دخالت عوامل غیرمعرفتی، مشکل اصلی کتاب «هادینامه»
کتاب «هادی نامه» ارج نامه مقام علمی و فرهنگی استاد سید هادی خسروشاهی است که به مناسبت چهلمین روز درگذشت استاد خسروشاهی به کوشش حجت الاسلام دکتر رسول جعفریان (عضو هیأت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران) منتشر شده است.
کتاب «هادی نامه» در ۱۰۸۰ صفحه، قطع وزیری و تیراژ ۲۰۰ نسخه در بهار ۱۳۹۹ از سوی نشر مورخ قم و قیمت ۱۵۵ هزار تومان عرضه شده است. در صفحه شناسنامه کتاب هم ذکر شده: «یک صد و پنجاه نسخه از این کتاب با حمایت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسامی چاپ شده است.» این کتاب بعداً به صورت pdf و رایگان ابتدا در کانال تدوینگر کتاب و سپس در فضای عمومی اینترنت منتشر شده است.
نقد نوشتن بر «ارجنامهها» چندان مرسوم نیست، ولی چون در فضای اینترنت به صورت عمومی قابل دسترس همگان است و به خاطر رسانهای بودن تدوینگر محترم و متأسفانه مرجع شدن کتاب در افواه عمومی و رسانهها، نسبتهایی به مرحوم استاد خسروشاهی داده شده، که بی انصافی در حق استاد می دانم که این اشکالات و انتقادات بیان نشود. از سویی حاوی نکات و اشکالات و ابهاماتی است که ضرورت داشت و دارد که محققان تاریخ معاصر و فرهنگ دوستان آن را با دقت بیشتری تحلیل و بررسی و نقد کنند. اگرچه پیش تر انتقاداتی از این کتاب شد ولی چون پراکنده و تک بعدی بود، آنچنان که میبایست مورد توجه قرار نگرفت. از سویی حجم انتقادات وارده بیش از آن موارد بوده است. به عنوان فردی علاقمند به استاد که غالب آثارش را تورّق کرده و کم و بیش با استاد خسروشاهی در این اواخر حیات پُربرکتشان ارتباط داشته، نکاتی را مکتوب مینمایم و در زمان دیگری، به نقد جزئیتر مطالب مرتبط به استاد خسروشاهی در این کتاب میپردازم.
۱. تعجیل و بی دقتی عمومی
جناب آقای جعفریان تلاش کرده تا ایام چهلم درگذشت استاد این ارج نامه را منتشر کند. نفس این کار ارزشمند و جای تقدیر دارد ولی تجربه نشان داده است که کارهای تعجیلی، آن هم به صورت فردی، اشکالات فراوانی را به همراه خواهد داشت.
از آقای جعفریان که در این سالهای اخیر دغدغه ترویج علم و عقلانیت و توسعه دارد دور از انتظار است به آنچه که خود میگوید در عمل پایبند نباشد. تعجیل و کار فردی یکی از آسیبهای جامعه علمی ما قلمداد میشود که در این اثر، خودش را به صورت کامل نشان داده است. تعجیل در انتشار نوشتهها و یافتهها یکی از عیوب اساسی بر کارهای استاد جعفریان است که امیدوارم روزی ایشان تجدیدنظر اساسی در رویه اشتباه شأن بکنند.
به خاطر حجم کار و تعجیل در جمع آوری مطلب و شرایط کرونایی جامعه دور از واقعیت می دانم که آقای جعفریان همه مطالب این ارج نامه را به دقت خوانده باشد و بعضاً نسبتهایی به مرحوم استاد خسروشاهی داده شده است که جای اغماض نیست. از سویی دیگر کتاب ویرایش نشده است و اغلاط املایی و ویرایشی در کتاب فراوان هستند و همین اعتبار کتاب و تدوینگر را زیر سئوال میبرد.
