آخرین برگ از قرآن «دزدیده شده» ایرانی در حراجهای جهانی فروخته شد!
مرتضی کریمینیا، پژوهشگر حوزه قرآنهای خطی، در یادداشتی ماجرای اسفناک دزدیده و فروخته شدن یکی از قرآنهای بسیار نفیس خطی ایران در حراجهای جهانی و عرضه در موزههای شاخص و مطرحی چون متروپلیتن و لوور شرح داده و نوشته است:
حوالی ساعت سه عصر روز چهارشنبه 27 فروردین 1382 شمسی، چهار تن با خرید بلیط ورودی به موزۀ پارس شیراز وارد شدند و با تهدید مسلحانۀ دو سرباز نگهبان، یکی از ویترینهای موزه را شکسته، نسخهای از قرآن به خط کوفی را به سرقت بردند. شاید آنها به درستی نمیدانستند، اما در واقع این اثر یکی از کهنترین قرآنهای کوفی بود که کاتبان ایرانی در قرن سوم هجری در 14 پارۀ مجزا نوشته بودند.
تا یکی دو هفته بعد، مطبوعات فارسی ایران، سخنان مسئولان رسمی (پلیس، شورای عالی امنیت ملی، میراث فرهنگی و ...) درباب پیگیری این ماجرا را منعکس کردند، اما پس از آن، دیگر کسی چیزی نگفت و ننوشت.
یکسال و نیم بعد، در این سکوت خبری، نخستین برگهای این اثر فرهنگی و میراث ملی ایرانی اسلامی در حراجهای ساتبیز و کریستیز لندن عرضه شد و به فروش رسید. از آن پس، دلال یا همان دزد لندننشین، هر شش ماه یکبار قطعهای از این نسخۀ 172 برگی را به حراج فرستاده و آن به قیمتی گزاف به فروش رساند و این برگهها سر از موزههایی چون متروپلیتن، لوور پاریس، لوور ابوظبی، هنر اسلامی دوحة، و برخی دانشگاهها و موزههای آمریکای شمالی درآورد. آقای دزد همچنان به فروش برگهای باقی مانده مشغول است و آخرینش را یکی دو ماه پیش در همین خانههای حراج عرضه کرد.
برگی از قرآن موزه پارس که سندی است بر هنر کتابت ایرانیها در طول تاریخ
قرآنی که کریمینیا به آن اشاره میکند، پارهای از نسخه شماره 4289 موزه ملی است؛ یکی از آثار درخشان به یادگار مانده از قرن سوم هجری که به خط کوفی نوشته شده است. کریمینیا در مقالهای که به معرفی این اثر پرداخته، معتقد است این نسخه از قرآن یکی از نخستین تلاشهای احتمالاً ایرانی در ایجاد نوآوریهای تازه در قرآننویسی کوفی بوده است که در قرون بعدی به پیدایش انواع مختلفی از کوفی ایرانی یا کوفی مشرقی انجامیده است.
سرقت یا گم شدن نسخههای خطی و آثار نفیس تاریخی که در زمره اسناد قرار میگیرند، امری جدید در تاریخ ایران نیست. «بیکتابی»، اثر محمدرضا شرفی خبوشان شمهای است از آنچه گنجینههای ایرانی طی سده گذشته با آن روبرو بوده است. حال پرسش اینجاست که چرا بعد از سرقت اثری با این نفاست و اهمیت، پیگیریهای بینالمللی برای ممانعت از فروخته شدن یا حراج آن صورت نگرفته و اگر انجام شده، چرا این نسخه به چنین عاقبتی دچار شده است؟