اخبار اقتصادی
چاپ00008:04 - 1400/01/22

جنایت در پاتوق گربه!

عامل قتل در پاتوقی معروف به گربه که مردی معتاد به شیشه بود بعد از یک‌ ماه زندگی مخفیانه در طرح جمع‌آوری معتادان دستگیر شد. او در تمام این مدت تصور می‌کرد که مقتول زخمی شده و زنده است، اما پس از دستگیری متوجه شد که اتهامش قتل عمد است. به گزارش همشهری، ۶اسفند سال گذشته گزارش درگیری خونین حوالی خیابان ۱۷شهریور به پلیس اعلام شد. مردی معتاد از ناحیه گردن هدف ضربه چاقو قرار گرفت که برای درمان به بیمارستان انتقال یافت. او اعتیاد به شیشه داشت و پاتوقش یک خانه قدیمی در همان حوالی بود؛ خانه‌ای که تبدیل به پاتوق معتادان و معروف به پاتوق گربه شده بود. بررسی‌ها حکایت از این داشت که مرد زخمی در پاتوق گربه با معتاد دیگری درگیر شده و چاقو خورده است. درحالی‌که جست‌و‌جو برای بازداشت ضارب فراری ادامه داشت از بیمارستان خبر رسید که مرد زخمی به‌دلیل شدت جراحت و خونریزی جانش را از دست داده است.

در تعقیب قاتل 
قاضی حبیب‌الله صادقی، بازپرس جنایی تهران دستور تحقیقات بیشتر و بازداشت قاتل فراری را صادر کرد و کارآگاهان جنایی در گام نخست راهی پاتوق گربه شدند و مشخص شد که عامل جنایت فرشید نام داشته است. او از مدتی قبل به این محل رفت‌وآمد داشت و شیشه می‌کشید. شاهدان می‌گفتند دعوای میان قاتل و مقتول از حیاط خانه شروع و به داخل کوچه کشیده شد. هردو چاقو داشتند و سرانجام مقتول در این درگیری جان باخت و فرشید سوار بر موتورش شد و فرار کرد. اگرچه هویت متهم به قتل شناسایی شده بود، اما وقتی مأموران راهی محل زندگی‌اش شدند معلوم شد که وسایلش را جمع کرده و متواری شده است.

بازداشت در طرح پلیس
نام فرشید در لیست افراد تحت تعقیب قرار گرفت و هنوز ردی از او به‌دست نیامده بود تا اینکه 19فروردین‌ماه طرح جمع‌آوری معتادان حوالی شوش توسط پلیس اجرا شد. فرشید یکی از معتادانی بود که در این طرح دستگیر و به کمپ ترک اعتیاد معرفی شد. اما خیلی زود مشخص شد که وی همان قاتل فراری است که از یک‌ماه قبل تحت تعقیب پلیس بود. فرشید که تا آن لحظه تصور می‌کرد مرد معتاد زنده است و فقط زخمی شده، وقتی از پلیس شنید که او به قتل رسیده و خودش در برابر اتهام قتل عمدی قرار گرفته است به‌شدت شوکه شد. متهم در بازجویی‌ها به قتل اقرار کرد و گفت هرگز قصد آدمکشی نداشته است. او با دستور بازپرس صادقی برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

فکر نمی‌کردم قاتلم
متهم به قتل متولد سال 59است و می گوید 12سال قبل به دام اعتیاد افتاده است. همین مسئله نیز باعث شده خانواده‌اش وی را طرد کنند. فرشید تا پیش از این 4بار به زندان رفته و سابقه دار است، اما حالا  اتهامش با همه اتهامات قبلی‌اش فرق می‌کند.