۲. حجم نامتناسب
کتاب شامل ۵۴ مقاله که اگر از فهرست و شناسنامه کتاب صرفنظر کنیم. در حجم ۱۰۷۰ صفحه است که از این میان حدود ۱۳ مقاله مستقیم به فعالیتهای استاد خسروشاهی مرتبط است: به احترام مرحوم استاد سید هادی خسروشاهی (رسول جعفریان، ص ۹ ۱۰)، ده نکته درباره کتاب خاندان علم و تقوی، فقاهت (آیت الله استادی، ص ۱۱ ۱۹)، سیمای ارتباطی استاد سید هادی خسروشاهی (سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص ۲۱ ۲۹)، یادها و یادگارهایی از مرحوم سید هادی خسروشاهی (محمدتقی انصاریان، ص ۵۳ ۶۹)، نگاهی به کارنامه سید هادی خسروشاهی (رحیم نیکبخت، ص ۲۱۱ ۲۱۸)، درباره عالم فرزانه و و نویسنده توانا مرحوم خسروشاهی (علیرضا سبحانی، ص ۲۳۹ ۲۴۳)، نگاهی به شخصیت و فعالیتهای فرهنگی استاد خسروشاهی (حجت الاسلام دکتر سید محمد ثقفی، ص ۲۶۱ ۲۷۴)، برخی خاطراتم از آیت الله سید هادی خسروشاهی (محسن کمالیان، ص ۴۱۹ ۴۲۷)، اندوهیادی برای دوست ارجمندم استاد خسروشاهی (محمدرضا کائینی، ص ۴۷۳ ۴۹۲)، اهل بیت (ع) در میراث مصریان (محمدعلی مهدوی راد، ص ۶۵۳ ۶۶۳)، سید هادی خسروشاهی و تغییر خط فارسی (کاظم استادی، ص ۷۲۵ ۷۴۰)، هادی هدایت (محمد الوانساز خویی، ص ۷۸۹ ۷۹۷)، خاطراتی از مرحوم سید هادی خسروشاهی (سید محمد طباطبایی «منصور»، ص ۹۷۳ ۹۷۶)، سید هادی خسروشاهی و سید محمدعلی جمال زاده (سوسین اصیلی، ص ۹۷۷ ۹۸۴) و اشاراتی مختصر چند سطری در ابتدا یا محتوای برخی مقالات و صدالبته حجم بیشتر کتاب هم مقالات غیرمرتبط با استاد خسروشاهی و تمرکز در حوزه تاریخ و نادیده گرفتن ابعاد مختلف فعالیتهای ایشان.
یعنی با محاسبه حجم مقالات و یادداشتهای مرتبط به استاد خسروشاهی میتوان گفت یک پنجم حجم کتاب مرتبط به استاد خسروشاهی است و بقیه بی ارتباط است یا اینکه به سفارش تدوینگر، به این ارج نامه اهدا شده است.
شاید این اشکال را به این سبک ارج نامه یا یادنامه نویسی گرفت که ممکن است یادنامه چندان ربطی به صاحب یاد نداشته باشد ولی حداقل میتوان انتظار داشت که برای مخاطبان علاقمند، متناسب مقالات مرتبط و غیرمرتبط عقلانیتر باشد (نه نسبت یک پنجم از حجم کتاب ۱۰۸۰ صفحهای).
یادم هست که خود استاد خسروشاهی منتقد جدی این نوع ارج نامه نویسی برای بزرگان و شخصیتهای علمی و فرهنگی بود. گویی آنها را جزو مصادیق «غش در معامله» میدانست که مخاطب / مشتری کتاب را به بهانه بزرگداشت شخصیتی می خرد ولی بهره لازم را از کتاب نمیبرد. البته این اشکال بیشتر به این رویکرد ارج نامه نویسی است که باید از جایی و از افرادی منقطع و متحول شود و این سبک یادنامه نویسی تغییر کند. حتی شنیدهای از مرحوم استاد درباره ارسال مقالات و سطح مقالات این نوع ارج نامهها دارم که جهت حفظ حرمت ایشان و تقدیر از نویسندگان و اساتیدی که برای نوشتن مقالات شأن وقت میگذارند، ذکر نمیکنم.
۳. محدود شدن به دو سه حوزه فعالیتی استاد
یک اشکال کلی بر این کتاب محدود شدن به یک سری نویسندگان در حوزه تاریخ و رجال معاصر است. در حالی که بخشی از فعالیتهای استاد خسروشاهی در حوزه تاریخ معاصر بوده است و از فعالیتهای ایشان در عرصه پژوهش، ترجمه، فعالیت طولانی مدت مطبوعاتی، ارتباطات سیاسی و تعاملات بین المللی و تقریب مذهب اسلامی و راه اندازی کتابخانه مرکز بررسیهای اسلامی و… خیلی کم و محدود یاد شده است و شأن استاد خسروشاهی را در حد یک نویسنده و محقق تاریخ معاصر دیده شده است که در این حوزه هم متأسفانه شأن و جایگاه و اثرگذاری استاد رعایت نشد و به زعم نگارنده، در حق او و جایگاهش اجحاف شده است.
