اخبار اقتصادی
چاپ11018:02 - 1398/10/07

کمونیسم، ابزار محارم

آیا 300 خاندان معروف در حال حاضر جهان را اداره می کنند+برنامه تسلط نهایی

برخی معتقدند، با نگاهی به روندهای موجود جهانی و توالی اتفاقات در جهت خاص؛ یقین حاصل می شود که تحولات در عرصه بین الملل ساخته و پرداخته یک مرکز مدیریت بسیار قدرتمند است که عده ای از تحلیلگران از آن با عنوان محارم، گروه بیلدربرگ، کمیته 300 و... یاد می کنند.
 
به گزارش کارگر آنلاین، اگر تفسیر اتفاقات و تحولات جهانی به ویژه در عرصه سیاسی و بین المللی دنباله روی نابجا و نگاه بدبینانه به امور جهان از دیدگاه تئوری توطئه تعبیر نشود، سوالی که ذهن را به خود مشغول می کند این است که روندهای سیاسی جهان و اتفاقات عجیب و غریب و به هم مرتبطی که در گوشه و کنار جهان رخ می دهد و ظاهرا منافع عده ای را برآورده می کند، از کجا و به وسیله چه نهاد، افراد و یا کشورهایی کنترل می شود؟ این روندها سود چه گروه هایی را برآورده می سازد و در نهایت هدف از این برنامه ریزی گسترده چیست؟
 
 
کارشناسان و تحلیلگران غربی و غیرغربی که دسترسی به منابع اطلاعاتی دقیق داشته اند به نظریه پردازی در این زمینه پرداختند و از مهمترین طرح ها و برنامه های این چهره های مخفی عرصه بین الملل پرده برداشته اند.
 
 
 
 
هدف کلی این گروه ها چیست؟
 
 
حال هر یک این نویسندگان و نظریه پردازان، این برنامه ریزان عرصه بین الملل را با عناوین مختلفی همچون محارم، گروه بیلدربرگ و یا کمیته 300 و... معرفی کرده اند، اما آنها را با هر نامی بنامیم همه آنها به دنبال رهبری جهان و سوق دادن جهان در حالتی سوسیالیستی به یک حکومت استبدادی تحت سیطره معدود افراد ابرسرمایه دار جهان می باشند.
 
یک مستند ساز اسپانیایی هنگامی که بعد از موفقیت یکی از ساخته هایش، از طرف یکی از اعضای خانواده پرنفوذ و ثروتمند راکفلر به میهمانی خصوصی دعوت شد با اظهارات عجیبی از طرف راکفلر در مورد تغییرات خاورمیانه، حمله به عراق و تغییرات در سوریه و برخی نقاط دیگر روبرو شد. جالب اینکه بسیاری از آن اتفاقات رخ داد و تنها در مورد ونزوئلا -سقوط هوگو چاوز- پیش گویی وی به حقیقت نپیوست.
 
 
آیا می توان وقوع این اتفاقات را که همگی منافع عده ای معدود را تامین می کند تنها نوعی پیش بینی دانست و یا اینکه باید شک کرد که همین افراد پرنفوذ و ثروتمند و سیاستمداران بزرگ هستند که برای آینده کشور خود و دیگر کشورها و کل جهان برنامه ریزی کرده اند و می خواهند مو به مو آن را اجرایی کنند؟
 
 
محارم(Insiders)
 
