اخبار اقتصادی
چاپ00008:07 - 1400/04/22

خیانت و دزدی از بیت‌المال از منظر قرآن و روایات نوشتاری از آیت‌الله سید حسن عاملی

آیت‌الله سید حسن عاملی در نوشتاری با عنوان«خیانت و دزدی از بیت‌المال از منظر قرآن و روایات-بخش اول» این گونه آورده است:

بیت‌المال اصطلاحی است که به اموال و ثروتهای عمومی در دست دولت‌ها اطلاق می‌شود و عموم افراد جامعه حق برخورداری از آن را دارا هستند. در طول تاریخ همواره بیت‌المال مطمح نظر بسیاری از افراد حریص و مال دوست بوده است و آنها با استفاده نامشروع از قدرت و اختیارات خود، حق بسیاری یا بخشی از مردم جامعه از اموال عمومی را به یغما برده‌اند.

در کشور ما نیزهستند و بوده‌اند افرادی که با سوءاستفاده از موقعیت شغلی خود نسبت به بیت‌المال خیانتها و چپاول‌هایی روا دشته‌اند وعملا بخش عمده‌ای از جامعه را از مواهب بیت‌المال محروم ساخته‌اند.
با روی کار آمدن رئیس‌جمهور منتخب که شعار محوری خود را مبارزه با فساد و خیانت در بیت‌المال قرار داده، امیدها برای قطع دست دزدان و چپاولگران بیت‌المال بیشتر شده است. البته محاکمه خیانتکاران در بیت‌المال در چند سال گذشته این امیدها را تقویت و مبارزه با فساد و بیت‌المال‌خواری را به یک مطالبه جدی عمومی تبدیل کرده است.
آنچه در پی می‌آید تبیین زشتی منکر دزدی و خیانت در بیت‌المال از دیدگاه قرآن و روایات است که در ادامه به برخی از مصادیق این خیانت و تعدی نیز‌اشاره شده است. باهم نخستین بخش از این مطلب را از نظر می‌گذرانیم.

یک گناه کمرشکن و ویرانگر که آخرتی بسیار وحشتناک دارد تعدی به بیت‌المال است.مجرم در این تعدی به یک ملت بدهکار است و باید روز قیامت در محکمه الهی پاسخگوی همه ملت باشد.
نقل است که جناب عقیل بیشتر از حق خود از امیر المومنین(ع) طلب می‌کرد،حضرت فرمود صبر کن سر ماه برسد از حقوق خودم به تو می‌دهم ،گفت از حقوق تو اطلاع دارم، آن برای من کفایت نمی‌کند! حضرت فرمود پس صبر کن تاریکی شب همه جا را فرا بگیرد ،می‌روم از چند مغازه کوفه دزدی می‌کنم و در اختیار تو قرار می‌دهم! عقیل گفت آیا مرا به تصرف مال مردم دعوت می‌کنی؟ حضرت فرمود: اگر من به یک نفر مدیون باشم بهتر از این است که از بیت‌المال دزدی بکنم و به کل امت مدیون باشم. این سیره مبارک، پیام بزرگی برای شیعیان آن امام همام دارد،ادعای محبت امیرالمومنین هیچ وقت با تصرف در بیت‌المال جمع نمی‌شود.
شخصی به آقای بهجت عرض کرد :من امیرالمومنین را بسیار دوست دارم آقای بهجت فرمودند :
و کل یدعی وصلا بلیلی
و لیلی لا یقر لهم بذاکا
یعنی همه ادعای محبت لیلی را دارند ولی لیلی به هیچ یک از آنها اعتنا نمی‌کند.
شخصی به امیرالمومنین(ع) عرض کرد: وَ اَلله إِنِّی لَأُحِبُّکَ حضرت فرمود : وَ لَکِنِّی أُبْغِضُکَ!(اما من تو را ناخوش می‌دارم)(۱) ،علت آن این بود که حضرت می‌دانست او در ادعای خود کاذب است.
مدیون شدن به یک ملت مصیبتی است که کنه آن را فقط بعد از شکسته شدن حصار زمان و مکان می‌شود فهمید،بخش بسیار کوچکی از حقیقت آن را مرحوم شهید رجایی درک کرده بود که می‌فرمود:
خداوند در جهنم، یک جایی دارد که فشار عذابش مساوی است با گناه سی و شش میلیون انسان، آنجا جای من است که حرکت و سخن و برخوردم روی سی و شش میلیون انسان اثر می‌گذارد، یک بله و یک نه، سرنوشت سی و شش میلیون انسان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.
