیم کرد. آن ‌اشرار هم قواعد بازی را خوب می‌شناختند و هم اعتقاد قلبی به سخنان و وعده‌های حاج قاسم داشتند و می‌دانستند ایشان سرپل اصلی هست و حرفی که می‌زند روی حرفش می‌ایستد، این بود که حرف‌های حاج قاسم کاملاً اثرگذار بود واشرار هم گوش کردند. همان‌اشرار می‌گفتند چون حاج قاسم قول داده ما حاضریم از کوه پایین بیاییم و خلاصه از کوه پایین آمدند و دست از شرارت برداشتند و حاج قاسم هم به وعده خود عمل کرد و اسرای آنها را آزاد کرد.

همان ‌اشرار واقعاً بعد از آزادی دست از شرارت به صورت کامل برداشتند، به طوری که سرکرده آنها و افراد شروری که اطرافش بودند از جیرفت کرمان با پای پیاده رفتند به پابوس امام رضا علیه‌السلام در مشهد مقدس! خب این نشان از مردمی بودن حاج قاسم می‌دهد و کاملاً نشان می‌دهد که یک شخصیت مردمی است و در دل مردم آنچنان راه باز کرده و آنچنان حرف‌هایش اثرگذار شده که حتی ‌اشرار هم حرفش را قبول می‌کنند و به احترام ایشان پیاده پابوس امام رضا علیه‌السلام می‌روند، که این موضوع یکی از اقدامات بسیار مهم و مؤثر و ماندگار حاج قاسم در کرمان بود که در حافظه تاریخی مردم کرمان ماندگار است.

در واقع می‌فرمایید که حاج قاسم در هیچ زمانی از مردم جدا نبودند؟

بله دقیقاً، شما وقتی روند زندگی این سردار دلاور سپاه اسلام را بررسی می‌کنید می‌بینید حاج قاسم هیچ‌گاه از مردم جدا نبودند، از همین خاطره ‌اشرار کرمان در سال‌های آغازین انقلاب تا کمک به سیل زدگان جنوب و بسیج عمومی ایشان به موکب‌داران.

آقای افضلی! از این بحث خارج شویم. می‌خواهم به موضوع ستاد بازسازی عتبات عالیات و نقش محوری حاج قاسم در این ستاد بپردازیم. ستاد از چه زمانی تأسیس شد و کلید زده شد و این فکر چگونه شکل گرفت و نگاه شما به برنامه‌ها و راهکارهای سردار سلیمانی در ساخت و بازسازی و توسعه اعتاب مقدسه عراق چه بود؟

تأسیس و شکل‌گیری ستاد یکی از فکرها و برنامه‌های اصلی حاج قاسم بود. در سال‌های حدوداً ۱۳۸۰ سردار حاج قاسم طی ماموریتی به عراق می‌رود که در آن زمان درگیری‌های عراق و شهر نجف آغاز می‌شود و خود حاج قاسم هم در سخنان‌شان- که فیلم آن هم موجود است - این خاطره را تعریف می‌کند که در آن زمان جنگ نجف شروع شده بود و ایشان هم آنجا حضور داشتند، سپس سردار سلیمانی می‌خواهند به زیارت حرم امام علی علیه‌السلام بروند که خودشان تعریف می‌کردند وقتی رسیدم درب حرم امیرالمؤمنین علیه‌السلام، درب حرم بسته بود، رفتم خادم را پیدا کردم و آوردم و ازش خواستم که درب حرم را باز کنید که بروم زیارت. خودحاج قاسم می‌گفت وقتی وارد حرم شدم درب حرم نیمه شکسته بود و داخل صحن و حیاط حرم بسیار کثیف بود و اصلاً این فضا در شأن امام علی علیه‌السلام به عنوان امام اول شیعیان نبود، حاج قاسم می‌گفت که وقتی وارد حرم مطهر شدم کنار ضریح مطهر امام علی علیه‌السلام به همان مقدار گرد و غبار بسیار زیادی بر روی ضریح مطهر نشسته بود و این موضوع بسیار من را ناراحت کرد. انگار حرم امام علی علیه‌السلام را از زیر خاک بیرون آورده بودند! کاملاً گرد و غبار سراسر حرم مطهر را گرفته بود و هیچ‌گونه نظارتی از نظر بهداشتی و نظافت در آنجا دیده نمی‌شد و اصلاً زائری هم نداشت و تقریباً افرادی که داخل حرم بودند به سی نفر نمی‌رسید.

