آیا چین برای ایران منفعت دارد؟
هفتم فروردینماه سال جاری سند برنامه همکاری جامع جمهوری اسلامی ایران و چین موسوم به برنامه ۲۵ ساله به امضای وزرای خارجه دو کشور رسید؛ توافقی که از ۷ تیر ۱۳۹۹ با واکنشهای متفاوتی در فضای مجازی را به دنبال داشت.
این توافق به امضا رسید و در چارچوب یک برنامه برای بازه زمانی بلندمدت ۲۵ ساله تهیه و تنظیم شد؛ این چنین که طرفین بر یک نقشه راه و افق روابط همه جانبه به منظور تحقق مشارکت جامع راهبردی و ارتقای عملی آن توافق کردهاند.
سندی است که موافقان آن معتقدند باید آن را برنامهای سیاسی، راهبردی، اقتصادی و فرهنگی خواند که ابعاد همه جانبه روابط را در افقی بلندمدت دنبال میکند.
توافق ایران و چین، به نفع کدام طرف خواهد بود؟
حال سوالی که وجود دارد آنکه امضای این توافقنامه چه منافعی برای ایران و در مقابل، برای چین خواهد داشت و چه تأثیری بر اقتصاد این دو کشور میگذارد؟
واقعیت آن است یکی از مهمترین ابعاد این سند، بعد اقتصادی آن و گسترش روابط دو کشور در حوزههای مختلف تجاری، اقتصادی و بازرگانی است؛ چراکه دو کشور بر این موضوع تأکید دارند که ظرفیتهای بالقوه موجود برای همکاریهای اقتصادی فی مابین فراتر از وضعیت کنونی است و در این چارچوب در سند مذکور همکاریهای دو کشور در حوزههای نفت، صنعت و معدن و حوزههای مرتبط با انرژی مورد تأکید قرار گرفته است.
برخی از اخبار منتشر شده حاکی از آن است بر اساس سند مذکور، چین واردکننده ثابت نفت از ایران خواهد بود؛ گرچه در حال حاضر نیز علیرغم تحریمها و فشارهای آمریکا، پکن همچنان به خرید نفت ایران ادامه میدهد.
ارتقای همکاریهای بانکی، مالی و بیمهای و گشایش شعبات بانکهای ایران و تأسیس بانک مشترک ایران و چین به ویژه ایجاد پیامرسان ملی میان دو کشور، کمک به ساخت خط آهن در نقاط مختلف کشور، افزایش صادرات فراوردههای نفتی به چین، کمک و سرمایهگذاری در حوزه زیرساختهای انرژی فسیلی، سرمایهگذاری در تقویت کریدورهای راهبردی که از ایران میگذرند، سرمایهگذاری برای توسعه تولید و صادرات انرژی از ایران به کشورهای منطقه، مشارکت در توسعه سواحل مکران، سرمایهگذاری برای تولید انرژیهای پاک در مناطق کویری ایران و …از جمله بخشهای مهم سند است.
در این زمینه رسول محمدی، کارشناس ارشد اقتصادی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار میکند: قطعاً زمانی که یک کشور با یکی از بزرگترین قدرتهای اقتصادی دنیا توافقاتی را منعقد نماید منافعی به دنبال آن توافقنامه حاصل خواهد شد.
وی تصریح میکند: اما این موضوع قابل تأمل است که کشوری مانند چین از توافق با ایران دنبال منافع فراوانی است؛ زیرا ایران از بزرگترین دارندگان منابع انرژی نفت و گاز است و چین هم نیاز بسیاری به این منابع دارد. بنابراین به نظر میرسد این قابلیت کشور ایران، برای چین بزرگترین سودآوری را در پی خواهد داشت و البته ایران هم مشتری ثابتی برای نفت خود پیدا میکند؛ به علاوه مجبور به افزایش تولید نفت و گاز خود خواهد بود. مورد دیگر آن است که ایران علاوه بر چین، حمایت روسیه را هم به دست میآورد زیرا روسیه از شرکای تجاری چین است که خواه ناخواه به دلیل انجام این توافق، در کنار ایران قرار میگیرد.