یکی از تعابیر مناسب و مهمی که استاد حکیمی درباره استاد خسروشاهی مطرح شده است «فرهنگبان کوشا» است به معنای اعم آن، فرهنگ به معنای کلانش که حتی سیاست و حکومت هم ذیل آن باشد و تعبیر دیگر «حافظه تاریخی جهان اسلامی» و «دائرة المعارف مجسم نهضتهای اسلامی معاصر» است که به واسطه ارتباط گسترده بین المللی که استاد از سنین جوانی تا اواخر حیات پربرکتشان داشتند و در این زمینه معرفی درست و شایسته ای از استاد در کتاب «هادی نامه» صورت نگرفته است.
۴. نسبتهای ناروا و نادرست
معمولاً نقد نوشتن بر «ارج نامه ها» مرسوم نیست ولی چون در فضای اینترنت به صورت عمومی قابل دسترس همگان است و این یادنامه به خاطر استاد و رسانهای بودن تدوینگر محترم بازخوردهایی هم در بین برخی فعالان و سیاسیون هم داشته است و نسبتهایی به استاد داده شده، بی انصافی در حق استاد می دانم که این اشکالات و انتقادات هرچند به زعم برخیها غیرمهم و کوچک بیان نشود و هم اینکه از آقای جعفریان انتظار داشته باشیم به پاس علاقه و ارتباطی که به استاد خسروشاهی داشتند اشکالات و انتقادات وارده را در کتاب مورد توجه و اصلاح قرار دهند یا حداقل در پاورقی توضیحی بر برخی یادداشتها بیاورند و بنویسند تا مخاطبان شناخت جامعتر و صحیحتری از استاد پیدا کنند. یا به دنبال تهیه جلد دوم این مجموعه باشند تا زوایای دیگر فعالیتهای استاد هم بیان شود و شأن استاد در حد این کتاب محدود نماند و مخاطبان و نسلهای آینده شناخت صحیح و جامعتری از مرحوم استاد داشته باشند. چه بخواهیم و چه نخواهیم، الآن این کتاب در افواه و افکار عمومی به عنوان یکی از منابع شناخت استاد خسروشاهی مطرح شده است، در حالی که حاوی اشکالات زیادی است و شناخت ناقص مانند دفاع بد، اثر منفی بر مخاطبان خواهد داشت.
۵. اشکالات تاریخی
متأسفانه آفت تعجیل و شتابزدگی و کار فردی که رویه استاد جعفریان شده است، باعث اشکالاتی در کتاب «هادی نامه» شده است و بابت همین اعتراضات زیادی به وی و آثار مکتوب ایشان شده است. از کتاب خواندنی «سازمان ها و جریانهای مذهبی سیاسی ایران» گرفته که تاکنون بیش از هفت هشت ویرایش از آن منتشر شده تا کتاب اخیر «هادی نامه». این تعجیل و بی دقتی در محتوا و نگارش و حتی سفارش و درج مقالات خودش را به صورت جدی نشان داده است و اگر محققی فرصت کند دهها تناقض یا اشکال تاریخی از آن استخراج خواهد کرد.
