ربودن پسربچه ۷ساله برای چوپانی
بعدازظهر پنجم اردیبهشتماه زن جوانی سراسیمه وارد کلانتری 11شهرستان پاسارگاد در استان فارس شد و گفت که پسر 7سالهاش به نام رامین گم شده است. او مدعی شد که رامین ساعاتی قبل برای بازی از خانه خارج شده اما دیگر برنگشته و آنها هر چه گشتهاند، ردی از او پیدا نکردهاند.
زن جوان احتمال میداد که پسرش ربوده شده باشد و در این شرایط تیمی از مأموران برای پیدا کردن ردی از پسربچه وارد عمل شدند. آنها با حضور در محل زندگی رامین به تحقیق از همسایهها پرداختند.
برخی از آنها پسربچه 7ساله را دیده بودند که تک و تنها در خیابان سرگرم بازی بوده، اما ناگهان ناپدید شده و دیگر کسی او را ندیده بود. برخی نیز دیده بودند که رامین زمانی که در خیابان بوده، یک خودروی نیسان مقابلش توقف کرده و راننده نیسان بعد از گفتوگویی کوتاه او را سوار کرده و با خود برده است. مأموران در ادامه به بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته آن حوالی پرداختند و متوجه شدند که گفتههای همسایهها درباره سوار شدن پسربچه 7ساله بهخودروی نیسان درست بوده است، اما این خودرو متعلق به چهکسی و پسربچه 7ساله چرا سوار آن شده بود؟
خانواده رامین میگفتند که هیچ یک از آشنایان آنها خودروی نیسان ندارند و راننده آن احتمالا آدم ربا بوده است. در این شرایط تحقیقات برای ردگیری این خودرو ادامه یافت و کارآگاهان پلیس در جریان بررسیهای تخصصی موفق شدند شماره پلاک این خودرو را بهدست آورند. در ادامه معلوم شد که صاحب خودرو مردی 28ساله و ساکن شهرستان اقلید در حدود 150کیلومتری شهرستان پاسارگاد است. بررسیها نشان میداد که این مرد متاهل و دارای فرزند و شغل اصلیاش دامداری است.
کارآگاهان با زیرنظر گرفتن این فرد دریافتند که او همان کسی است که رامین را ربوده و حالا نیز از وی در خانهاش در اقلید نگهداری میکند. با این اطلاعات دستور بازداشت مرد جوان صادر شد و کارآگاهان با حضور در این شهر متهم را دستگیر و پسربچه ربوده شده را آزاد کرد. مرد جوان در بازجوییها به ربودن پسربچه 7ساله اعتراف کرد و گفت: بهخاطر شغلم نیاز به چوپان داشتم اما فرد معتمدی را پیدا نکردم.
از طرفی دستمزد چوپان زیاد بود و نمیخواستم چنین مبلغی پرداخت کنم. برای همین بهدنبال فردی میگشتم که استخدام او هزینه زیادی نداشته باشد. او ادامه داد: پنجم اردیبهشتماه که از شهرستان پاسارگاد عبور میکردم چشمم به پسربچهای در کنار خیابان افتاد. بهنظرم رسید که او خانوادهای ندارد و کنارش توقف کردم و به بهانه اینکه برایش کاری سراغ دارم که زندگیاش را دگرگون میکند، او را فریب دادم و سوار ماشینم کردم و با خودم به اقلید آوردم. من قصد داشتم از او برای چوپانی و نگهداری از گوسفندانم استفاده کنم؛ اصلا تصور نمیکردم که پلیس بتواند ردی از من پیدا و دستگیرم کند.
بهگفته سرهنگ مصطفی توکلی، با اعترافات این مرد برای او قرار قانونی صادر شد و پسربچه 7ساله نیز صحیح و سالم در آغوش خانوادهاش قرار گرفت.