ابعاد مختلف انتقال قدرت به «بن سلمان»؛
ترامپ ولیعهد عربستان شد!
![ترامپ ولیعهد عربستان شد! ترامپ ولیعهد عربستان شد!](https://kargaronline.ir/images/news/65522/thumbs/thumb2_65522.jpg)
به گزارش کارگرآنلاینف تاثیرات انتخاب محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد جدید عربستان سعودی در سه بعد قابلیت بررسی دارد.
ملک سلمان، پادشاه عربستان سعودی طی دستوری با بر کناری "محمدبن نایف"، پسرش «محمد» را به عنوان ولیعهد و جانشین خود منصوب کرد. محمد بن سلمان که تا پیش از این به عنوان جانشین ولیعهد و وزیر دفاع عربستان مشغول به کار بود، فردی است که روند توحش در سیاست خارجی عربستان را با حمله به یمن و... توسعه داده است، به گونهای که مقام معظم رهبری در فروردین 94، از محمد بن سلمان به عنوان «جوان بیتجربه» یاد کردند.
یک سال قبل نشریه میدل ایست آی فاش کرد که محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی، برنامه ویژهای برای به پادشاهی رساندن "محمد بن سلمان" تا پایان سال دارد، بنابراین مسئله جانشینی بن سلمان به جای پدر مسئله دور از انتظاری نبود، اما انتخاب او پس از سفر ترامپ به عربستان و تاثیرات این انتخاب بر آینده سیاسی این کشور، منطقه و جهان دارای اهمیت است.
*** محمد بن سلمان؛ «ترامپ» منطقه!
در وهله اول، انتصاب محمد بن سلمان را میتوان تداوم دیکتاتوری و زیر پا نهادن همه ارکان مردمسالاری در نظام قبیلگی عربستان دانست. از بُعد شخصیتشناسی، ریچارد هاس(رئیس شورای روابط خارجی آمریکا) بن سلمان را فردی ریسکپذیر میداند، آن هم در کشوری که مدت زیادی توسط افرادی رهبری شده که مخالف ریسک کردن بودهاند. بطور کلی میتوان او را در این زمینه ترامپ منطقه دانست.
*** تاثیرات انتخاب بن سلمان در ابعاد مختلف
تاثیرات انتخاب محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد جدید عربستان سعودی در سه بعد قابلیت بررسی دارد:
1- درون عربستان
این اولین بار در تاریخ عربستان است که حکومت از پدر به پسر منتقل میشود، از زمان تأسیس پادشاهی آل سعود تخت و تاج از برادر به برادر منتقل میشده است. با توجه به اختلافات داخلی آل سعود بعد از شکستهای محمد بن سلمان در جنگ یمن، احتمال مخالفت با این تصمیم نیز وجود دارد. ناگفته پیداست که اولین تاثیر وراثت حکومت از برادر به برادر نوعی تعدیل و جلوگیری از طغیان سایر شاهزادگان بوده است و با توجه به اینکه این بار از پدر به پسر می رسد، طبیعتا کشمکش و اعتراض، کمتر از گذشته نخواهد بود. از بعد دیگر ناامیدی بیشتر مردم این کشور به اصلاح ساختار کشوری و اینکه روزنه امیدی برای دخالت مردم در سیاست کشور پیدا شود، را در پی خواهد داشت؛ لذا در این باب نه تنها اعتراض شاهزادگان بلکه اعتراضات مردمی نیز میتواند گریبانگیر خاندان سلطنتی عربستان شود.
2- منطقه
عربستان به دنبال تلاش برای تداوم رهبری کشورهای عربی و رقابت با جمهوری اسلامی ایران، به عنوان دشمن شماره یک خود، با چالشهایی روبرو خواهد بود: جدایی قطر از عربستان میتواند در بستری طولانیتر به ایجاد شکاف بین سایر کشورهای عربی با عربستان نیز منجر شود. اهمیت فوقالعاده جدایی قطر و اختلاف با عربستان که با وجود شخصیت «ترامپگونه» پادشاه جدید محتملتر است؛ شرایط را برای فروپاشی سازمان همکاری خلیج فارس فراهم میکند.(این شورا پس از انقلاب اسلامی به منظور جلوگیری از صدور انقلاب با اهدافی سیاسی به مثابه پیمان بغداد و... تشکیل گردید که حتی حضور محمود احمدینژاد در اجلاس این سازمان در سال 2007 تاثیری در بهبود روابط نداشته است).