استاد جعفریان چون خودش در حوزه تاریخ معاصر فعال است نویسندگان را بیشتر از این حوزه انتخاب کرده است یا اینکه نویسندگان حوزه تاریخ به این دعوت ایشان لبیک گفتند و شاید سراغ افراد و نویسندگان و شخصیتهای حوزههای دیگر نرفته اند. شخصیتهایی که سالیان دراز با استاد خسروشاهی ارتباط فکری و کاری داشتند در این مجموعه کمتر دیده میشوند. آقایان محمدتقی انصاریان، موسی حقانی، محمدعلی مهدوی راد، سید محمد ثقفی، محسن کمالیان و محمدرضا کائینی و محمد الوانساز خویی جزو آقایان و افرادی هستند که در زمان حیات استاد، ارتباط بیشتری با استاد داشته اند و طبیعی است خاطرات زیادتر و دقیقتری از ایشان داشته باشند و بقیه نویسندگان آن چنان ارتباط جدی با استاد نداشتند. البته مرتبط نبودن دلیل بر شناخت بهتر یا تحلیل دقیقتر داشتن از فعالیتها و رویکردهای استاد نیست. چه بسا افرادی با ایشان ارتباط داشتند ولی در نوشتارشان نتوانستند استاد را خوب به مخاطبان کتاب بشناساند. مثلاً آقای محمدتقی انصاریان (مدیر زحنتکش و دلسوز و متدین انتشارات انصاریان) خاطرهای از استاد نقل میکند که کأنه مرحوم استاد کلاً به نماز اول وقت بی اعتنا بوده. یا آقای کمالیان نسبتی به استاد میدهد که خلاف واقع بوده. اینکه مرحوم استاد به مراسم تشییع جنازه مرحوم حجت الاسلام احمد آقا خمینی نرفته و چنین و چنان.
نسبتهایی سنگین که اصلاً مشخص نیست کتاب مذکور توسط ارزیابان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مطالعه شده باشد وگرنه به عنوان فردی که هشت سال تجربه جدی نشر دارم، سخت گیری های اداره کتاب که بعضاً بی ربط هست، را مشاهده کردم. نکته دیگر، آیا شواهدی در دست است که ایشان به تشییع جنازه علما و شخصیتها می رفته و مرحوم حاج احمدآقا را نرفته. در حالی که وضعیت جسمی و بیماری استاد و مشغولیتهای فراوان فرهنگی و رویه استاد و همچنین تردّد میان تهران و قم به صورت هفتگی و دو هفتگی، امکان چنین حضورهایی را به ایشان نمی داده است. استاد خسروشاهی همه غیرمعصومین (ع) و حتی مراجع و علمای بزرگ را ممکن الخطا میدانست و محتمل است به مرحوم حاج احمد آقا نیز انتقاداتی داشته باشند. حتی فراتر از آن، انتقاداتی را علیرغم رفاقت دیرین و علاقه متقابل به رهبر معظم انقلاب و رئیس اسبق مجمع تشخیص مصلحت نظام وارد می دانسته اند که به صورت محترمانه و در دفاع از احقاق برخی شخصیتهای فرهنگی و علمی و… آن مواردی را که صلاح انتشار عمومی می دانسته اند در کتاب خاطرات مستند درباره آیت الله سید علی خامنه ای (حفظه الله) آورده اند. قاعدتاً ایشان مانند دیگر فعالان و دلسوزان انتقادات و اشکالات ایشان بر عملکرد مسئولان و منسوبان انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی داشتند ولی دلیلی نداشت که آنها را در محافل و مجالس و گفتگوهای مختلف بیان و برجسته کنند تا شاید از این انتقادات سوءاستفاده شود و دست مایه توهین و تحقیر و یا عُقده گشایی عدهای شود. همچنان که نامههای انتقادی و اسناد زیادی از مرحوم استاد به جای مانده است که تاکنون منتشر نشده است.
یکی از مواردی که در سیره و زندگی اخلاقی استاد خسروشاهی بود همت فوق العاده ایشان در «خوب دیدن» و «حُسن ظن داشتن» به صورت عمومی بود. حُسن ظن و خوش بینی به همه داشت و تلاش داشت خوبیهای افراد و شخصیتها و جریانات و گروهها را ببیند و برجسته کند و کمتر روی نقاط منفی و ضعف آنها بپردازد. هر چند خود معترض برخی رفتارها یا روحیات یا نوشتار آنها باشد ولی پس از درگذشت شأن، سعی داشتند به خدمات آنها بپردازد تا اشتباهات و اشکالات آنها. حجت الاسلام والمسلمین دکتر ثقفی هم اطلاعات اجمالی و نادقیقی را راجع به زمان، تعداد و حجم فعالیتهای استاد داشته یا نکاتی را فراموش کرده بودند. ایشان که از دوستان قدیمی استاد و از هیأت مؤسسان مرکز بررسیهای اسلامی بودند، درباره هدایای استاد از وجوهات میگوید که نسبت نادرستی است؛ چرا که هدیه دادن از وجوهات به دیگر طلاب و روحانیون هنر نیست، اینکه فردی از مال شخصی خویش هزینه کند ارزشمند است.