طبق نقل طاووس یمانی ،خداوند در جهنم عقرب‌هایی به اندازه یک تپه دارد و این عقرب‌ها مخصوص حکام جور است که تصمیمات آنها تاثیری در حیطه یک ملت دارد.(۲)
خطر حق‌الناس
در این دنیا هیچ خطری بالاتر از این نیست که کسی در ذمه خود حق‌الناس داشته باشد و آن را بدون اینکه ادا و جبران بکند این نشئه را ترک کند و از دنیا برود و ببیند که هیچ وضعیتی قابل تغییر نیست. به تعبیر خداوند در قرآن: «حکم صادر شده نزد من تغییر ناپذیر است و من به بندگان ظلم نخواهم کرد».(۳)
هیچ پشیمانی بالاتر از پشیمانی چنین شخصی در عالم برزخ نیست که چرا بدون جبران حق الناس، دفتر اعمال او بسته شده است و به او گفته می‌شود« وَ لاتَ حِینَ مَناصٍ؛ دیگر مجال گریز نیست!» (۴)
گاهی انسان بعد از مرگ پشیمان است که چرا فلان امانت را در خانه به قصد رد نگه داشته ولی موفق به رد مال نشده و حالا ورثه خیال می‌کنند که آن امانت جزو میراث میت است ،در چنین حالی میت در برزخ از عمق جان آرزو می‌کند که‌ای کاش خداوند اجازه دهد فقط یک بار دهانش را باز بکند و بگوید این امانت مال من نیست ،مال بیت‌المال است اما:« دیگر مجال گریز نیست »(۵)
مرحوم مامقانی در «مرآهًْ الرشاد» می‌نویسد بار‌ها شده در شب زمستانی در هوای سرد از رختخواب خود بلند شده چراغ را روشن کرده و از ترس حائل شدن مرگ در وصیت خود نوشته‌ام که فلانی از من طلب دارد یا فلان چیز ملک من نیست.
حق‌الناس کلا قابل جبران نیست یعنی اگر مرتکب آن در این دنیا آن را جبران نکند و دفتر بسته شود و انسان از گیت خروجی و از دروازه دنیا خارج شود دیگر قابل جبران نیست اما بعضی از حق الناس‌ها هست که عقوبت آن بسیار وحشتناک است. اگر برای بعضی از حق الناس‌ها بر فرض چاره‌ای باشد به این گونه حق الناس‌ها چاره نیست و عقوبت آن برای بشری که در این نشئه زندگی می‌کند غیر قابل تصور است، به تعبیر امیرالمومنین: فَغَیرُ مَوْصُوفٍ مَا نَزَلَ بِهِمْ؛ آنچه بر سرشان آمده است در وصف نیاید.(۶)
امیرالمومنین با آن فصاحت و بصیرت می‌فرماید: مصیبت آنها و بلایی که در عالم آخرت بر آنها نازل شد قابل توصیف در این نشئه نیست. تصرف در بیت‌المال از سنخ این گونه حق‌الناس‌هاست.
نظر به خطورت وحشتناک بیت‌المال، خداوند در قرآن در این خصوص سخن گفته و فرموده است:وَمَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَغُلَّ وَمَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِمَا غَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ؛ و هیچ پیامبرى را نسزد که خیانت ورزد و هر کس خیانت کند، روز قیامت با آنچه در آن خیانت کرده بیاید؛ آنگاه به هر کس [پاداش‌] آنچه کسب کرده، به تمامى داده مى‌شود و بر آنان ستم نرود.(۷)
این آیه، مربوط به خیانت در بیت‌المال است و عقوبت دزدان بیت‌المال را بیان می‌کند، از این‌رو آیه مربوط به آن دسته از کارگزاران حکومتی است که از بیت‌المال می‌دزدند و اهل اختلاس هستند.