حاج قاسم می‌گفت آنجا بود که خیلی از این وضعیت ناراحت شدم و پیش خودم گفتم که واقعاً حرم مطهر امام علی علیه‌السلام در اینجا بسیار بسیار در غربت به سر می‌برد. از همانجا به ذهن حاج‌قاسم می‌رسد که ما ایرانی‌ها و بچه‌های سپاه قدس و افرادی که مورد اعتماد حاج قاسم بودند دستی به سر و روی عتبات بیاورند و در واقع این جرقه بحث بازسازی حرمین از آنجا به ذهن حاج‌قاسم زده شد و در اصل بنیانگذار ستاد بازسازی عتبات عالیات حاج قاسم بودند.

در ابتدا هم نام ستاد ظاهراً عنوان دیگری داشتند؟

بله اول اسمش ستاد کمک‌های مردمی به مردم عراق بود و بعدها به ستاد بازسازی عتبات عالیات تغییر نام داد.

اینکه می‌فرمایید دقیقاً چه سالی بود؟

سال ۱۳۸۲ بود، و در واقع حاج‌قاسم بنیانگذار اولیه ستاد بازسازی عتبات عالیات بوده‌اند. همچنانکه اطلاع دارید در طول تاریخ ایرانی‌ها همیشه در بازسازی حرمین شریفین عراق نقش بسیار مؤثر و تعیین‌کننده و مهمی داشتند. در زمان دیکتاتوری صدام دست دوستداران اهل بیت علیهم‌السلام بسته بود و در بازسازی حرمین شریفین نمی‌توانستند کاری بکنند و به همین دلیل این غبار غربت بر روی حرمین شریفین نشسته بود و در واقع بعد از سقوط دیکتاتوری صدام، حاج قاسم اولین علمدار بازسازی اعتاب مقدسه در کل عراق شد و تشکیل این ستاد را مدیون فکر و ذهن و تشکیلات تحت مدیریت ایشان می‌دانیم و کاملاً بر اساس باور و ایمان قلبی که به اهل بیت علیه‌السلام داشت این ستاد بازسازی شکل گرفت.

شهید سلیمانی چه مأموریت‌هایی را به ستاد بازسازی عتبات عالیات سپرد؟

از همان زمان دو تا مأموریت ویژه به ستاد بازسازی عتبات داده شد. اول اینکه در ایران از نذورات مردمی استفاده شود و دوم اینکه این نذورات در عراق توسط گروه‌های فنی مهندسی و دقیقاً در جایی که گفته شده هزینه شود، و حاج قاسم خیلی هم تاکید داشت که این پولی که شما می‌گیرید به عنوان «نذورات» در واقع امانتدار مردم هستید و باید خیلی شفاف هم به مردم بگویید که این پول‌ها کجا هزینه شده و چکار کرده‌اید. آن شهید عزیز خیلی هم تاکید داشت که امانت‌دار خوبی برای مردم باشیم و تاکید می‌کرد وای به آن روزی که مردم به شما بی‌اعتماد بشوند و اعتمادشان را از دست بدهند.

این مأموریت ویژه که حاج قاسم به ستاد بازسازی دادند در قالب‌های کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت بود. در قالب کوتاه‌مدت ابتدا دوستان حدود شش ماه حرمین را نظافت می‌کردند و کار بهداشتی و کارهای ظاهری آن را انجام می‌دادند. اما در برنامه «میان مدت» حدود ۱۵۰ پروژه را انجام دادند، مثلاً سنگ‌های کف حیاط حرمین شریفین را تعویض کردند یا نیم ضریح‌ها ساخته شد.

اما در بحث «بلندمدت» وارد توسعه حرمین شریفین در نجف، کربلا، کاظمین و سامراء و چند شهر کوچک دیگر مثل مصیب و بلد در جنوب استان صلاح‌الدین عراق شدیم.