تلاش دیگر برای مقابله با جبهه مقاومت و حمایت از گروهکهای تروریستی منطقه جهت رویارویی با انقلاب اسلامی کشورمان است. این هدف در کنار هزینههای گزاف مالی به درگیری شدیدتر بین عربستان و جبهه مقاومت میانجامد؛ از سوی دیگر شکستهای داعش و گروهکهای تکفیری در جنوب شرق کشور میتواند به اضمحلال بیشتر دلارهای نفتی منجر شود. درگیری نظامی بین عربستان و ایران را که محمد بن سلمان وعدهی آن را داده است، با توجه به تحولات منطقه و اینکه خود عربستان مستقلا دارای اختیار چنین اموری نیست، نمیتوان امر جدیای به حساب آید.
3- جهان
اگر تا دیروز و پس از انقلاب اسلامی تنها رقیب و دشمن عربستان، ایران محسوب میشد، امروز خط مقاومت(ایران، عراق، سوریه) همراه با کشورهای بالقوه حامی(قطر، ترکیه) در برابر عربستان خواهند ایستاد. از سوی دیگر در سطح فرامنطقهای، آمریکا در قبال باجخواهی، عربستان را بصورت کامل، آن هم بخاطر منافع خود، حمایت میکند که این معادله در طیف مقابل با حضور روسیه و اختلافات اخیر اتحادیه اروپا با آمریکا، بویژه آلمان، در حال شکلگیری است.
در انتها باید گفت، پادشاه جدید عربستان را میتوان در سطوح گوناگون در تقابل بلندپروازی غیرعاقلانه، مشروعیت با شاهزادگان و مردم خود و کشورهای خط مقدم مقاومت دانست که هر کدام قابلیت تغییرات اساسی در سیستم حکومتی عربستان را دارا هستند./
خبرنامه دانشجویان ایران: تاثیرات انتخاب محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد جدید عربستان سعودی در سه بعد قابلیت بررسی دارد.
به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ ملک سلمان، پادشاه عربستان سعودی طی دستوری با بر کناری "محمدبن نایف"، پسرش «محمد» را به عنوان ولیعهد و جانشین خود منصوب کرد. محمد بن سلمان که تا پیش از این به عنوان جانشین ولیعهد و وزیر دفاع عربستان مشغول به کار بود، فردی است که روند توحش در سیاست خارجی عربستان را با حمله به یمن و... توسعه داده است، به گونهای که مقام معظم رهبری در فروردین 94، از محمد بن سلمان به عنوان «جوان بیتجربه» یاد کردند.
بن سلمان(سمت راست) و بن نایف(سمت چپ)
یک سال قبل نشریه میدل ایست آی فاش کرد که محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی، برنامه ویژهای برای به پادشاهی رساندن "محمد بن سلمان" تا پایان سال دارد، بنابراین مسئله جانشینی بن سلمان به جای پدر مسئله دور از انتظاری نبود، اما انتخاب او پس از سفر ترامپ به عربستان و تاثیرات این انتخاب بر آینده سیاسی این کشور، منطقه و جهان دارای اهمیت است.
*** محمد بن سلمان؛ «ترامپ» منطقه!
در وهله اول، انتصاب محمد بن سلمان را میتوان تداوم دیکتاتوری و زیر پا نهادن همه ارکان مردمسالاری در نظام قبیلگی عربستان دانست. از بُعد شخصیتشناسی، ریچارد هاس(رئیس شورای روابط خارجی آمریکا) بن سلمان را فردی ریسکپذیر میداند، آن هم در کشوری که مدت زیادی توسط افرادی رهبری شده که مخالف ریسک کردن بودهاند. بطور کلی میتوان او را در این زمینه ترامپ منطقه دانست.
بن سلمان و دونالد ترامپ
*** تاثیرات انتخاب بن سلمان در ابعاد مختلف
تاثیرات انتخاب محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد جدید عربستان سعودی در سه بعد قابلیت بررسی دارد:
1- درون عربستان
این اولین بار در تاریخ عربستان است که حکومت از پدر به پسر منتقل میشود، از زمان تأسیس پادشاهی آل سعود تخت و تاج از برادر به برادر منتقل میشده است. با توجه به اختلافات داخلی آل سعود بعد از شکستهای محمد بن سلمان در جنگ یمن، احتمال مخالفت با این تصمیم نیز وجود دارد. ناگفته پیداست که اولین تاثیر وراثت حکومت از برادر به برادر نوعی تعدیل و جلوگیری از طغیان سایر شاهزادگان بوده است و با توجه به اینکه این بار از پدر به پسر می رسد، طبیعتا کشمکش و اعتراض، کمتر از گذشته نخواهد بود. از بعد دیگر ناامیدی بیشتر مردم این کشور به اصلاح ساختار کشوری و اینکه روزنه امیدی برای دخالت مردم در سیاست کشور پیدا شود، را در پی خواهد داشت؛ لذا در این باب نه تنها اعتراض شاهزادگان بلکه اعتراضات مردمی نیز میتواند گریبانگیر خاندان سلطنتی عربستان شود.