۶. فراموشی کتابخانه و نسبتهای نادرست در این باره
جناب آقای رسول جعفریان در مقدمه کتاب از کمک دکتر علی لاریجانی (رئیس وقت مجلس شورای اسلامی و نماینده وقت مردم قم در مجلس) و کمکهای دولتی میگوید که به اذعان فرزند و دستیار مرحوم استاد و اسناد و مدارک موجود کتابخانه: «نهایت همراهی و همکاری آقای دکتر لاریجانی در زمینه توصیه به مسئولین جهت آنکه زمینی در پردیسان به صورت اقساط به استاد خسروشاهی واگذار شود، انجام دادند…» یعنی وام اقساطی برای خرید زمین که کمتر از یک بیستم (پنج درصد) هزینههای کتابخانه نبوده ولی در یادداشت دکتر جعفریان، مخاطب چنین برداشت میکند که گویی کتابخانه با کمک و حمایت دولتی احداث شده است و نقش استاد و هزینههایی که متحمل شده است کمرنگ قلمداد میشود. در حالی که راه اندازی این کتابخانه آرزوی دیرین استاد و نتیجه هفتاد سال تلاش و تکاپو و تجربه استاد بوده است و گویی در این اواخر هیچ چیزی جز تکمیل کتابخانه و احیاناً انتشار مجموعه کتابهای خاطرات مستند از شخصیتها، ایشان را سر ذوق نمی آورده است.
نگارنده و اطرافیان شاهد هستند که استاد خسروشاهی در سن ۷۹ و ۸۰ و ۸۱ سالگی، در هر مرحله از حضور در قم، بیشتر اوقات در کتابخانه به سر میبردند تا مراحل پیشرفت کار را از نزدیک مشاهده و نظارت کنند. رحمت الله علیه.
یا اینکه حجت الاسلام والمسلمین آقای نواب رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب قم در پیام تسلیت شأن میآورد خانهای که وزارت خارجه به او داده بود را فروخت و خرج کتابخانه کرد!! آیا هزینه کردن از خانهای که گویا رایگان به ایشان هبه شده بود ارزشی دارد؟! در صورتی که مرحوم استاد مانند دیگر کارکنان و کارمندان وزارت امور خارجه در دهه شصت از طریق معرفی و وام و پرداخت کامل اقساط، صاحب منزل شدند.
نسبتهایی که این بزرگواران، دانسته یا ندانسته، درباره منابع مالی ساخت کتابخانه مرکز بررسیهای اسلامی به مرحوم استاد نسبت داده اند آن قدر زیاد است که شاید بهتر باشد دفتر و بیت استاد برخی از اسناد مالی و سندهای همکاری و عدم همکاری مسئولان استانی و کشوری را منتشر نماید تا مشخص شود چه اتفاقاتی بر سر کتابخانه افتاد و اهمیت کار استاد به درستی شناخته شود.
به نظرم جا داشت که حداقل در این ارج نامه، مقاله یا مقالات مستقلی درباره اهمیت این کتابخانه و کتابها و اسناد و مدارک به جای مانده از استاد در این باره بنویسند و بگویند و مخاطبان را با آخرین دغدغههای این استاد فرهیخته آشنا کنند و چه خوب گفتند استاد محمدرضا حکیمی درباره ایشان: «فرهنگبان کوشا».
شاید جای شکرش باقی است که درباره کتابخانه مستقلاً ننوشتند و محتمل بود که یادداشتی نوشته شود و تلاشهای استاد خسروشاهی را در خصوص راه اندازی کتابخانه را کم ارزش و بی اهمیت جلوه داد و تلاشهای او را در این خصوص، در عِداد راه اندازی مؤسسات و حوزههای علمیه یک سری آقایانی ذکر کنند که تماماً با هزینه بیت المال ساخته شده و از سوی حاکمیت یا نهادهای دولتی و انقلابی یا وجوهات برخی علما و مراجع به آنان هبه شده باشد و بدون رعایت شایسته سالاری، به صورت رفاقتی یا وراثتی اداره میکنند. در حالی که استاد بخش زیادی از این کتابخانه را با سرمایه شخصی و سرمایهای که در طی شصت سال تألیف و تلاش شخصی کسب کرده بودند یا از سوی خیرین و معتمدان قدیمی غیردولتی و غیروابسته تأمین کرده بودند.