 
گری آلن در کتاب ˈهیچ کس جرات ندارد...ˈ می نویسد، وقایع تاریخی به این دلیل روی می دهند که طرح و نقشه آنها از قبل تهیه شده است و تحلیل چیزی به عنوان وقوع تصادفی پدیده ها و وقایع به ویژه در عرصه سیاسی یک شوخی است.
کارول کویگلی استاد سابق دانشگاه جرج تاون، هاروارد و پرینستون در کتاب خود با عنوان ˈتراژدی و امیدˈ از وجود یک شبکه توطئه جهانی نام می برد. وی از دهه 1930با توجه به دسترسی اش به اسناد محرمانه در آمریکا به آن پی برده است. به اعتراف این استاد علوم سیاسی که خود را جز این گروه می دانسته، تنها اختلاف نظر وی با رهبران این شبکه در این بوده است که آنها می خواهند ناشناخته باقی بمانند.
این توطئه گران در صدد برقراری انحصار اقتصادی در جهان و نابودی سیستم تجارت آزاد به نفع خود از طریق ایجاد یک جهان سوسیالیستی با تاسیس یک بانک مرکزی جهانی هستند و آلن آنها را با عنوان محارم معرفی می کند که حتی دولت آمریکا را نیز تحت سیطره خود دارند و به صورت غیر مستقیم خواسته های خود را بر دولت ایالات متحده دیکته می کنند.
 
 
کمونیسم، ابزار محارم
آلن در کتاب خود اعتقاد دارد، بزرگترین دروغ محارم کمونیسم است و گرچه سرمایه داری خود را دشمن سوسیالیسم جا می زند، اما در واقع به دنبال ایجاد چنین نظامی در سرتاسر جهان است. به نظر وی، سوسیالیسم جنبش توده های محروم نیست بلکه حرکت نخبگان اقتصادی برای سوسیالیزه کردن جهان است.
 
 
وی علاوه بر اینکه این گروه بسیار قدرتمند را در شکل گیری ایده کمونیسم و موفقیت آنها در شوروی بسیار موثر می داند، با اسناد مالی ثابت می کند که محارم برای کسب سودهای مقطعی و بلندمدت از طریق ایالات متحده به تقویت شوروی به عنوان رقیب دنیای غرب پرداختند تا همیشه سایه یک دشمن به وسیله آمریکا احساس شود.
 
 
ضمن اینکه وی کمک های مالی گروه محارم از طریق بانک های اروپایی در به قدرت رساندن هیتلر و گسترش اندیشه های وی و در نتیجه راه اندازی جنگ جهانی دوم را مهم و تاثیر گذار می داند.
 
 
اعضای محارم
 
 
آلن، بدنه اصلی محارم را به دو بازوی اقتصادی و اندیشه ورزی تقسیم می کند که تقریبا تلاش خود را در خارج از خاک آمریکا از سال های بعد از جنگ جهانی اول نمایان ساخت. در تامین مالی این حرکت جهانی بانکدارانی همچون روچلیدها، خانواده راکفلر، واربرگ و .. و بانک هایی همچون جی پی مورگان، کوهن و لوب، چیس منهتن، برادران لهمن و دیگر بانک های مطرح و با سابقه آمریکایی حضور دارند.
 
 
بازوی علمی و اندیشکده ای این گروه نیز از با تشکیل یک ˈانجمن سریˈ و ˈگروه میزگردˈ آغاز شد و در نهایت دو شعبه مرکزی از این انجمن ها را که در آنها نخبگان سیاسی و اقتصادی شرکت داشتند در بریتانیا و آمریکا ایجاد کرد.
 
 
جالب اینجاست در آمریکا ˈشورای روابط خارجیˈ که مهمترین نقش را در قاره آمریکا بازی کرده است دقیقا در ساختمانی روبروی سفارت روسیه در نیورورک مستقر شد. تاکنون نظرات این شورا که برخی آنرا حکومت نامرئی و حتی وزارت خارجه راکفلرها هم نامیده اند تعیین کننده خط مشی های سیاسی کوتاه و بلندمدت دولت های آمریکا بوده است.
 
 
در بریتانیا نیز موسسه سلطنتی امور بین المللی نقش شکل دهی به تحولات جهانی در قاره اروپا را برعهده گرفت و بعدها اندیشکده های دیگری را به صورت غیرانتفاعی و یا موسسه های تحقیقاتی در دانشگاه ها تشکیل داد.
 
