باج گیری از دختر جوان با تهیه فیلم های غیراخلاقی
هفته گذشته زنی 33ساله به دادسرای جنایی تهران رفت و گفت در دام یک زن و مرد سارق و باجگیر افتاده است. وی توضیح داد: 6ماه قبل برای خرید به پاساژی در تهران رفتم. پس از خرید سوار یک ماشین مسافرکش شدم اما در صندلی عقب زنی پایش را روی صندلی دراز کرده و مدعی بود که پادرد دارد و باید پاهایش را روی صندلی بگذارد. او محترمانه از من خواهش کرد در صندلی جلو بنشینم و میتوانیم کرایه را نصفنصف بپردازیم و از راننده بخواهیم که مسافر دیگری سوار نکند. من هم قبول کردم و ماشین حرکت کرد.
وی ادامه داد: راننده در بین راه تغییر مسیر داد و وارد خیابانی فرعی شد. وقتی اعتراض کردم گفت قصد دارد از مسیر خلوتتری برود. زنی که در صندلی عقب نشسته و نقش مسافر را بازی میکرد هم از من خواست آرام باشم و گفت راننده حتما از جای خلوتتری میرود تا ما را به مقصد برساند. اما به هر دوی آنها مشکوک شدم و از راننده خواستم توقف کند. او اما به حرفم توجه نکرد و فریاد کشیدم و دستانم را روی دستگیره در گذاشتم که آن را باز کنم اما ناگهان زنی که در صندلی عقب نشسته بود چاقویی روی پهلویم گذاشت و تهدید کرد که اگر بیشتر تقلا کنم جانم را میگیرد. همان لحظه مرد جوان هم چاقویی از زیر صندلیاش بیرون آورد و به سمت من گرفت. شوکه شده بودم و تازه فهمیدم در دام افراد خلافکار گرفتار شدهام.
شاکی گفت: از ترس جانم ناچار بودم سکوت کنم. آنها در جای خلوتی توقف کردند و با تهدید کیفم را که داخل آن حدود 800هزارتومان پول به همراه کارتهای عابربانکم و رمزش بود سرقت کردند. علاوه بر این تمام طلاهایی که همراهم بود را هم گرفتند. اما این پایان نقشه آنها نبود. آنها به زور لباسم را درآوردند و فیلم سیاه از من گرفتند و بعد تهدید کردند که اگر شکایت کنم فیلم را در فضای مجازی منتشر کرده و آبرویم را میبرند. پس از آن در حوالی خانهام رهایم کردند و من آن شب از ترس حتی به همسرم هم حرفی نزدم. به حدی از این اتفاق ترسیده بودم که شبها کابوس میدیدم اما جرأت نمیکردم به کسی حرفی بزنم. سارقان چند روز بعد با شماره موبایلم تماس گرفتند و تهدید کردند که اگر پول به حسابشان واریز نکنم فیلم را در فضای مجازی منتشر میکنند. آنها گفتند که اگر پول را واریز کنم، فیلم را پاک میکنند اما به قولشان عمل نکردند. آنها در مدت 6ماه در دو مرحله از من اخاذی کردند و چند روز قبل تماس گرفتند تا برای سومینبار باجگیری کنند و چون میدانستم دستبردار نخواهند بود، تصمیم گرفتم این راز را برای همسرم فاش کنم. وقتی همسرم متوجه شد که چه بلایی بر سر من آمده است، خواست نزد پلیس بیاییم و با اصرار او تصمیم به شکایت گرفتم تا آدمربایان باجگیر هرچه زودتر دستگیر شوند.
با این شکایت، پروندهای تشکیل شد و گروهی از مأموران پلیس آگاهی تهران با دستور قاضی حبیبالله صادقی، بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران مأمور شدند تا با سرنخهایی که از متهمان بهدست آمده، آنها را دستگیر کنند و به تبهکاریهایشان پایان بدهند.