به عنوان مثال در طرح بلندمدت، ساخت شبستان حضرت زهرا سلام‌الله علیها در کنار حرم مطهر آقا امیرالمؤمنین علیه‌السلام در شهر نجف را داشتیم که بیش از ۲۲۰ هزار مترمربع وسعت دارد و یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های ایران در جهان اسلام شناخته شده که در واقع از این ۲۲۰ هزار متر مربع، صد هزار متر آن زیارتی و مابقی آن خدماتی است.

الان پروژه صحن مطهر حضرت زهرا سلام‌الله علیها در چه وضعیتی است؟ ظاهراً هنوز چند درصدی تا پایان کار آن باقی است؟

این پروژه حدود ۹۴ درصدش آماده شده و مهندسین ما بر روی این پروژه در حال کار کردن هستند که امیدواریم این پروژه به یاری خداوند به زودی به اتمام برسد.

پروژه بعدی ستاد که اهمیت آن همانند صحن حضرت زهرا سلام‌الله علیها مهم است صحن عقیله بنی‌هاشم سلام‌الله علیها در کربلا است، در این باره هم توضیح بفرمایید.

بله، دومین پروژه مهم ستاد بازسازی عتبات، صحن عقیله بنی‌هاشم سلام‌الله علیها در شهر کربلای معلی است. این پروژه قصه خیلی جالبی دارد. اگر در جریان باشید برای صحن حضرت زهرا سلام‌الله علیها یک مناقصه بین‌المللی اعلام کردند که جمهوری اسلامی ایران برنده این مناقصه شد اما درباره کربلا خود تولیت حرم مطهر امام حسین علیه‌السلام مردد بود که آیا این پروژه را به ایران بدهد یا نه؟ یعنی حتی خود شیخ مهدی کربلایی تولیت حرم مطهر امام حسین علیه‌السلام شک داشت آیا این پروژه عظیم را به ما ایرانی‌ها بدهد یا نه؟

بچه‌های ما هم خیلی تلاش کردند و چند بار مدیران وقت ستاد به دیدار تولیت حرم مطهر رفتند و رایزنی زیادی صورت گرفت و درخواست داشتند که این پروژه به ما داده شود اما پاسخی قطعی و قاطعی دریافت نکردند و مشخص بود که این پروژه احتمالاً به ما داده نمی‌شود، تا اینکه در کمال تعجب یک روز دوشنبه بود از دفتر شیخ مهدی کربلایی تولیت حرم مطهر امام حسین علیه‌السلام تماس گرفته و گفته بودند پنجشنبه بیایید که در رابطه با این پروژه صحبت کنیم! مجدد ساعت ۱۰ صبح از طریق دفتر شیخ مهدی کربلایی تماس گرفته و گفته بودند فلان ساعت حتماً دفتر شیخ مهدی کربلایی باشید که درباره این پروژه صحبت کنیم.

ما و بچه‌های فنی مهندسی حرم هم نمی‌دانستیم ماجرا چیست و چرا ما را خواستند و حتی خود شیخ مهدی تاکید داشتند مدیران ستاد حضور داشته باشند که فیلم این موضوع هست و حتماً ملاحظه فرموده‌اید که در آن جلسه شیخ مهدی کربلایی تعریف می‌کرد که یک دوست لبنانی دارد که آدم متدین و متشرعی است.

شیخ مهدی می‌گفت که ایشان از لبنان به من زنگ زد و گفت که کربلا چه خبراست؟ من هم درباره وضعیت کلی و درباره داعش برای‌شان توضیح دادم، این دوست لبنانی گفت که داعش چیز مهمی نیست و تمام می‌شود، بازهم چه خبر است؟ که گفتم خودم هم کمی کسالت دارم و مریضم.
گفت مشکلی نیست خودت هم خوب می‌شوی، ازحرم مطهر چه خبر؟ شیخ مهدی این سخنان را با اشک تعریف می‌کند که دوست من گفت خواب دیدم که در باب رأس حرم مطهر، امام حسین علیه‌السلام جلو حرکت می‌کردند، شما هم بودید و آیت‌الله بهجت (ره) از ایران هم بود، حضرت بی‌بی فاطمه زهرا سلام‌الله علیها هم در این جمع حضور داشتند و زیر چادرشان قنداقه حضرت زینب سلام‌الله علیها را به حضرت آیت‌الله بهجت دادند و فرمودند که این دست شما ایرانی‌ها باشد!