 
همین گروه از بانک های وابسته به محارم بودند که با دسیسه توانستند در سال 1913 فدرال ریزرو آْمریکا را به عنوان بانک مرکزی این کشور تاسیس کنند و حتی بحران های عظیم اقتصادی همچون بحران سال 1929 در این کشور نیز توطئه این ثروتمندان عنوان می شود، زیرا این گروه از ثروتمندان بخش عمده تامین کسر بودجه و بدهی های ملی آمریکا را برعهده داشته و دارند و با دادن اعتبارات به دولت این کشور سالانه میلیاردها دلار بهره از آنها دریافت می کنند. حجم این بدهی ها در دهه 1970 به بیش از 400 میلیارد دلار رسید، اما بعد از آن هیچ گاه کم نشد با اینکه یک سوم از بودجه صرف پرداخت این دیون می شود.
  
 
کمیته 300
 
 
کمیته 300 مدلی است بر مبنای سیستم حکومتی که انگلیس در هند و براساس آریستوکراسی بریتانیایی راه اندازی کرده بود. بسیاری از کارشناسان این کمیته را مسئول مصائب جهان از جمله گسترش مواد مخدر و اعتیاد و نابودی ارزش های اجتماعی و ... می دانند. بسیاری فراماسون ها را نیز به عنوان گروهی از اعضای این کمیته و تفکری که به وسیله آن تبلیغ می شوند می شناسند.
 
 
جان کولمن مؤلف کتاب ˈکمیته 300 ˈ که خود یکی از اعضای پیشین MI6 سازمان جاسوسی انگلیس بوده، در مورد گروه توطئه گران جهانی که هیچ یک از مرزهای ملی را به رسمیت نمی شناسند و خود را فراتر از قوانین همه کشورها قرار داده اند اعتقاد دارد که آنها تمامی ابعاد زندگی سیاسی، دینی و اجتماعی، بازرگانی، صنعتی، معدنی و بانکداری مردم جهان و حتی قاچاق موادمخدر را زیر سلطه خود دارند.
 
 
گروه توطئه گران جهانی که زیر نام کمیته 300 فعالیت دارند افزون بر برخورداری از قدرت کامل، در روند تمامی رویدادهای جهانی تأثیر قطعی دارند. این کتاب اسامی همه اعضاء، شرکت ها، مؤسسات، سازمان های دولتی و جنبش های گوناگونی را که آنها در راستای سلطه جهانی خویش به وجود آورده اند برملا می سازد.
 
 
اهداف مخرب کمیته 300
 
  
 
 
جان کلمن در کتاب خود 21 وظیفه یا هدفی را که این اشخاص با نفوذ و در کل کمیته 300 برای خود طراحی کرده را بر می شمرد که بعد از خواندن این اهداف و مقایسه آن با روندهای موجود می توان درباره ماهیت واقعیت های موجود و برنامه ریزی برای آینده تردید کرد.
 