۷. شروع نامناسب یادنامه و بی سلیقگی تدوینگر
شروع این ارج نامه با مقاله نامناسبی شروع شده است. گویی از همان ابتدا توی ذوق مخاطب عمومی میخورد و با نقد کتاب استاد شروع میشود. این اشکال به تدوینگر کتاب بر میگردد که مطلب و یادداشتی که حالت انتقادی از صاحب ارج نامه یا یادنامه را دارد در اواسط یا اواخر کتاب بیاید نه در ابتدای کتاب. حال نویسنده اش هر شخصیت محترم و دوست داشتنی ای که باشد. طبیعی است به استاد خسروشاهی مانند هر نویسنده و محقق دیگری در حوزه تحقیقات تاریخی و نویسندگی انتقاداتی وارد باشد ولی اینکه این یادداشت در ابتدای کتاب بیاید بی سلیقگی و به زعم برخی منتقدان شیطنت تدوینگر باشد که اسماً ارج نامه است ولی در واقع، تنقیص نامه است.
یک اشکال هم به زمان نشناسی خود نویسنده یادداشت یعنی آیت الله استادی بر میگردد که ای کاش این انتقادات در همان سالهای اولیه انتشار کتاب به خود استاد میرسید تا آنها را بررسی کند و مواردی اشکال وارد است به صورت اصلاح نامه کتاب، به کتاب ملحق میکردند یا در لای کتابهای چاپی میگذاشتند تا مخاطبان و محققان تاریخی استفاده کنند. اگرچه برخی از این انتقادات به نویسنده فقید کتاب برنمی گردد و به ویراستار و ناشر کتاب برمی گردد.
نگارنده منکر حذف این یادداشت انتقادی نبوده و نیستم و نفس داشتن رویکرد انتقادی به صاحب یادنامه را نیز ارزشمند می دانم ولی اینکه یادداشت انتقادی در ابتدای کتاب یادنامه بیاید کج سلیقگی، تدوینگر و شخصیت زدگی آقای دکتر جعفریان به نویسنده یادداشت می دانم. کلاً در این ارج نامهها منتشره آنقدر غُلو و بَه بَه و چه چه میخوانیم و میبینیم بعضاً حالمان عوض میشود و مطالعه کتابها خسته کننده میشوند. هم نباید بی انصافی شود و هم اعتدال و انصاف رعایت شود.
نکته بعدی استفادههای نابجا از تصاویر هست. غالباً هر جا صفحهای خالی مانده، بدون مناسبت، بدون موضوع بندی و در بسیاری جاها بدون توضیح تک عکس از استاد یا از مجلات و نوشتههای ایشان قرار داده شده است.
۸. مقالات نسبتاً خوب ولی دخالت عوامل غیرمعرفتی بعضاً متأثر از تعلّقات سیاسی و جناحی نویسندگان
در میان مقالات و یادداشتهای منتشره در این کتاب، مقالات محدودی بهتر از بقیه بودند و اطلاعات جدیدی به مخاطبان آثار استاد ارائه میدادند و بقیه مطالب برای مخاطبان حرفهای استاد، حرف چندان جدیدی برای گفتن نداشتند و با مطالعه در سایتها و خبرگزاریها به این مطالب میشد دست یافت. در برخی نوشتار، دخالت عوامل غیرمعرفتی مانند تعلّقات سیاسی و جناحی نویسندگان پررنگ و آزاردهنده بود.
جناب آقای کائینی که روزنامه نگار تاریخی پرتلاش و فعالیست و استاد خسروشاهی همواره به ایشان توجه داشت و در آخرین کتاب (در زمان حیات خود مرحوم استاد) ذکر خیر شایسته ای از ایشان کرده است اطلاعات و خاطرات زیادی از استاد دارد که امیدوارم فرصت کنند و حق استاد را در این زمینه ادا کنند. گرچه تغییر کلمه «دوست» برای نامگذاری یادداشت ایشان را نپسندیدم. معمولاً برای افرادی که اختلاف سنی در حدود ۳۵ سال دارند کمتر تعبیر «دوست» به کار میبرند. اگرچه نحوه برخورد استاد با مخاطبان و محققان خاص اینگونه بود که آدمی احساس راحتی و رفاقت با ایشان داشته باشند.
