شفافیت در نمادهای بورسی؛ مدیران شرکت ذی نفع رشد سهام در بازار نیستند
افشای اطلاعات شرکتهای پذیرفته شده در بورس و میزان رشد سهام آنها رابطه مستقیم با یکدیگر دارند و بر اساس تجربه هر چقدر که جزئیات اطلاعات منتشر شده شرکت شفافتتر و بیشتر باشد سهام شرکت هم رشد قابل توجهی میکند اما به خاطر ذی نفع نبود مدیران شرکت در رشد سهام و همچنین عدم پاسخگویی نسبت به اطلاعات منتشر شده ترجیح میدهند که تنها اطلاعات خواسته شده سازمان بورس را در سامانههای خود منتشر کنند.
اطلاعاتی که در سامانههای سازمان بورس مانند کدال و tsetmc قرار میگیرد تنها منبع دادهها برای پردازش و تحلیل نمادهای بورسی میباشد که در صورت ناقص و شفاف نبودن این اطلاعات پردازش آنها با مشکل مواجه میشود. زمانی که سهامدار با اطلاعات جزئی و راحتری از یک شرکت سر و کار داشته باشد، تحلیل آن و تصمیمگیری برای خرید سهم هم راحتتر میشود. مهدی سوری کارشناس مطرح بازار سرمایه در گفتگو با بازار عنوان کرد که تضاد منافع بین سهامدار و مدیران شرکت از عوامل عدم انتشار اطلاعات جزئتر و شافتتر از شرکت است. او بر این باور است که دخالت سازمان بورس در پردازش اطلاعات اشتباه است و باید این رویکرد تغییر و به شرکتها و افراد خارج از سازمان سپرده شود.
*آیا اطلاعاتی که بر روی سامانههای سازمان بورس مانند کدال و tsetmc به منظور افزایش شفافیت و کمک به سهامداران جهت تحلیل سهم قرار داده میشود کافی است؟ به نظر شما یک سهامدار بر اساس چنین اطلاعاتی میتواند به تحلیل سهم بپردازد؟
اطلاعات خوبی روی سایتهای کدال و tsetmc وجود دارد که سرمایه گذاری میتوانند از آن استفاده کنند اما آیا کافی است؟ خیر؛ قطعا برای هر چیزی کیفیت تعریف میشود و کیفیت قابلیت تعریف دارد. ما به دو چیز در بحث اطلاعات احتیاج داریم، یکی افشای اطلاعات توسط شرکتها و دیگری پردازش این اطلاعات است. در بخش اول قاعدتا ما داریم افشای اطلاعات را به صورت اجباری و دستوری از شرکتها می گیریم و از طریق سازمان بورس در سامانههای خود منتشر میشود و در قسمت پردازش اطلاعات، بخش عمدهای از آن را بر عهده سازمان بورس و زیر مجموعههای آن قرار دادیم که به نظرم راه درستی نیست.
حالا اگر سهامداران بگوید که فلان شرکت به تعهدات خود پایبند نبوده و اطلاعات خوبی به من نداده که بخواهم تصمیم بگیرم، سازمان بورس نماد آن را متوقف میکند و در این میان سهامدار است که پولش بلوکه میشود یعنی کسی که شکایت کرده در صورت پیروزی در این دعوا در نهایت خودش مجازات میگردد
اما الان این سوال مطرح است راه درست چیست؟ در مورد پردازش اطلاعات؛ راه درست این است که ما نباید به تعداد انگشتان دو دست شرکت پردازش اطلاعات مالی داشته باشیم و نیاز به تسهیل فرآیند دریافت مجوز شرکتهای پردازش اطلاعات است و اجازه دهیم تعداد افرادی که تمایل به پردازش اطلاعات دارند زیاد شود و هر کسی که تمایل و توانایی دارد پردازش اطلاعات مالی انجام دهد. ابزارهای جدید به جای اینکه توسط سازمان بورس طراحی شود، به وسیله شرکتهای استارت آپی و شرکتهای پردازش اطلاعات مالی طراحی و گسترش پیدا کنند.
چرا ما الان وبسایت سرویس مربوط به اطلاعات کدال و سامانه tsetmc را به اشخاص حقیقی و شرکتها خصوصی نمیدهیم؟ مگر چه اطلاعات محرمانه وجود دارد؟ مرگ این اطلاعات افشا نمیشود؟ اگر سازمان بورس به همه افراد این اجازه را بدهد که بر روی اطلاعات، پردازش کنند و دسترسیهای لازم را به آنها بدهند اصلا لازم نیست که سازمان بورس در این زمینه خودش ورود پیدا کند و ابزارهای مشاوره ای طراحی کند، شرکتها و افراد میتوانند این کار را به راحتی انجام دهند.
*آیا دادن این امکان به افراد و شرکتها سبب ایجاد تعدد تفاسیر اطلاعات و پردازشهای متفاوت نمیشود؟
در یک فضای رقابتی باید سره از ناسره مشخص شود، الان هم دارد این اتفاقات میافتد فقط به جای اینکه توسط شرکتها رسمی صورت بگیرد، توسط کانالهای وی ای پی و افراد بسیار گمنام انجام میشود.
