اخبار اقتصادی
چاپ00021:27 - 1399/11/03

معلمی که تلفن همراه خود را به دانش‌آموزش هدیه کرد

معلم بهشهری گفت: تلفن همراهم را به دانش‌آموزم هدیه کردم اما خاطره‌ای که در ذهنم ماندگار شد این بود این دانش‌آموز بعد از دریافت هدیه اولین کلیپی که برایم فرستاد کلیپی از جشن تکلیف خود بوده که واقعا خاطره خوبی است و تصویر نماز خواندن و چادر نماز برایم آنقدر لذت‌بخش بود که اشکم را درآورد.

 در کنار تلاش‌های همه جهادگران، تلاش‌های مجاهدان آموزشی که این روزها عاشقانه‌های آنان سروصدای زیادی به پا کرده جلوه دیگری به خود گرفته؛ درحالی‌که همه نگرانی‌ها به این سمت بود که شاید کلاس و درس تعطیل شود نه تنها کلاس و درس تعطیل نشده بلکه با تلاش این مجاهدان و ازخودگذشتگی، ایثار و کارهای خلاقانه آنان کلاس‌های درس پربارتر شده است.

شاید تصور برخی بر این باشد از سختی‌های معلمان کم شده ولی کلیپ‌های تدریس معلمان که این روزها در فضای مجازی توسط دانش‌آموزان دست به دست می‌چرخد نتیجه ساعت‌ها تلاش‌شان است که بتوانند به دانش‌آموزان در فهم مطالب درسی کمک کنند.

در این گزارش به سراغ معلمی رفتیم که جدا از تلاش و پشتکارش برای آموزش و یادگیری دانش‌آموزان پیگیر تمامی مشکلات دانش‌آموزانش بوده و وقتی متوجه شد که دانش‌آموزش تلفن همراه ندارد  و شرایط خریداری آن را هم ندارد تلفن همراه خود را به دانش‌آموزش هدیه کرد تا از همکلاسی‌هایش جانماند، زلیخا ابراهیمی معلم بهشهری است که ۱۳سال مربی پیش‌دبستانی بوده و چهاردهمین سال خدمتش را به‌عنوان معلم حق‌التدریس پایه سوم ابتدایی در مدرسه شهید آهنی رکاوند شهرستان بهشهر می‌گذراند.

این معلم شغلش را با عشق انتخاب کرده و همواره دغدغه‌اش در تمام طول این سال‌ها آموزش و یادگیری بوده و از هیچ تلاشی در این زمینه فروگذاری نکرده است. وی آنچنان خود را وقف آموزش و یادگیری به دانش‌آموزان کرده تا حدی که با لبخند دانش‌آموزانش می‌خندد و با گریه‌هایشان و مشکلات‌شان می‌گرید، درواقع اعتقادش بر این است به معلمی نباید به عنوان یک شغل نگاه کرد.

زلیخا ابراهیمی دراین‌باره می‌گوید: به اعتقاد من دانش‌آموزان همانند فرزند من هستند و هیچ تفاوتی با هم ندارند و کار کردن برای بچه‌ها خیلی برایم لذت‌بخش است به‌گونه‌ای همه سختی‌ها در این مسیر تبدیل به خاطره‌ای شیرین می‌شود.

از همان ابتدا با تمام علاقه وارد این مسیر شدم و اعتقادم این است در واقع نباید به معلمی به‌عنوان شغل نگاه کرد بلکه کسی که وارد این شغل می‌شود باید مدرسه را خانه و دانش‌آموزان را فرزند خود بداند و ببیند، در این صورت می‌تواند رسالت واقعی خود را به‌درستی انجام دهد.

این معلم بهشهری اضافه می‌کند: از ۱۵شهریور که سال تحصیلی آغاز شد و وارد کلاس شدم در بین دانش‌آموزانم احساس کردم یکی از دانش‌آموزانم همواره ناراحت و غمگین است و همین موضوع فکرم را خیلی مشغول کرده بود به‌طوری‌که اعتماد به نفس خیلی پایینی داشت و همین موضوع به دغدغه‌ای جدی برایم تبدیل شد.

روزهای نخست شروع سال تحصیلی کلاس‌های حضوری بود و سر کلاس درس بهتر می‌توانستیم با دانش‌آموزان ارتباط برقرار کنیم که احساس کردم دانش‌آموزم با وجود اینکه از نظر هوش و استعداد چیزی کم ندارد اما خیلی خجالتی و کمرو بوده و همواره این موضوع فکرم را درگیر خود کرد تا اینکه با ادامه تدریس به‌صورت مجازی متوجه تاخیرهای این دانش‌آموز در کلاس درس شدم و با پرس‌و‌جو متوجه شدم که دانش‌آموزم تلفن همراه ندارد و خانواده‌اش نیز در شرایطی نیستند که توان خریداری تلفن همراه را داشته باشند.

باوجود اینکه دانش‌آموزم برادر بزرگ‌تر هم داشت ولی خانواده‌شان توان خریداری تلفن همراه را نداشتند و برای ارسال تکلیف به همسایه‌شان مراجعه می‌کردند و می‌خواستند تکلیف‌های خود را ارسال می‌کردند و همین دلیل تاخیرهایش در کلاس مجازی بود.

تلفن همراهم را به  دانش‌آموزم هدیه کردم اما خاطره‌ای که در ذهنم ماندگار شد این بود این دانش‌آموز بعد از دریافت هدیه، اولین کلیپی که برایم فرستاد کلیپی از جشن تکلیف خود بوده که هیچ‌گاه این خاطره را که در قاب هدیه برایم ماندگار شد را فراموش نمی‌کنم، تصویر نماز خواندن و چادر نماز برایم آنقدر لذت‌بخش بود که اشکم را درآورد، پس از دیدن این تصویر ساعت‌ها گریه کردم و هیچ‌گاه این تصویر را فراموش نخواهم کرد.

ابراهیمی بیان می‌کند: به اعتقاد من این کوچک‌ترین کاری بود که توانستم انجام دهم و درواقع وظیفه من بوده است. معلمی همواره برایم رویا بود و اگر دوباره به ۱۴سال قبل برگردم باز هم انتخاب اولم معلمی است، چراکه به اعتقادم معلمی یعنی عشق...

منبع: وزارت آموزش و پرورش
لینک کوتاه :
برای ذخیره در کلیپ برد، در باکس بالا کلیک کنید
اشتراک گذاری در :
نظر خود را ثبت کنید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
سامانه بتا بانک رفاه کارگران