فعل «غل، یغل» از ماده «غلول» گرفته شده است. اهل لغت در معنی غلول گفته‌اند: الغلول هو الکتمان من الغنیمهًْ و الخیانهًْ فی کل ما یتولاه الانسان؛«غل فلان شیئا من المغنم یغل غلولا»‌ای اخذه خفیهًْ؛ یعنی غلول عبارت است از پنهان کردن اموال بیت‌المال و خیانت در هر آنچه که انسان برای آن تولیت پیدا کرده است وقتی گفته می‌شود فلان کس از بیت‌المال غلول کرده است یعنی مالی را به صورت پنهانی از آن برداشته است.
هر وقت رسول خدا کسی را مامور می‌کرد که بیت‌المال را جمع‌آوری بکند، در اول ماموریت به او می‌فرمود:
لا تصیبن بغیر اذنی فانه غلول و من یغلل یات بما غل یوم القیامهًْ؛مبادا بدون اذن من در بیت‌المال تصرف بکنی و الا تصرف تو مصداق غلول خواهد بود و طبق فرموده خدا هر کس از بیت‌المال دزدی کند، روز قیامت با همان مال دزدیده شده به محشر خواهد آمد.(۸)
اکثر مفسران اعتقاد دارند که آیه فوق بر سبیل حقیقت بیان شده است نه مجاز یعنی اگر کسی بر فرض شتری را دزدید واقعا با شتر به محشر خواهد آمد. این مفسران در دلیل آن می‌گویند: لان ظواهر النصوص من الکتاب و السنهًْ یوید ذلک و لانه لاموجب لصرف الالفاظ عن ظواهرها؛ یعنی آنچه از ظواهر نص قرآن و سنت استفاده می‌شود این است که استعمال کلمه «یأت» بر سبیل حقیقت است چون روایات می‌گویند حیوان دزدیده شده به عینه در ذمه خائن به محشر خواهد آمد و افتضاح بزرگی صورت خواهد گرفت. از طرف دیگر حمل کلمات بر معنای مجازی قرینه می‌خواهد و در اینجا قرینه‌ای در کار نیست.
در مقابل ،بعضی از مفسران اعتقاد دارند آنچه در آیه آمده معنای مجازی است ،چون مراد از اتیان به غلول تجسم حقیقت دزدی از بیت‌المال در روز قیامت می‌باشد، بنابراین مراد از آیه، آوردن مثلا خود گاومیش نیست بلکه صورت تجسم مال دزدیده شده است.به تعبیر میرفندرسکی: صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی
از این رو محشر بسیار دیدنی است و در آنجا افتضاحات بزرگی صورت می‌گیرد و لذا شایسته است انسان بر قرائت دعای زیر بسیار مداومت داشته باشد:إلهی…فَلا تَفْضَحْنِی یَوْمَ الْقِیَامَهًِْ عَلَی رُؤوسِ الْأَشْهَادِ؛ خدایا مرا در قیامت در برابر دیدگان مردم رسوا مکن.(۹)
خیانت به بیت‌المال در آینه روایات
در جوامع روایی روایات بسیار تکان‌دهنده و وحشتناک درخصوص خائنین به بیت‌المال وارد شده است و ما به بخش کوچکی از آن‌اشاره می‌کنیم:
۱- کان رسول‌الله یاخذ الوبرۀ من ظهر البعیر من المغنم ثم یقول ما لی فیه الا مثل ما لاحدکم، ایاکم و الغلول، فان الغلول خزی علی صاحبه یوم القیامهًْ؛ رسول خدا مستمرا گاهی موی کمر شتر را که از بیت‌المال بود بر می‌داشت و به اصحاب خود می‌فرمود: حق من در این موی شتر بیشتر از شما نیست، مبادا که در بیت‌المال خیانت کنید، چرا که خیانت در بیت‌المال موجب بی‌آبرویی خائن در روز قیامت است.(۱۰)
۲- باز رسول خدا(ص) می‌فرمود: ردوا الخیط و المخیط فان الغلول عار و نار و شنار علی اهله یوم القیامهًْ؛ نخ و سوزن بیت‌المال را به بیت‌المال بر گردانید، چون دزدی از بیت‌المال عار و آتش و ننگ بر خائنین بیت‌المال در روز قیامت است.(۱۱)
۳- روایت شده که رسول خدا(ص) طرف مغرب با یکی از اصحاب خود از بقیع رد می‌شد، در یک لحظه حضرت دو بار گفت: اف لک، اف لک (وای برتو ،وای برتو)؛ سپس رو به صحابی کرد و به او فرمود:ما لک امش، زودباش از اینجا سریعا رد شویم.