محمد بن سلمان، ولیعهد جدید عربستان سعودی
2- منطقه
عربستان به دنبال تلاش برای تداوم رهبری کشورهای عربی و رقابت با جمهوری اسلامی ایران، به عنوان دشمن شماره یک خود، با چالشهایی روبرو خواهد بود: جدایی قطر از عربستان میتواند در بستری طولانیتر به ایجاد شکاف بین سایر کشورهای عربی با عربستان نیز منجر شود. اهمیت فوقالعاده جدایی قطر و اختلاف با عربستان که با وجود شخصیت «ترامپگونه» پادشاه جدید محتملتر است؛ شرایط را برای فروپاشی سازمان همکاری خلیج فارس فراهم میکند.(این شورا پس از انقلاب اسلامی به منظور جلوگیری از صدور انقلاب با اهدافی سیاسی به مثابه پیمان بغداد و... تشکیل گردید که حتی حضور محمود احمدینژاد در اجلاس این سازمان در سال 2007 تاثیری در بهبود روابط نداشته است).
تلاش دیگر برای مقابله با جبهه مقاومت و حمایت از گروهکهای تروریستی منطقه جهت رویارویی با انقلاب اسلامی کشورمان است. این هدف در کنار هزینههای گزاف مالی به درگیری شدیدتر بین عربستان و جبهه مقاومت میانجامد؛ از سوی دیگر شکستهای داعش و گروهکهای تکفیری در جنوب شرق کشور میتواند به اضمحلال بیشتر دلارهای نفتی منجر شود. درگیری نظامی بین عربستان و ایران را که محمد بن سلمان وعدهی آن را داده است، با توجه به تحولات منطقه و اینکه خود عربستان مستقلا دارای اختیار چنین اموری نیست، نمیتوان امر جدیای به حساب آید.
3- جهان
اگر تا دیروز و پس از انقلاب اسلامی تنها رقیب و دشمن عربستان، ایران محسوب میشد، امروز خط مقاومت(ایران، عراق، سوریه) همراه با کشورهای بالقوه حامی(قطر، ترکیه) در برابر عربستان خواهند ایستاد. از سوی دیگر در سطح فرامنطقهای، آمریکا در قبال باجخواهی، عربستان را بصورت کامل، آن هم بخاطر منافع خود، حمایت میکند که این معادله در طیف مقابل با حضور روسیه و اختلافات اخیر اتحادیه اروپا با آمریکا، بویژه آلمان، در حال شکلگیری است.
در انتها باید گفت، پادشاه جدید عربستان را میتوان در سطوح گوناگون در تقابل بلندپروازی غیرعاقلانه، مشروعیت با شاهزادگان و مردم خود و کشورهای خط مقدم مقاومت دانست که هر کدام قابلیت تغییرات اساسی در سیستم حکومتی عربستان را دارا هستند./
خبرنامه دانشجویان ایران: تاثیرات انتخاب محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد جدید عربستان سعودی در سه بعد قابلیت بررسی دارد.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ ملک سلمان، پادشاه عربستان سعودی طی دستوری با بر کناری "محمدبن نایف"، پسرش «محمد» را به عنوان ولیعهد و جانشین خود منصوب کرد. محمد بن سلمان که تا پیش از این به عنوان جانشین ولیعهد و وزیر دفاع عربستان مشغول به کار بود، فردی است که روند توحش در سیاست خارجی عربستان را با حمله به یمن و... توسعه داده است، به گونهای که مقام معظم رهبری در فروردین 94، از محمد بن سلمان به عنوان «جوان بیتجربه» یاد کردند.
بن سلمان(سمت راست) و بن نایف(سمت چپ)
یک سال قبل نشریه میدل ایست آی فاش کرد که محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی، برنامه ویژهای برای به پادشاهی رساندن "محمد بن سلمان" تا پایان سال دارد، بنابراین مسئله جانشینی بن سلمان به جای پدر مسئله دور از انتظاری نبود، اما انتخاب او پس از سفر ترامپ به عربستان و تاثیرات این انتخاب بر آینده سیاسی این کشور، منطقه و جهان دارای اهمیت است.
