بلایی که عادل فردوسیپور بر سر استقلال آورد
به گزارش کارگرآنلاین، هومن جعفری: یکجایی هم کار میرسد به جایی که باید سرت را بگیری بین دو دست، نه ببینی، نه گوش کنی و نه عذاب بکشی. لحظه جهنمی را سرکنی تا بگذرد.
یکجایی هم کار میرسد به چنین لحظهای. به لحظهای که میبینی همه آنچه به آن باور داشتهای، همه آنچه به ذهنت هم خطور نمیکرد دارد از پس پرده بیرون میزند و تو بیقدرتی ایستادهای ، برای تصمیم گرفتن یا توانی برای جلوگیری از آنچه دارد رخ میدهد یا ارادهای برای رقم زدن صلاح دیگری.
برای طرفداران باشگاه محبوب اما نزولکرده استقلال دوشنبه شب، همین وضع رخ داد. آنها بهتزده و از سر تحیر به صحبتهای مثلا بزرگترهای تیم خود نگاه میکردند که چگونه به جان هم افتادهاند، از هم برگ رو میکنند و دیگر حتی به خود زحمت نمیدهند که هشدار بدهند که «بگم؟ بگم؟» و یک ضرب گلوله مستقیم را به هم شلیک میکنند.
دوشنبه شب، اگر رازی در باشگاه استقلال مانده بود، عیان شد. اگر اختلافی بود به سمع و نظر مردم شریف ایران رسید و به قول معروف هر آنچه در پس پرده بود عیان شد. مشخص شد مدیرعامل استقلال نه آنقدر صلابت دارد که با تشر زدنی اعضای تیمش را جمع کند، نه آنقدر جنم مدیریتی دارد که خود را قربانی باشگاه کند و همه اتهامات را گردن بگیرد و تیم را از زیر آوار سقوط ارزشها نجات دهد، نه آنقدر سیاست دارد که ماجرا را قبل از باز شدن ببندد و نه هیچ کارکرد دیگری دارد که به دل بنشیند که آدم بگوید دمش گرم چه خوب جمع کرد یا چقدر خوب قصه را گردن گرفت و اجازه داد تا دعوا تمام شود. هیچ!
دوشنبه شب اگر منصوریان ذرهای اعتبار برایش باقی مانده بود به تاراج رفت. داشعلی که روزگاری برایش پلاکارد میآوردند و حالا روی دیوار مغازهاش «حیا کن، رها کن» مینویسند، دوشنبه شب هر آنچه برایش باقی مانده بود نیز در قماری از دست داد که اصلا نباید در آن شرکت میکرد.
ناکامی مطلق تیم در نتیجه گرفتن از یک طرف، ناکارآمدی همیشگی خریدهای گران قیمتش از سمت دیگر و باز شدن زخم دلمهبسته نتیجه تحقیرآمیز آخرین بازیاش در لیگ قهرمانان آسیا به کنار، آنچه آخرین تیرخلاص را به منصوریان و تاریخ مصرفش در استقلال زد چیزی نبود غیر از مثلا افشاگریاش در مورد نقش هیاتمدیره در برکناری دو کاپیتان تیم که باعث شد تا عضو گمنام هیاتمدیره بیاید روی خط و سکه یک پولش کند که زبان خودش هم بند بیاید.
وقتی ملکی، عضو بانکی هیاتمدیره که به لطف بازی ناشیانه منصوریان، تریبون طلایی90 را در اختیار داشت روی خط آمد و تاکید کرد این منصوریان بود که دستور حذف دو کاپیتان را داد، دیگر توجیهات منصوریان سودی نداشت.
تلاش او برای خواباندن ناراحتی سیدمهدی رحمتی به آنجا رسید که تاکید کرد به رحمتی گفته به کمیته فنی بیاید و رحمتی هم تاکید کرد که اینگونه نیست و منصوریان چنین حرفی نزده و نتیجه این کل کل بین دو نفر به پوزخند ملکی منجر شد که روی خط چنان شلیک خندهای سر داد که عادل فردوسیپور هم از شدت خنده سرش را روی میز گذاشت!
دوشنبه شب، «در شبنشینی در جهنم» منصوریان تتمه اعتبارش را باخت، افتخاری در جمع نشان داد که مرد میدان استقلال نیست، رحمتی دریافت که دیگر آبش با منصوریان توی یک جوی نخواهد رفت و ملکی... مردکهنه کار بانکی که قرار بود سیمای یک مدیر بانکی و یک مرد اداری و در یک کلام تشخص را به هیاتمدیره استقلال منتقل کند، خود را با آن پوزخند روی خط به مردم نشان داد. مردی که دو نفر را به جان هم میاندازد و چون کار بالا میگیرد، با صدای بلند و در نهایت لذت میخندد!
اما بازنده بزرگ این بازی، آتشافروزی بود که این شبنشینی جهنمی را تدارک دید، نه به نیت افشاگری و بیان دردها که نمیدانیم روی چه حسابی و با چه برداشتی، به نیت کوچک کردن یکی از بزرگترین پروندههای ورزشی سالهای اخیر فوتبال ایران.
عادل فردوسیپور، دوشنبه شب، نه به این سمت رفت که چرا وزارت ورزش با انتخابهایی اینگونه ناکارآمد، استقلال را به چنین روزی انداخته، نه به آن سمت میل کرد که به دنبال حیف و میلهای مالی و هزینههای ناکارآمدی این انتخابهای بسیار نامناسب در سالهای اخیر باشد و نه به این سمت رفت که جواب مهمترین سوال این روزها را بگیرد؛ اینکه آیا استقلال به علیرضا منصوریان مبلغ چهار میلیارد تومان پول پرداخت کرده است؟
عادل فردوسیپور دوشنبه شب به دلیلی که واقعا مشخص نیست، ماجرای استقلال را به دعوای ساده و کودکانه بین چند نفر تقلیل داد، از رسیدن به اصلیترین و بدیهیترین نتیجه ممکن در مورد فاجعه انتخابهای دو وزیر ورزش دولت حسن روحانی شانه خالی کرد، خود نقش تکذیبکننده خبر پرداخت چهار میلیاردی به استقلال را برعهده گرفت تا چشمان خبرنگارانی که منتظر گرفتن پاسخ این سوال بودند از حدقه بیرون بزند و در نهایت به خندیدن به خنده ملکی به منصوریان پرداخت تا مشخص شود که از راه افتادن دعوا بین این آدمها و پایین ماندن سطح گفتوگوها راضی است.
عادل فردوسیپور وزیر ورزش و وزارت ورزش را از این پرونده بیرون گذاشت تا شاید چند روز دیگر، «ارباب ساختمان سئول» در قامت نجاتبخش استقلال حکم به برکناری مدیر و اعضای هیاتمدیره باشگاه بدهد غافل از اینکه لقب تخریبگر بیش از نجاتبخش شایسته او و انتخابهای افتضاحش را دارد!
منبع: فرهیختگان