وقتی مسیر اصلی و رسمی را ببندیم راههای فرعی باز میشود و شکل گیری چنین فضای به زیان سهامداران خواهد شد. به نظرم سازمان باید این مسیر را تسهیل کند و در نهایت خودش به عنوان یک نهاد نظارتی، کار نظارت بر آنها را انجام دهد و اجازه دهد شرکتهای پردازش اطلاعات مالی کار خود را انجام دهند. سازمان میتواند از اعتبار خود، برای اعتبار بخشی به کسانی که به صورت رسمی کار میکنند استفاده کنند. در بحث پردازش اطلاعات مالی، سازمان فضا را برای افراد که تمایل به پردازش اطلاعات دارند باز کند تا خودشان در یک محیط رقابتی کار پردازش را انجام دهند و سازمان در این امر به صورت مستقیم دخالت نداشته باشد.
*در مورد پردازش اطلاعات نظر شما این بود که سازمان روند دریافت مجوز برای شرکتهای پردازش اطلاعات مالی را تسهیل کند و اجازه فعالیت به آنها بدهد، اما پردازش اطلاعات نیاز به یکسری داده دارد که معمولا در سامانههای سازمان بورس ارائه میشوند که ممکن است برای پردازشگر کافی نباشد، دیدگاه شما در رابطه با بهبود فرآیند درج اطلاعات یا افشای آن چیست؟
همانطوری که گفتید اگر بخواهد ابزارها پردازش اطلاعات شکل بگیرد نیاز به یک سری مواد دارد و که شرکتها پذیرفته شده در بورس باید آن را در اختیار پردازش کنندگان قرار دهند و طبق قانون تا یک حدی شرکتها ملزم به افشا این اطلاعات هستند که در سامانه کدال در حال انجام است، اما یک مشکل دارد و آنکه اگر شرکت یا مدیر آن اطلاعات خواسته شده را افشا نکند، سازمان بورس برای مجازات کردن آن، نماد معاملاتی را میبندد که عملا به خاطر عملکرد نادرست مدیران شرکت، سهامدار مجازات میشود.
حالا اگر سهامداران بگوید که فلان شرکت به تعهدات خود پایبند نبوده و اطلاعات خوبی به من نداده که بخواهم تصمیم بگیرم، سازمان بورس نماد آن را متوقف میکند و در این میان سهامدار است که پولش بلوکه میشود یعنی کسی که شکایت کرده در صورت پیروزی در این دعوا در نهایت خودش مجازات میگردد.
زمانی که مدیر شرکتی اجازه خرید و فروش سهام را ندارد، طبیعی است که بین سهامداران و مدیران شرکت تضاد منافع شکل میگیرد و مدیران ترجیح میدهند که اطلاعات کمتری را افشا کنند تا کمتر نیاز به پاسخگوی باشند
راهکار این است که شرکتها علاوه بر آن که اطلاعات کلی را در اختیار سهامداران میگذارند، اگر خودشان در افزایش قیمت سهامشان ذی نفع باشند و سود شرکت را در افزایش شفافیت بدانند تشویق به ارائه اطلاعات جزئیتر و شفافتتر میشوند و آن را در اختیار مردم قرار میدهند.
برای اینکه شرکتی ذی نفع سهام خود در بورس باشد ابزارهای مختلفی تعریف شده که یکی از آنها خرید سهام خزانه است که شرکتها با خرید آن در سهم خود در بازار مشارکت میکنند.
*تا جایی که یادم است چنین قانونی برای شرکتها مصوب شد؟
بله چنین طرحی تصویب شد اما آنقدر برای آن محدودیت و دست انداز قرار دادند که خیلی از شرکتها ترجیح دادند این کار را انجام ندهند و حتی شرکت با وجود دریافت مجوز این طرح به جای اینکه خودشان سهام خود را به صورت سهام خزانه خریداری کنند ترجیح دادند که با یک شرکت دیگر تهاتر کنند و سهام همدیگر را بخرند، که چنین اقدامی عملا به انحراف کشیدند است. اگر شرکت سودش در شفافیت و انتشار اطلاعات جدید باشد قاعدتا این شرکت خودش تمایل پیدا خواهد کرد که اطلاعات جدید افشا کند.
زمانی که مدیر شرکتی اجازه خرید و فروش سهام را ندارد، طبیعی است که بین سهامداران و مدیران شرکت تضاد منافع شکل میگیرد و مدیران ترجیح میدهند که اطلاعات کمتری را افشا کنند تا کمتر نیاز به پاسخگوی باشند در حالی که اگر این مدیر متوجه شود که افشا کردن اطلاعات بیشتری در نهایت باعث افزایش سودآوری شرکت باشد، حتما چنین کاری را انجام میدهد.
وقتی که چنین اطلاعاتی در اختیار سهامدار قرار بگیرد، پردازش آن راحتر میباشد، شفافیت برای مردم نمایان میگردد در نتیجه اقبال از این سهم هم افزایش پیدا میکند و در پی آن هم مسلما رشد سهم را شاهد هستیم و زمانی که خود مدیر هم از این رشد ذی نفع شود تمایل به افشای بیشتر اطلاعات میکنند.
در کل هر چیزی که قرار باشد با بگیر و ببند و دستوری و قاعده حل شود شاید در یک مقطعی لازم باشد ولی در بلند مدت راهکار مناسبی نیست.