آقای کمالیان هم یادداشت جدیدی نوشتند و از زاویه جدیدتری نسبت به بقیه، مسائل و ماجراها را میبینند ولی نقطه ضعف یکسری از این یادداشتهای ایشان، شخصیت زدگی ایشان و به ویژه حضور یا غلبه پُررنگ مسائل سیاسی و تعلّقات جناحی و حزبی در آنهاست. رویکرد و تعلقات جناحی نویسنده، اعتبار کارهای پژوهشی ایشان را بعضاً زیرسئوال میبرد. اگر از نیش و کنایهها در یادداشتهایشان کمتر شود یا حداقل آشکارا بیان نشود، اثرگذاری و مخاطبان یادداشتهایشان بیشتر خواهد شد.
یادداشت جناب آقای دکتر ثقفی هم در نوع خود مفید و قابل تقدیر بود ولی به پاس ارتباطات قدیمی و گسترده انتظار بیشتری از مقاله ایشان میرفت و میتوانست بهتر و جامعتر و دقیقتر باشد. هم اشکالات تاریخی داشت و هم به جوانب مختلف فعالیت استاد پرداخته نشد و هم اینکه تعلّقات سیاسی و جناحی ایشان نیز در این یادداشت متبلور بود. مثلاً ایشان در این یادداشت، شخصیت استاد خسروشاهی را متأثر از امام خمینی، آیت الله شریعتمداری و مهندس بازرگان میداند ولی به اذعان استاد خسروشاهی در آثار مکتوب و منتشره، ایشان خودشان را تحت تأثیر آیت الله کاشانی و امام خمینی میداند و در حوزه اندیشه سیاسی هم هم نظر با آیت الله طالقانی و در حوزه تعاملات اجتماعی هم متأثر امام موسی صدر. گرچه مرحوم استاد از هواداران و نزدیکان بیت و تشکیلات آیت الله شریعتمداری یعنی دارالتبلیغ اسلامی محسوب میشد و میشود ولی فردی محدود و شخصیت زده نبود و ارتباطاتش با شاگردان و شخص امام خمینی (ره) هم کم نبود یا اینکه مرحوم استاد در کتب خود انتقاداتی به آیت الله شریعتمداری و بیت ایشان وارد میکند (در حالی که میتوانست انتقاداتش را به ایشان یا بیت ایشان علنی بیان نکند یا ننویسد و مثل خیلی از روشنفکران و سیاسیون، نقاط ضعف هم جناحان سیاسی و دوستان هم حزبی خودشان را نادیده بگیرند و فقط به اشکالات جناح و گروه رقیب بپردازند.)
۹. نقایص محتوایی کلان یادنامه
الف. یکی از بزرگترین اشکالات محتوایی به کتاب فقدان مقالهای در خصوص فعالیتهای جهان اسلامی استاد و تلاشهای او در حوزه تقریب مذاهب اسلامی است. تدوینگر میتوانست به سفارش مقاله به نویسندگان و فعالان این حوزه (که شناختی هم نسبت به استاد و فعالیتها و جایگاه استاد در این زمینه) داشتند بدهد تا شخصیت ناقص و تک بُعدی از استاد ارائه نشود. واقعاً جای نوشتاری از آیت الله تسخیری، حجت الاسلام والمسلمین احمد مبلغی، حجت الاسلام دکتر محمدحسین مختاری، حجت الاسلام محمدمهدی تسخیری، حجت الاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب، دکتر صباح زنگنه، دکتر احمد جلالی، دکتر تبرائیان و دیگر مدیران و معاونان اسبق و سابق و فعلی مجمع تقریب مذاهب اسلامی و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در این کتاب خالی است.
ب. فقدان شناخت نامه استاد و آثار ایشان از دیگر نقاط ضعف این مجموعه است. شناخت نامه و معرفی آثار یکی از اصول اولیه تدوین شناخت نامه و ارج نامه هاست که در این مجموعه فراموش شده است.
ج. رویکردها و اندیشههای سیاسی و اجتماعی استاد میتوانست موضوع مقاله / مقالاتی باشد که در لابه لای کتابها و مقالات و مصاحبههای ایشان قابل دسترسی و تدوین است.