این کارشناس ارشد اقتصادی خاطرنشان میکند: اما در این بین افرادی هم معتقدند این توافقنامه باعث وابستگی بیشتر به چین میشود؛ در جواب این افراد باید گفت که این چنین نیست و سابقه این گونه قراردادها بین کشورهای مختلف با چین بسیار زیاد است.
محمدی میگوید: در واقع لازم است که ایران با ابرقدرتهای شرق و غرب ارتباطاتی را داشته باشد تا بتواند در شرایط اقتصادی خود تحولاتی را به وجود آورد؛ اما توجه به این نکات هم اهمیت فراوانی دارد که منافع هر دو طرف در نظر گرفته شود، علاوه بر آنکه زیرساختهای لازم برای سرمایهگذاری چینیها در کشور فراهم باشد در غیر این صورت بدون هیچ بهرهمندی از سرمایههای چینی، شرایط به نفع آنها تمام خواهد شد.
ایران باید از سرمایههای خارجی استفاده کند
اما مرتضی سامتی، استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان نظری متفاوت داشته و معتقد است اگر چنین توافقنامهای بین ایران با کشورهای اروپایی و آمریکایی منعقد میشد اثربخشی اقتصادی بسیار خوبی داشت.
وی در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار میکند: بدون تردید ایران در موقعیتی قرار گرفته است که باید از سرمایههای خارجی استفاده کند و بدون انجام چنین اقدامی نمیتواند کشور را مدیریت کرد. اما این روابط در صورتی تأثیرات مطلوبی به دنبال خواهد داشت که سرمایهها از کشورهایی مانند اروپا و آمریکا وارد ایران شود، زیرا در این زمان فقط سرمایه وارد میشود نه آنکه به دنبال سرمایه نیروی کار، هم وارد کشور ما شود.
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: از آنجا که نیروی کار در کشورهای غربی گران قیمت است بدون نیرو و فقط با سرمایه وارد میشوند پس از آن به شناخت بازار کار میپردازند و اینکه چه امکاناتی موجود است و چه اقداماتی باید انجام شود.
سامتی یادآور میشود: در اینکه چین در آیندهای نزدیک سلطه بر اقتصاد جهان خواهد داشت شکی نیست؛ اکنون نیز برنامه آنها در قالب احیای جاده ابریشم و ایجاد کمربندی است که از ۲۵ سال قبل استارت آن را زده بودند. در طول این سالها چین توافقنامههای مختلفی منعقد نموده و سرمایههای زیاد و وامهای سنگینی را برای اصلاح این کشورها خرج کرده است.
وی توضیح میدهد: در واقع پشتوانه این ماجرایی که سالهاست از سوی چین اجرا میشود و اکنون هم قرار است در ایران اجرایی شود، ارتش اقتصادی است که از صفر تا صد نیروی انسانی خود را به همراه میآورد در صورتی که نیروهای غربی ارتش نیروی کار همراه نمیآورد و از نیروی کار محلی بهرهمند میشود. اما روش چین آن است که فقط از نیروهای خود استفاده کند. از سویی مواد غذایی چینی، کالای چینی و.. وارد کشور شده و بازار هدف خوبی را برای خود به وجود میآورند.
این استاد دانشگاه خاطرنشان میکند: قطعاً دولتمردان ما از چنین مواردی اطلاع کامل داشتهاند، اما گویا چاره و راهکاری دیگر برای دور زدن تحریمها نبود و به نوعی باید خود را از این بحران نجات میدادند؛ در واقع دیدگاه دولت آن است که با چنین معاهدهای وزنهای خوب برای مذاکره به دست آوردهاند و از طرفی هم دولتمردان به این نتیجه رسیدهاند که برای سر و سامان دادن به زندگی مردم لازم است این توافق را انجام دهند.
گزارش از: نفیسه زمانی نژاد، ایمنا