آن صحابی می‌گوید: من خیال کردم رسول خدا «اف لک» را به من گفت، عرض کردم: احدثت حدثا یا رسول‌الله ؟ آیا خطایی از من سرزد؟ حضرت فرمود چطور؟ گفتم برای اینکه دو بار فرمودی اف لک.حضرت فرمود: لا ولکن هذا قبر فلان بعثته ساعیا علی آل فلان فغل نمرۀ فدرع الان مثلها من نار؛ نخیر از تو خطایی سر نزده است بلکه این قبر فلان صحابه من است، او را به ماموریتی جهت جمع‌آوری زکوات و صدقات فرستادم، اما او به من و به بیت‌المال خیانت کرده بوده و بدون اجازه، یک چادر یمانی از بیت‌المال را برداشته بود و من الان متوجه آن شدم، چون دیدم برای او لباسی مثل همان لباس اما از آتش پوشانده‌اند، از این رو به او گفتم: اف لک اف لک.(۱۲)
۴- رسول خدا(ص) فرمود: یا ایها الناس من عمل لنا منکم عملا فکتمنا منه مخیطا فما فوقه فهو غل یاتی به یوم القیامهًْ؛‌ای مردم هر کس به عنوان کارگزار برای ما کاری انجام داد و در ماموریت خود از بیت‌المال به اندازه یک سوزن یا بیشتر از آن برداشت و پنهان کرد، کار او خیانت به بیت‌المال است و روز قیامت با همان اموال دزدیده شده به محشر خواهد آمد.(۱۳)
۵- در جوامع روایی آمده: لَمّا کانَ یومُ خَیبَرَ أقبَلَ نَفَرٌ مِن أصحابِ النبیِّ (صلى الله علیه و آله) فقالوا : فلانٌ شَهیدٌ و فلانٌ شَهیدٌ و فلانٌ شهیدٌ، حتّى مَرُّوا على رَجُلٍ فقالوا : فلانٌ شَهیدٌ، فقالَ رسولُ الله: کَلاّ، إنّی رَأیتُهُ فِی النارِ فی بُردَهًْ غَلَّها، أو عَباءَهًٍْ غَلَّها؛ در جنگ خیبر جماعتی ازیاران رسول خدا(ص)به محضر حضرت رسیدند و گفتند: فلانی و فلانی و فلانی شهید شدند، سپس اسم مردی را آوردند و گفتند او نیز شهید شد. حضرت در اینجا فرمودند: نخیر او شهید نیست، من او را داخل آتش دیدم؛ برای اینکه لباسی را از بیت‌المال دزدیده بود و حالا بعد از مرگ همان لباس به عنوان آتش، او را احاطه کرده است.(۱۴)
۶- در روایت است:کان رسول‌الله اذا غنم غنیمهًْ امر بلالا فینادی فی الناس فیجیئون بغنائمهم فیخمّسه و یقسّمه، فجاء رجل یوما بعد النداء بزمام(افسار) من شَعر، فقال یا رسول‌الله هذا کان مما اصبنا من الغنیمهًْ فقال اسمعت بلالا ینادی ثلاثا؟ قال نعم قال فما منعک ان تجیئ؟ فاعتذر الیه، فقال کلا انت تجیئ به یوم القیامهًْ فلن اقبل منک؛ سیره رسول خدا در جنگ این گونه بود که هر وقت در جنگ‌ها به غنیمتی دست می‌یافت به بلال دستور می‌داد در بین اصحاب ندا دهد که هر کس به غنیمتی دست یافته آن را به محضر حضرت بیاورد، آنگاه حضرت آن را عادلانه تقسیم می‌کرد. یک روز بعد از ندای بلال، مردی افسار به دست به محضر حضرت رسید و عرض کرد: یا رسول‌الله، این جزو بیت‌المال است که در جنگ به دست من افتاده است. حضرت فرمود: آیا ندای بلال را شنیدی که سه بار گفت هر کس چیزی از بیت‌المال دارد به رسول خدا تحویل دهد؟ عرض کرد: بله، حضرت سؤال کرد: پس چرا آن را تحویل ندادی؟ او عذرخواهی کرد اما حضرت عذر او را نپذیرفت و فرمود تو در روز قیامت با همین مال دزدیده شده به محشر خواهی آمد و من آن را به هیچ وجه از تو تحویل نمی‌گیرم.(۱۵)