تولیت حرم مطهر امام حسین علیه‌السلام در ادامه می‌گفت به این دوست لبنانی‌ام گفتم که یک چنین پروژه را ما در کربلا داریم و فعلاً مردد هستیم که ساخت آن را به کدام کشور بدهیم، این دوست ما در پاسخ گفت آقا اصلاً تعلل نکنید و این پروژه را تحویل ایرانی‌ها بدهید، چون تعبیر این خواب غیر از این نمی‌تواند باشد.

و خلاصه صحن مطهر عقیله بنی‌هاشم ۱۴۰ هزار متر مربع هست و در بهترین نقطه کره خاکی که همان گودال قتلگاه است واقع شده که از یک طرف به تل زینبیه وصل می‌شود و از طرف دیگر به خیمه‌گاه حسینی و مهندسان و کارگران ما مشغول به کار هستند.

آقای افضلی حکایت جالبی تعریف کردید، البته همچنان‌که ‌اشاره فرمودید فیلم این دیدار و گفت‌وگو را دیده‌ام، از این موضوع که بگذریم در بحث ساماندهی موکب‌های اربعین، مدت‌ها بود که این ساماندهی به ستاد بازسازی عتبات عالیات سپرده شده بود، در این باره توضیح دهید.

خب حاج قاسم خودش از جنس مردم بود و همیشه در میدان بود، یکی از کارهایی که به ستاد محول شد بحث موکب‌ها و ساماندهی آنها بود که به ستاد بازسازی عتبات سپرده شد.

اما موکب‌ها فقط به بحث اربعین اکتفا نکردند و به دستور مستقیم خود حاج قاسم دیدیم که در سیل خوزستان به موکب‌ها فراخوان دادند و خودش هم جلودار بچه‌ها بود برای اسکان سیل‌زدگان و کمک به مردم سیل‌زده مناطق، طوری شد که خود مردم آمدند و حتی غذای گرم می‌پختند و می‌دادند به کسانی که آنجا کار می‌کردند و همگی خیلی فعال شده و به صورت جدی کار می‌کردند و حاج قاسم خودش خستگی‌ناپذیر میدان‌دار بود. حتی خانه‌های مردم را هم تمیز می‌کردند و تحویل سیل‌زدگان می‌دادند و تمام کار موکب‌ها چه در بحث اربعین و چه در موضوع سیل‌زدگان از خود گذشتگی و ایثار به معنای واقعی کلمه بود.

حاج قاسم در بحث اربعین خیلی فعال بود مخصوصاً موضوع امنیت اربعین برایشان خیلی مهم بود، در این‌باره توضیح بفرمایید.

امنیت کامل اربعین در عراق در واقع دست خود حاج قاسم و نیروهای سپاه قدس بود و خیلی هم تاکید داشت که راه‌پیمایی اربعین باید انجام شود و دیدیم که امنیت به طور کامل در طول سال‌هایی که راه‌پیمایی اربعین برقرار بود، بحث اسکان و تغذیه و امنیت زائران برای حاج قاسم خیلی مهم بود و اسکان موکب‌ها را به ستاد دادند و تاکید داشتند مشکلی پیش نیاید و همیشه به ما توصیه می‌کردند این موکب‌هایی که شما مجوز داده‌اید از ایران که به عراق می‌روند ایرانی‌ها میهمان و عراقی‌ها میزبان هستند و این مسئله را خیلی تاکید داشت که رعایت کنیم، همچنین تاکید داشتند که موکب‌ها حتماً باید مردمی و خودجوش باشند و شما فقط نظاره‌گر باشید.

آقای افضلی! آخرین دیدار شما با حاج قاسم کی بود؟

آخرین دیدار من تقریباً ۲۰ روز قبل از شهادت ایشان بود که من چند سؤال از ایشان درباره وضعیت عراق پرسیدم، چون آن زمان اغتشاشات عراق بود من این موضوع را از حاج قاسم پرسیدم، گفت نه خیلی نگران نباشید چیز مهمی نیست و حل می‌شود، عراق تا بوده همین بوده و هست و یک سؤال درباره عتبات پرسیدم از ایشان که گفتم حاج آقا ما در این موضوع اغتشاشات چکار کنیم؟ سردار سلیمانی با قاطعیت گفتند به آقای رئیس‌ستاد گفته‌ام که حتی یک روز کار ستاد نباید تعطیل شود، بلکه باید کار بازسازی و توسعه حرمین شریفین همچنان به همین شکل ادامه پیدا کند. پیرو این توصیه حاج قاسم و به لطف الهی تا الان و با وضعیت کرونا که پیش آمده حتی یک روز کار بازسازی عتبات تعطیل نشده و همچنان کار بازسازی و توسعه ادامه دارد.

