پربحث ها
اخبار اقتصادی
تبعات بسیار مهم بیانیه حاج قاسم سلیمانی برای منطقه
بی بی سی که زمانی فیلم ضبط شده به وسیله شهید هادی باغبانی را پس از شهادت او، از دوستان تروریست خود گرفته، به عنوان سندی از حضور پنهانی ایران در سوریه پخش می کرد، حالا دیگر پیرامون حضور پنهانی ایران در سوریه حرف نمی زند!
کارگرآنلاین: اگر هم اکنون بخواهیم تصویر روشنی از روند تحولات منطقه ای در غرب آسیا ارائه دهیم، ناگزیر باید به چند سال پیش از این برویم. شاید 5 سال پیش که بحران سوریه آغاز شد، کمتر کسی فکر می کرد دولت این کشور تا سال 2016 بر سر کار بماند. واقعیت اما این است که بشار اسد حالا با رای مجدد مردم سوریه هنوز هم زمام امور این کشور را در دست دارد. رهاورد دیگر جنگ نیابتی ایران و آمریکا در سوریه، شفاف تر شدن تدریجی مرزبندی ها در طی سالهای گذشته بوده است. ابتدای شروع بحران در سوریه، همه چیز مبهم بود. رسانه های کشور ما نیز با یک سردرگمی قابل توجه در زمینه بازتاب وقایع سوریه مواجه بودند. روند تحولات اما به سمتی رفت که هر روز صحنه شفاف و شفاف تر شد.
بی بی سی که زمانی فیلم ضبط شده به وسیله شهید هادی باغبانی را پس از شهادت او، از دوستان تروریست خود گرفته، به عنوان سندی از حضور پنهانی ایران در سوریه پخش می کرد، حالا دیگر پیرامون حضور پنهانی ایران در سوریه حرف نمی زند! حالا علاوه بر آنکه حضور ایران و متحدان همیشگی اش در معرکه سوریه و عراق آشکار شده، روسیه نیز علناً وارد کارزار سوریه شده، به قلع و قمع تروریست های مورد حمایت آمریکا مشغول است. در یک تحلیل کلی از اوضاع می توان اینگونه گفت که: ژست های دیپلماتیک دولت ها، حالا تبدیل به عملیات های میدانی آشکار در منطقه غرب آسیا شده است. در میانه تمامی این واقعیت ها اما انتشار بیانیه قاسم سلیمانی خطاب به حکام بحرین در روزهای گذشته، خبر از ارتقاء تحولات جاری به پله ای بالاتر می دهد.
این مسئله علاوه بر آنکه بی سابقه ارزیابی می شود، از آن روی که از سوی فرمانده همواره ساکتِ سپاه قدس منتشر شده، قابل ملاحظه است و یقیناً تاثیر ناگزیری بر روند تحولات منطقه ای خواهد گذاشت. قاسم سلیمانی پیش از این تمام حرف هایش را در میدان جنگ به دشمنانش دیکته می کرد، لذا اینکه او بخواهد حالا با انتشار یک بیانیه رسمی و هشدارآمیز از رهبر شیعیان بحرین حمایت کند، یک سنت شکنی آشکار به شمار خواهد رفت. با این حال، به نظر می رسد بر خلاف ظاهر آتشین این بیانیه، هدف اصلی آن چیزی جز بازگداندن آرامش به بحرین نیست. سردار سلیمانی در متن بیانیه مذکور با یادآوری این واقعیت که: «به نظر می رسد آل خلیفه از حرکت مسالمت آمیز مردم سوء استفاده کرده و برآورد دقیقی از خشم مردم ندارد.»؛ درواقع سعی دارد حکام آل خلیفه و البته آل سعود را از ماهیت واقعی اقدامات شان آگاه نماید.