۷- یکی از اصحاب می‌گوید: در جنگ خیبر که به همراه رسول خدا بودیم، بعد از پیروزی، غنائمی که به دست مسلمان‌ها افتاد، درهم و دینار نبود بلکه تمام غنائم از البسه و سائر اموال بود. رسول خدا دستور داد که لشکر به طرف وادی‌القری حرکت کند. در این مسافرت خادم حضرت نیز حضور داشت ،او مردی سیاه‌پوست به نام مدعم بود که رفاعۀ بن زید آن را به حضرت بخشیده بود.لشکر حرکت کرد و به وادی القری رسید و مدعم مشغول پایین آوردن رحل حضرت شد، در این لحظه به طور ناگهانی تیری کشنده به مدعم اصابت کرد و او جان خود را از دست داد. با فوت او اصحاب گفتند شهادت بر او گوارا باد، در این لحظه رسول خدا فرمود :نخیر این طور نیست یعنی او شهید حساب نمی‌شود، او بردی از بیت‌المال را دزدیده بود و حالا همان برد تبدیل به آتشی سوزان در بدن او شده است. وقتی اصحاب این جمله را از رسول خدا شنیدند، مردی یک یا دو بند کفش را که بدون اجازه از رسول خدا ،از بیت‌المال برداشته بود به محضر حضرت آورد.رسول خدا فرمود:برای تو نیز بندهایی از آتش فراهم کرده بودند.(۱۶)
۸-باز در جوامع روایی از زین بن خالد الجهنی روایت شده: توفی رجل یوم خیبر، فذکروه لرسول‌الله قال: صلوا علی صاحبکم، فتغیرت وجوه الناس لذلک، فزعم زید ان رسول‌الله قال ان صاحبکم قد غل فی سبیل الله قال ففتحنا متاعه فوجدنا خرزات من خرزات الیهود یساوین درهمین، در جنگ خیبر مردی از اصحاب رسول خدا جان خود را از دست داد. حضرت فرمود: خودتان برای او نماز بخوانید یعنی من برای او نماز نمی‌خوانم، این سخن باعث شد که رنگ از چهره اصحاب بپرد. زید می‌گوید رسول خدا فرمود: این دوست شما از بیت‌المال دزدی کرده بود. راوی می‌گوید: ما بار او را باز کردیم دیدیم جواهراتی از جواهرات یهود دزدیده که ارزش آن فقط دو درهم بود.(۱۷)
هدایای کارگزاران، جزیی از اموال بیت‌المال
مصیبت بزرگ و کمرشکن این است که رسول خدا هدایای کارگزاران را نیز غلول نامید.
راوی می‌گوید: رسول خدا مردی از قبیله ازد را به عنوان کارگزار جهت جمع‌آوری زکوات برای خود انتخاب کرد. آن مرد که ابن اللُّتْبِیَّهِ نام داشت وقتی از ماموریت برگشت اموال را دو حصه کرد و گفت این بخش از اموال جزو بیت‌المال است ولی بخش دیگر به شخص من هدیه داده شده است. رسول خدا با شنیدن این تقسیم بر فراز منبر رفت و فرمود : کارگزاران چرا دقت نمی‌کنند؟ چرا وقتی ما شخصی را به عنوان کارگزار برای جمع زکوات می‌فرستیم بعد از بازگشت از ماموریت اموال را تقسیم می‌کند و می‌گوید این مال شماست و بقیه برای من هدیه داده شده است! اگر او واقعا راستگوست پس در خانه مادرش و یا خانه پدرش بنشیند تا معلوم شود که آیا کسی هدیه‌ای به او می‌دهد؟ سپس فرمود: قسم به آن خدایی که جان من دست اوست اگر کسی در بیت‌المال، کوچک‌ترین تصرفی بکند ،روز قیامت در حالی محشور خواهد شد که آن مال دزدیده شده از بیت‌المال، بر گردن او حمل شده است، پس اگر مال دزدیده شده، شتر باشد، شتر در حالی که صیحه می‌زند، در ذمه او قرار خواهد گرفت و اگر گاوی را دزدیده ،آن گاو در حالی که بانگ بر می‌آورد، در ذمه او قرار خواهد گرفت و اگر گوسفندی را دزدیده است، در حالی به محشر خواهد آمد که گوسفند با صدای خاص گوسفندی بر گردن او سوار شده است، سپس حضرت دست خود را بر آسمان گرفت به حدی که موی زیر بغل حضرت نمایان شد و فرمود: خدایا شاهد باش که من حکم تو را به امت رساندم.(۱۸)