خود حاج قاسم همیشه از این پروژه‌ها به عنوان یک کار ماندگار یاد می‌کردند.

بله کاملاً درست است. خود حاج قاسم می‌گفت که ماندگارترین کار جمهوری اسلامی در عراق ساخت و توسعه و بازسازی همین حرمین شریفین در عراق است و این در واقع تاکید حاج قاسم بود که شما در ساخت حرم‌ها فعال باشید چون از آنجا تمدن اسلامی شروع می‌شود، یعنی یک نگاه بسیار بلندی به ساخت و توسعه عتبات عالیات در عراق داشتند و خیلی هم دوست داشتند که در سامراء هم همین توسعه‌ای که در نجف و کربلا به وجود آمده همین توسعه هم در شهر سامراء اتفاق بیفتد واقعاً خیلی خیلی تاکید روی سامراء داشتند و الحمدلله الان کارهای مهمی در حرمین امامین عسکریین علیهم‌السلام دارد انجام می‌شود و بچه‌های ستاد مشغول کار هستند.

آقای افضلی با توجه به دوستی شما از دوران کودکی تا لحظه شهادت حاج قاسم، آیا اگر حاج قاسم به شهادت نمی‌رسیدند امکان اینکه سمت خاص دیگری را بپذیرند وجود داشت؟

اتفاقاً به سؤال خوبی ‌اشاره کردید، همین سؤال را در همان زمان از حاج قاسم پرسیدم و گفتم دوستان نظرشان این است که برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰ آماده‌باشید، حاج قاسم گفت آقای افضلی شما یک‌بار دیگر این سؤال را از من پرسیدید و پاسخ‌تان را دادم، من هرچه فکر کردم که ایشان چه جوابی به من داده باور بفرمایید مدت‌ها فکر کردم تا اینکه یادم آمد که ایشان به من چه گفتند. یادم آمد که با حاج‌قاسم حدود ده سال پیش می‌رفتیم کرمان، آن وقت بحث فرماندار کرمان و فرمانده نیروی انتظامی کرمان مطرح بود و آنجا من این سؤال را از ایشان پرسیدم و پاسخ‌شان این بود که آقای افضلی آخرین سمت من در سپاه قدس خواهد شد. یعنی در اینجا چه بازنشسته شوم چه شهید شوم کنار می‌روم و بعد از سپاه قدس من دیگر مسئولیتی نخواهم گرفت و پایان مسئولیت من در همین سپاه قدس رقم خواهد خورد. این را ده سال پیش به من گفته بود و آن‌قدر هوشیار بودند که در خاطرشان مانده بود ولی من یادم نبود و خیلی جالب یادآوری کرد و گفت یک بار این سؤال را به شما جواب دادم آقای افضلی! بعد از اینکه ایشان شهید شدند من تازه فهمیدم که این شهید والامقام چه گفته‌اند و به کجااشاره کرده‌اند. در واقع به گفته و پیش‌بینی خودش آخرین کارش در سپاه قدس بود و در همین جا هم شهید شد و در واقع همان دقیقاً عین همان گفته خودش انجام شد.

در بُعد معنوی حاج قاسم را چگونه ‌دیدید؟

باید بگویم اسطوره معنویت و جهاد در راه خدا بود، اسطوره ایجاد ترس و وحشت در دل دشمن بود، مصداق همان آیه شریف قرآن است که در آیه ۲۹ سوره فتح می‌فرمایند (قریب به مضمون): همراهان پیامبربا دشمنان سخت‌گیر با خودی مهربان هستند! یا آیه ۲۱ سوره احزاب می‌فرمایند آن عهد و پیمانی که با خدا بسته‌اید پایبند باشید، و شهید سلیمانی مصداق همان فردی بود که این عهد و پیمان را با خدای مهربان بسته بود تا در راه خدا جهاد کند و در راه خدا شهید شود و به آرزوی دیرینه خودش که همان شهادت بود برسد و به همرزمان و هم‌قطاران شهیدش بپیوندد.