د. فعالیتهای استاد به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در واتیکان و نماینده ج. ا. ایران در مصر هم دو موضوع مهمی بود که میتوانست به صورت جدی مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد. تنوع فعالیتهای استاد در این دو کشور و حجم گسترده فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی معارف اهل بیت (ع) علیرغم اهتمام استاد جعفریان و تقدیر از زحمات ایشان، متأسفانه کار شایسته و درخور استاد خسروشاهی تولید نشد و امید است این کتاب با اصلاحات یا اضافات جدید در قالب یک کتاب دیگر یا مجلد دوم این یادنامه عرضه شود. ان شاءاله
ذ. عدم پرداختن به صبغه مطبوعاتی استاد و نپرداختن به نقش و جایگاه فصلنامه «تاریخ و فرهنگ معاصر» و ماهنامه «بعثت» هم از دیگر نقایص این یادنامه بود. همکاری استاد با دهها نشریه فرهنگی و دینی و فکری داخلی و خارجی یک سرفصل جدی از فعالیتهای استاد خسروشاهی آ چه در پیش از انقلاب اسلامی و چه بعد از آن و خصوصاً در ایام حضور در واتیکان و قاهره بود. ایشان از باسابقهترین حوزویانی بود که با مطبوعات و رسانهها ارتباط داشتند و تا حدی خاطرات خودشان را از همکاری با نشریات مختلف نیز منتشر کردند. ای کاش محققی به این بُعد فعالیتهای ایشان نیز توجه میکرد. یا نشریه بعثت که پیش از انقلاب منتشر میشد و بعد از انقلاب به صورت خاصی بین مخاطبان تخصص توزیع میشد و مهمتر از آن فصلنامه «تاریخ و فرهنگ معاصر» (طی ۶ سال و ۲۴ شماره) جای تحلیل و بررسی دقیقتری دارد که متأسفانه فقط به صورت گذرا به آن اشاره شد. تحلیل محتوایی فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر که در آن زمان در نوع خود کم نظیر و خاص بود و جدیترین فعالیت مطبوعاتی استاد میتواند قلمداد شود یا دو هفته نامه بعثت که حدود ۴۰ سال منتشر شد و مخاطبان خاصی داشت و مخاطبان با نگاه اعتدالی و اصلاحی استاد در زمینه حوزه و کشورداری و مسائل جهان اسلام آشنا میشدند.
ر. فروشگاه کلبه شروق به خاطر موقعیت جغرافیایی مناسب در ابتدای خیابان صفائیه قم و نوع کتابهایی که در آن عرضه میشد، قابل توجه بود و جا داشت در مقاله و یادداشت مستقلی به این مرکز توزیع مهم در قم اشاره کرد یا از مدیران فروشگاه طلب میشد تا نکات و خاطراتی که در این باره هست بیان میشد. تقریباً میتوان گفت که این فروشگاه، پاتوق یکسری فعالان حوزوی برای اطلاع از جدیدترین کتابهای حوزه تاریخ معاصر ایران، تاریخ معاصر جهان اسلام، تاریخ نهضتها و جریانات اسلامی، رجال و سیره علما به ویژه علمای شهرستانها و آثار شخصیتهای ملی و مذهبی و از مراکز عرضه آثار شرکت سهامی انتشار و مهندس بازرگان و محمد نخشب و خیلی از چهرههای جریان نواندیشی دینی و فعالان ملی و مذهبی و اسلامگرای داخلی و خارجی و حتی ناشران مطرح اهل سنت معتدل (از جمله نشر احسان) در قم بود که بارها و بارها شخصاً شاهد حضور اساتید معروف حوزه و دانشگاه و مسئولان دولتی در آن بوده ام.
ز. روال غالب ارج نامهها معمولاً توجه به نزدیکان و خویشاوندان صاحب یاد هم هست که آنها زوایای جدید یا خانوادگی یا خصوصیتر صاحبان یادنامهها را بیان میکنند و این یادنامه از این جهت نقض دارد و جا داشت که حداقل از آقازاده فاضل و دستیار استاد (آقای سید محمود خسروشاهی) و برادرزاده فاضل ایشان (حجت الاسلام والمسلمین سیدرضا خسروشاهی) که هر دو هم در قم و در دسترس بودند مقاله یا یادداشتی درخواست میشد یا سفارش داده میشد. حداقل اینکه عکسهای مناسبتر و با کیفیت و جدیدی از استاد در این یادنامه استفاده میشد.
*: پژوهشگر و فعال فرهنگی