نکته بسیار خطرناک در این روایت این است که رسول خدا هدیه کارگزار را جزو بیت‌المال حساب کرد و بعد از اطلاع از هدیه فرمود اگر کسی در بیت‌المال کوچکترین تصرفی بکند…
در این خصوص دو فتوای رهبر معظم انقلاب بسیار قابل توجه است:
۱- از معظم‌له سؤال شده :
چنانچه فردی از باب تشکر و قدردانی از کارمند، هدیه‏ای به او اهداء کند، حکمش چیست؟ هرچند آن کارمند بدون هیچ‌گونه چشمداشتی، کاری را انجام داده باشد؟
معظم‌له در جواب فرمودند:
هدیه در محیط کار و از جانب ارباب رجوع، یکی از خطرناک‏ترین چیزها است و هر چه بیشتر از آن اجتناب کنید، به صرفه دنیا و آخرت شما خواهد بود. فقط در یک صورت، دریافت آن جایز است و آن، این است که هدیه‌دهنده، با اصرار زیاد و با امتناع مأمور از قبول، بالآخره به نحوی آن را اهداء کند. آن هم بعد از انجام کار و بدون مذاکره و حتّی توقّع قبلی.
۲- از معظم‌له سؤال شده:
هدایا اعم از نقدی، خوراکی و غیره که توسط ارباب رجوع با رضایت و طیب خاطر به کارمندان دولت داده می‏شوند، چه حکمی دارند؟ و اموالی که به‌صورت رشوه به کارمندان داده می‏شوند اعم از اینکه بر اثر توقع انجام کاری برای پرداخت‌کننده باشد یا خیر، چه حکمی دارند؟ و اگر کارمند بر اثر طمع به دریافت رشوه، مرتکب عمل خلاف قانون شود، چه حکمی دارد؟
ایشان در جواب فرموده‌اند:
بر کارمندان محترم واجب است که رابطه آنان با همه مراجعه‏کنندگان براساس قوانین و مقرّرات و ضوابط خاص اداره باشد و قبول هر گونه هدیه‏ای از مراجعه‏کنندگان به هر عنوانی که باشد برای آنان جایز نیست زیرا باعث فساد و سوءظن به آنان و تشویق و تحریک افراد طمعکار به عمل نکردن به قانون و تضییع حقوق دیگران می‏شود. اما رشوه، مسلم است که برای گیرنده و دهنده آن، حرام است و واجب است کسی که آن را دریافت کرده به صاحبش برگرداند و حق تصرّف در آن را ندارد.(۱۹)
ــــــــــــــــــ
۱. من لا یحضره الفقیه، ج۳ ص۱۷۸
۲. سفینه البحار ماده «طوس» به نقل از کتاب داستان راستان ،جلد دوم ،شهید مرتضی مطهری
۳. ق، آیه ۲۹
۴و۵. ص، آیه ۳
۶. نهج‌البلاغه ،خطبه ۱۰۹
۷. آل عمران، آیه ۱۶۱
۸.ترمذی، حدیث ۱۳۳۵
۹.فرازی از مناجات شعبانیه
۱۰ تا ۱۶. ر.ک به تفسیر ابن کثیر ذیل آیه ۱۶۱ آل عمران
۱۷.سنن ابی داوود، حدیث ۲۷۱۰
۱۸.سنن ابی داوود ،جلد۲۰ حدیث ۱۹
۱۹. https://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=109 – 1245

∎​

منبع: شفقنا
لینک کوتاه :
برای ذخیره در کلیپ برد، در باکس بالا کلیک کنید
اشتراک گذاری در :
نظر خود را ثبت کنید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
سامانه بتا بانک رفاه کارگران