یکی از شاخص‌های حاج قاسم خوش قولی ایشان خصوصاً به خانواده‌های شهدا بود.

بله حاج قاسم اولا عضو هیچ گروه و حزب و دسته‌ای نبود و به خانواده شهدا خیلی احترام می‌گذاشت و برای‌شان ارزش و معیار خاصی قائل بود وهرقولی که به خانواده شهدا می‌داد سعی می‌کرد که این قول را حتماً عملی کند. وقتی مأموریتی به سوریه می‌رفت و برمی‌گشت و مثلا قول داده بود به فلان خانواده شهدا که باید برود خانه‌شان، قبل از اینکه به خانه خودش برود می‌رفتند خانواده شهید و آنها را دلداری می‌دادند و دو ساعت با آنها بود و بعد به خانه خودش می‌رفت، در واقع یادش نمی‌رفت که مثلاً قول داده به این خانواده شهید که در برگشت از سوریه حتماً به خانه آنها برود.

آقای افضلی اگر در یک جمله بخواهید حاج قاسم را توصیف کنید چه می‌گویید؟

ایشان «معمار حرم و سردار حریم» بود. شخصیت حاج قاسم از زوایای مختلفی قابل بررسی است ایشان اصلاً اهل خودنمایی نبود و به معنای واقعی نماز شب‌خوان بود و عبد صالح و خیلی خداترس به معنای واقعی کلمه بود. خیلی خیلی هم مهربان بود حتی اگر از دوستان نظامی شما سؤال بپرسید بعید می‌دانم حتی یک نفر را هم در طول عمرش در بحث نظامی توبیخ کرده باشد.

در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید.

یکی از سؤالاتی که من از حاج قاسم پرسیدم گفتم که سخت‌ترین روز شما در زمانی که با داعش در جنگ بودید چه روزی بود؟ حاج قاسم گفت در آن ایام که در درگیری با داعش در عراق و سوریه بودم سخت‌ترین روز من روزی بود که قرار بود داعشی‌ها از جاده بغداد وارد حرم‌های مطهر بشوند و آن روز عین گندم برشته روی آتش که بالا و پایین میره، من این حالت را داشتم و آن روز سخت‌ترین روز من بود امیدوارم که روح این شهید عزیز از ما خرسند باشد، منتهای آرزویش این بود که شهید شود و به آرزویش رسید، گرچه خداوند واقعاً لعنت کند آمریکا و عوامل آمریکا و در رأس آن به قول خود سردار این قمار باز ترامپ را که باعث شهادت و این شهید عزیز شد و این عزیز بزرگوار را از ما گرفت. هر روز واقعاً این داغ برای ما تازه و تازه‌تر است.

نوع شهادت ایشان هم بسیار خاص و متفاوت بود و اول فاطمیه به خاک سپرده شدند.

بله، ببینید نوع شهادت ایشان توفیق بود که ایشان در عراق شهید شوند و در تمامی حرم‌ها گردانده شود، کاظمین و کربلا و نجف بعد در اهواز و تهران و سپس مشهد مقدس و قم، آن روزی که می‌خواستیم در کرمان دفنش کنیم ساعت ۱۰ صبح آنقدر جمعیت زیاد بود که واقعاً ما نتوانستیم آن روز ایشان را دفن کنیم و به روز بعد موکول شد و چند نفر زیر دست و پا شهید شدند و آن روزی که ایشان به خاک سپرده شد دقیقاً روز اول فاطمیه بود، یعنی به علت عشق و ارادتی که ایشان به حضرت زهرا سلام‌الله علیها داشتند دقیقاً در اولین روز فاطمیه در ایران به خاک سپرده شد.

آقای افضلی با تشکر از اینکه وقت خودتان را در اختیار ما قرار دادید.

من هم از شما و روزنامه کیهان تشکر می‌کنم.

انتهای پیام

لینک کوتاه :
برای ذخیره در کلیپ برد، در باکس بالا کلیک کنید
اشتراک گذاری در :
نظر خود را ثبت کنید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
سامانه بتا بانک رفاه کارگران