فرمانده سپاه قدس در تشریح این واقعیت در بیانی هشدارآمیز می نویسد:«یقینا آنها می دانند تجاوز به حریم آیت الله شیخ عیسی قاسم خط قرمزی است که عبور از آن شعله ای از آتش را در بحرین و سراسر منطقه پدید خواهد آورد و برای مردم راهی جز مقاومت مسلحانه باقی نخواهد گذاشت. قطعا تاوان آن را آل خلیفه پرداخت خواهد کرد و نتیجه آن جز نابودی این رژیم سفاک نخواهد بود.» موید رویکرد مصلحت جویانه این بیانیه هشدارآمیز بیانات اخیر رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با جمعی از خانواده شهدای هفتم تیر و مدافع حرم است. رهبر انقلاب در همین زمینه می فرمایند: «شیخ عیسی قاسم فردی است که تا وقتی میتوانست با مردم بحرین حرف بزند، آنها را از حرکات تند و مسلحانه منع میکرد اما حاکمان بحرین متوجه نیستند که تعرض به این عالم مجاهد، به معنای برداشتن مانع از مقابل جوانان حماسی و پرشور بحرین برای انجام هر اقدامی در مقابل حکومت است.
از این رو شاید نتوان تمامی پیام های نهفته در این بیانیه را هشدارآمیز خواند! جالب آنکه این بار در یک همراهی شگفت انگیز، دولت های غربی نیز اقدامات آل خلیفه در زمینه برخورد با شیخ عیسی قاسم را محکوم کرده اند. مثلاً جان کربی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا تقریباً همزمان با سردار سلیمانی روز دوشنبه هفته گذشته در بیانیهای لغو تابعیت این روحانی برجسته را محکوم و ادعا کرد که اقدام رژیم منامه موجب نگرانی واشنگتن شده است! در متن بیانیه کربی آمده است: «کماکان از اقدام حکومت بحرین برای سلب خودسرانه تابعیت شهروندانش، نگرانی عمیق داریم.» این بیانیه به علاوه از عدم فراهمسازی امکان دفاع برای شیخ عیسی قاسم در برابر اتهامات وارده و صدور حکم از طریق فرایندهای قانونی غیرشفاف، ابراز نگرانی میکند. جان کربی همزمان در واکنش به بیانیه سردار سلیمانی گفته است بیانیه های صادر شده از سوی ایران، حاوی لفاظی های گزنده و اهانت آمیز بوده و ما با آنها موافق نیستیم!
جالب آنکه همفکران آقای کِربی در داخل کشور نیز خیلی زود به بیانیه سردار سلیمانی واکنش نشان دادند. اولین واکنش از آنِ حسام الدین آشنا مشاور رسانه ای حسن روحانی بود. وی بلافاصله در توییتی خطاب به معاون جدید عربی آفریقایی وزارت خارجه نوشت: «اولین چالش جدی برای معاونت جدید وزارت امور خارجه خلق شد؛ دو بیانیه، یکی سلب تابعیت و دومی سلب مشروعیت. معاون به قلب خسته تدبیر خوش آمدید.» آشنا با قرار دادن بیانیه سردار سلیمانی در کنار بیانیه رژیم دیکتاتور بحرین، هر دو را واجد چالش هایی مشابه برای وزارت خارجه ارزیابی کرده بود! پس از او حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور نیز نوشت: «راه حل بحران بحرین همان «سلمیه، سلمیه»ای است که با فریاد مردم مظلومش به آسمان میرود؛ همان سخن مسالمتآمیزی که راهبرد شیخ عیسی قاسم بوده است.» همانگونه که پیش از این گفته شد، همفکران جناب کربی در داخل ایران، مانند وی دچار یک اشتباه محاسباتی شده بودند!
آن اشتباه محاسباتی این بود که بیانیه سردار سلیمانی نه برای ایجاد تنش که اساساً با هدف برگرداندن آرامش به بحرین نوشته شده بود. چه اینکه جمهوری اسلامی بارها تاکید کرده است تنها طرفی که از ایجاد ناآرامی در خاورمیانه سود می برد، آمریکا خواهد بود! واکنش سردار سلیمانی به سلب تابعیت شیخ عیسی قاسم درواقع گرته برداری نعل به نعل از واکنش رهبر انقلاب به کشتار حجاج ایرانی توسط سعودی ها در جریان فاجعه منا بود. آنجا هم واکنش قاطع رهبر انقلاب باعث شد تا سعودی ها اقدامات جنایتکارانه خود بر علیه حجاج ایرانی را متوقف کرده، به همکاری با مسئولین کشورمان برای انتقال اجساد شهدا بپردازند. بعید است جناب آشنا و ابوطالبی در درک چنین واقعیت آشکاری دچار خطا شده باشند! بر همین اساس به نظر می رسد باید علت چنین واکنش سریعی را باید در واقعیاتی دیگر جستجو نمود. واقعیاتی که خواه ناخواه با پروژه برجام منطقه ای دولت و عزل حسین امیر عبداللهیان از معاونت عربی-آفریقایی وزارت خارجه گره خورده است.