اگر فکر می‌کردی مقتول فقط زخمی شده چرا فرار کردی؟
چون فکر می‌کردم اگر دستگیرم کنند باید دیه بدهم. من که پول موادم را به زور در می‌آورم چطور می‌توانستم پول دیه جور کنم؛ به‌همین‌دلیل فراری شدم تا پلیس دستگیرم نکند. حالا هم باورم نمی‌شود که او کشته شده است.
بعد از قتل دیگر به پاتوق گربه نرفتی؟
راستش یکی دو بار به آنجا رفتم اما نه اعلامیه‌ای دیدم و نه حجله ای. برخی از دوستانم می‌گفتند زنده مانده است، برخی دیگر می‌گفتند فوت شده است، اما من اولی را باور کردم. چون اصلا قصد کشتن او را نداشتم. در یک لحظه چاقو را به سمتش پرتاب کردم چون اگر این کار را نمی‌کردم خودم کشته می‌شدم.
چه شد که با هم درگیر شدید؟
 مدت‌ها بود که برای مصرف مواد به پاتوق گربه می‌رفتم. مقتول هم معتاد به شیشه بود و هرازگاهی به آنجا می‌آمد. روز حادثه مواد را که کشیدم می‌خواستم پاتوق را ترک کنم، اما باید منتظر دوستم مهدی می‌ماندم. مهدی در حیاط مشغول کشیدن شیشه بود. همان لحظه مقتول رسید و مهدی دوست مشترکمان را صدا زد. مقتول که زیرزمین مواد کشیده بود به سمت حیاط آمد. مهدی حسابی سرگرم مصرف مواد بود و اصلا اهمیتی به صداهای اطرافش نمی‌داد. مقتول هم مدام فریاد می‌کشید و می‌گفت: مهدی دیر شد بیا برویم. نمی‌دانم کجا می‌خواستند بروند اما هرچه بود صدایش بدجور روی مغزم بود. اول در حد یک تذکر بود. به او گفتم مگر نمی‌بینی مهدی سرگرم مصرف است! آرام باش و این همه سر و صدا نکن. همین مسئله آغاز دعوای شدید میان ما شد. تا جایی که او فحاشی کرد و به پدر و مادرم ناسزا گفت. او چاقو داشت و مرا زخمی کرد. من هم از داخل آشپرخانه چاقویی برداشتم و دعوایمان به بیرون از پاتوق و داخل کوچه کشیده شد. چاقو را به سمتش پرت کردم و وقتی او خون‌آلود روی زمین افتاد سوار بر موتورم شدم و با دوستم فرار کردم.
در همه این مدت کجا فراری بودی؟
از روز درگیری دیگر به خانه‌ام نرفتم. یا در پارک‌ها می‌خوابیدم یا خانه دوستانم و یا خانه‌ای برای چند شب با هویت جعلی اجاره می‌کردم. در همه این مدت از ترس دیه فراری بودم، اما از لحظه‌ای که فهمیدم مرتکب قتل شده‌ام وحشت قصاص به جانم افتاده است. روزی که برای مصرف مواد به پاتوق دوستم حوالی شوش رفته بودم مأموران ریختند و دستگیرم کردند. من واقعا قصد کشتن او را نداشتم.
ظاهرا سابقه کیفری هم داری؟
4بار به زندان رفته‌ام. 3بار به‌خاطر حمل مواد بود و یک‌بار هم گوشی‌قاپی. من با موتورم کار می‌کنم اما چند وقت قبل با همدستی دو نفر از دوستانم باند موبایل‌قاپی تشکیل دادیم. آخرین بار 5سال و 7‌ماه حبس کشیدم و 6‌ماه قبل از جنایت از زندان آزاد شدم.
می‌دانی که چرا اسم محلی که در آنجا مواد مصرف می‌کردی، پاتوق گربه است؟
چون صاحب آنجا معروف شده بود به گربه. فکر می‌کنم به‌خاطر زرنگ بودنش بود. هرچه بود اسم خانه شده بود پاتوق گربه.

منبع: همشهری
لینک کوتاه :
برای ذخیره در کلیپ برد، در باکس بالا کلیک کنید
اشتراک گذاری در :
نظر خود را ثبت کنید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
سامانه بتا بانک رفاه کارگران