*** محمد بن سلمان؛ «ترامپ» منطقه!
در وهله اول، انتصاب محمد بن سلمان را میتوان تداوم دیکتاتوری و زیر پا نهادن همه ارکان مردمسالاری در نظام قبیلگی عربستان دانست. از بُعد شخصیتشناسی، ریچارد هاس(رئیس شورای روابط خارجی آمریکا) بن سلمان را فردی ریسکپذیر میداند، آن هم در کشوری که مدت زیادی توسط افرادی رهبری شده که مخالف ریسک کردن بودهاند. بطور کلی میتوان او را در این زمینه ترامپ منطقه دانست.
بن سلمان و دونالد ترامپ
*** تاثیرات انتخاب بن سلمان در ابعاد مختلف
تاثیرات انتخاب محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد جدید عربستان سعودی در سه بعد قابلیت بررسی دارد:
1- درون عربستان
این اولین بار در تاریخ عربستان است که حکومت از پدر به پسر منتقل میشود، از زمان تأسیس پادشاهی آل سعود تخت و تاج از برادر به برادر منتقل میشده است. با توجه به اختلافات داخلی آل سعود بعد از شکستهای محمد بن سلمان در جنگ یمن، احتمال مخالفت با این تصمیم نیز وجود دارد. ناگفته پیداست که اولین تاثیر وراثت حکومت از برادر به برادر نوعی تعدیل و جلوگیری از طغیان سایر شاهزادگان بوده است و با توجه به اینکه این بار از پدر به پسر می رسد، طبیعتا کشمکش و اعتراض، کمتر از گذشته نخواهد بود. از بعد دیگر ناامیدی بیشتر مردم این کشور به اصلاح ساختار کشوری و اینکه روزنه امیدی برای دخالت مردم در سیاست کشور پیدا شود، را در پی خواهد داشت؛ لذا در این باب نه تنها اعتراض شاهزادگان بلکه اعتراضات مردمی نیز میتواند گریبانگیر خاندان سلطنتی عربستان شود.
محمد بن سلمان، ولیعهد جدید عربستان سعودی
2- منطقه
عربستان به دنبال تلاش برای تداوم رهبری کشورهای عربی و رقابت با جمهوری اسلامی ایران، به عنوان دشمن شماره یک خود، با چالشهایی روبرو خواهد بود: جدایی قطر از عربستان میتواند در بستری طولانیتر به ایجاد شکاف بین سایر کشورهای عربی با عربستان نیز منجر شود. اهمیت فوقالعاده جدایی قطر و اختلاف با عربستان که با وجود شخصیت «ترامپگونه» پادشاه جدید محتملتر است؛ شرایط را برای فروپاشی سازمان همکاری خلیج فارس فراهم میکند.(این شورا پس از انقلاب اسلامی به منظور جلوگیری از صدور انقلاب با اهدافی سیاسی به مثابه پیمان بغداد و... تشکیل گردید که حتی حضور محمود احمدینژاد در اجلاس این سازمان در سال 2007 تاثیری در بهبود روابط نداشته است).
تلاش دیگر برای مقابله با جبهه مقاومت و حمایت از گروهکهای تروریستی منطقه جهت رویارویی با انقلاب اسلامی کشورمان است. این هدف در کنار هزینههای گزاف مالی به درگیری شدیدتر بین عربستان و جبهه مقاومت میانجامد؛ از سوی دیگر شکستهای داعش و گروهکهای تکفیری در جنوب شرق کشور میتواند به اضمحلال بیشتر دلارهای نفتی منجر شود. درگیری نظامی بین عربستان و ایران را که محمد بن سلمان وعدهی آن را داده است، با توجه به تحولات منطقه و اینکه خود عربستان مستقلا دارای اختیار چنین اموری نیست، نمیتوان امر جدیای به حساب آید.
3- جهان
اگر تا دیروز و پس از انقلاب اسلامی تنها رقیب و دشمن عربستان، ایران محسوب میشد، امروز خط مقاومت(ایران، عراق، سوریه) همراه با کشورهای بالقوه حامی(قطر، ترکیه) در برابر عربستان خواهند ایستاد. از سوی دیگر در سطح فرامنطقهای، آمریکا در قبال باجخواهی، عربستان را بصورت کامل، آن هم بخاطر منافع خود، حمایت میکند که این معادله در طیف مقابل با حضور روسیه و اختلافات اخیر اتحادیه اروپا با آمریکا، بویژه آلمان، در حال شکلگیری است.
در انتها باید گفت، پادشاه جدید عربستان را میتوان در سطوح گوناگون در تقابل بلندپروازی غیرعاقلانه، مشروعیت با شاهزادگان و مردم خود و کشورهای خط مقدم مقاومت دانست که هر کدام قابلیت تغییرات اساسی در سیستم حکومتی عربستان را دارا هستند.