مهدی محمدی تحلیلگر مسائل سیاسی چندی پیش و در جریان برکناری امیرعبداللهیان نوشته بود: «عزل آقای حسین امیرعبداللهیان به میزان گذشته خبر از آینده هم می دهد. روشن است که او مزاحم پروژه ای بوده که از نظر دولت اضطراری است.» این ادعا وقتی بیشتر رنگ واقعیت به خود می گیرد که بدانیم جان زارات مشاور امنیت ملی و وزارت خزانهداری آمریکا همین چند روز پیش در نشست کمیته بانکداری سنا گفته است: «بهره مندی ایران از منافع برجام، منوط به تغییر رفتار منطقه ای ایران است!» قطعه دیگر این پازل را باید در تیتر یکِ چند ماه قبل روزنامه المستقبل جستجو کرد. المستقبل دو ماه پیش از این با تیتر «امیر عبداللهیان برکنار می شود» بر روی دکه های مطبوعاتی ظاهر شده و طی گزارشی نوشت: «روحانی خیال دارد برای اثبات «حسن نیت»، امیر عبدالهیان را از کار برکنار کند!» همزمان با برکناری امیرعبداللهیان پایگاه اینترنتی شبکه روسیاالیوم هم نوشت: «مقامات کشور عمان به روحانی و ظریف توصیه کردند با برکناری "امیرعبداللهیان" حسن نیت خود را به عربستان نشان دهند!»
کنار هم قرار دادن تمامی قطعه های این پازل پیچیده، تنها نشان دهنده یک واقعیت تاسف برانگیز است: دولت برای جبران عواید «تقریباً هیچ» برجام، قصد دارد به جای فشار آوردن بر دولت آمریکا برای عمل به تعهداتش، پس از پر کردن قلب رآکتور اراک با بتن، دست به امتیازدهی در حوزه مسائل منطقه ای نیز بزند. این مسئله می تواند فوق العاده خطرناک باشد و خسارت های جبران ناپذیری را بر امنیت ملی کشور و البته روند پیروزی های جریان مقاومت وارد نماید. شواهد گویای این واقعیت است که طی روزهای گذشته با متعهد شدن دولت ایران به اجراى دستورالعمل مبارزه با پولشوییِ مورد نظر کارگروه اقدام مالى مبارزه با تروریسم، عملاً روند اجرایی برجام منطقه ای نیز کلید خورده است.
برای درک ابعاد این برجام، کافی است به یاد بیاورید ما طبق نظر آمریکا هم اکنون در صدر کشورهای حامی تروریسم قرار داریم و منظور از این تروریسم نیز چیزی جز حزب الله و جریان مقاومت نیست! قرار است ما کلیه تراکنش های بانکی خود را برای آمریکا شفاف کنیم تا او قانع شود ما از تروریسم حمایت نمی کنیم! ما امکان وسیعی برای دسترسی به اطلاعات بانکی خود را به آمریکایی ها تقدیم خواهیم کرد. در عمل نظام مالى ایران تراکنشی نخواهد کرد که آمریکایی ها نخواهند! حال این واقعیات را در کنار سخنان اخیر رهبر انقلاب در دیدار اخیرشان با خانواده های شهدای هفتم تیر و مدافع حرم بگذارید که می گویند: هدف اصلی از راهاندازی گروههای تروریستی تکفیری و اقدامات آنها در عراق و سوریه حمله به ایران بود اما قدرت نظام جمهوری اسلامی موجب شد آنها در همان عراق و سوریه زمینگیر شوند.» نتیجه گیری با شما!/پارس نیوز
لینک کوتاه :
برای ذخیره در کلیپ برد، در باکس بالا کلیک کنید
نظر خود را ثبت کنید