1- تشکیل حکومت جهانشمول بر پایه سیستم یکپارچه پولی و کلیسا
2- نابودی هویت های ملی و مذهبی و زنده نگهداشتن اهداف فوق
3- نابودی و مهندسی مذاهب به ویژه مسیحیت
4- ایجاد نظامی که در آن همه افراد به صورت انفرادی قابل کنترل باشند. این همان موضوعی است که زیبینگو برژینسکی از آن با عنوان روبات های انسان نما نام برده است
5- پایان صنعتی سازی، سپردن امور به کامپیوتر ها و نابودی جمعیت مازاد جهان
6- گسترش و ترویج استفاده از مواد مخدر و موضوع پورنوگرافی به عنوان هنر و عادی سازی آن
8- فشار بر دانشمندان برای ادامه فعالیت بر اساس خواست و اهداف این کمیته
9- بکارگیری جنگ های محدود و استفاده از خشکسالی و قحطی بعنوان اسلحه
10- نابودی اخلاقیات به ویژه در جوامع کارگری
11-رسوخ این ایده که تقدیر هر فرد به خودش ربط دارد و فرد می تواند با ایجاد یک بحران و مدیریت آن، آینده خود را بسازد
12- معرفی فرقه ها و عقاید نو در قالب های مختلف مانند انتشار موسیقی راک که باعث ایجاد گروه های فکری همچون Rolling Stones و Beatles شد
13- دامن زدن به بنیادگرایی مسیحی و تقویت کشور صهیونیستی بر محوریت ˈیهود، قوم برگزیده خداˈ
14- تبلیغ گروه های مذهبی اسلامی همچون اخوان المسلمین و تندروهای اسلامی و سلفی گری و استفاده از آنها برای اهداف خود
15- ترویج مذاهب لیبرال و لیبرال سازی مذاهب موجود
16- زمینه سازی برای فروپاشی اقتصادی جهان که نتیجه آن هرج و مرج سیاسی است
17- کنترل همه سیاست های داخلی و خارجی ایالات متحده آمریکا
18- حمایت کامل از سازمان هایی مانند سازمان ملل، صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و دادگاه های جهانی و تضعیف اهمیت نهادها و سازمان های ملی و محلی و آوردن آنها زیر چتر سازمان ملل
19- رخنه به همه دولت ها و تلاش برای تضعیف آنها و نابودی حاکمیت ها
20- برنامه ریزی تروریسم در سطحی جهانی و استفاده از آن در موقعیت های مختلف
21- کنترل سیستم آموزش آمریکا و سپس نابودی آن (این برنامه از سال 1993 با راه اندازی سیستم آموزش نتیجه محور ˈOutcome Based Educationˈ آغاز شد.
 
 
بسیاری از پادشاهان و ملکه های جهان از جمله از انگلیس، بلژیک و حتی پادشاه عبدالله دوم اردن جزء این دسته نام برده شده اند.
 
نام افرادی همچون هنری کسیسنجر، چند تن از خانواده راکفلرها، سیلویو برلوسکونی، بن برناکه (رییس فدرال ریزرو آمریکا)، تونی بلر، سوزان رایس و... نیز در فهرست اعضای این کمیته سری دیده می شود.
 
 
گروه بیلدربرگ(The Bildsrbergers)
گری آلن سازمان دیگری را دوشادوش محارم معرفی می کند که به طرح ریزی آینده جهان می پردازند. گروه بیلدربرگ که بسیار ناشناخته تر از دیگر گروه ها است از آفریده های همسر ملکه هلند در سال 1954 است که نام هتل برگزار کننده اولین جلسه خود را گرفته است.
 
ˈپرنس برناردˈ همسر ملکه هلند که در بسیاری از صنایع نفتی و تجاری و بانکی در اروپا و آمریکا فعال بوده است طراح اصلی این گروه است.
 
بیلدربرگ هر سال یک یا دو بار تشکیل جلسه می دهد و شرکت کنندگان در آن از برجسته ترین شخصیت های سیاسی و مالی غرب است و هدف خود را صریحا ایجاد ˈنظم نوین جهانیˈ عنوان کرده است. در این گروه نیز خانواده راکفلر، روچیلد و بسیاری از بانک های مطرح غربی حضور دارند.
 
برای نمونه برای بیان میزان تاثیر گذاری و یا حتی دخالت این گروه ناهمگون در عرصه بین الملل دو نمونه زیر عنوان می شود. پرنس برنارد در سال 1971اعلام کرد که موضوع کنفرانس آنها ˈتغییر در نقش جهانیˈ است. برخی اعتقاد دارند که بعد از این اجلاس بود که هنری کیسینجر که از اعضای این گروه است مقدمات روابط چین با آمریکا و پذیرفته شدنش در سازمان ملل را محیا ساخت.
 
دیگر نمونه اقدامات این گروه این است که چند سال قبل در اجلاس سالانه بیلدربرگ بحث تغییرات حکومت های استبدادی عرب خاورمیانه مورد بحث قرار گرفت. تصادفی نیست که مدتی بعد از طرح این موضوع در اعلامیه نهایی، انقلاب هایی در برخی از کشورهای منطقه که تحولات در آنها با منافع غرب گره خورده، آغاز می شود. اگرچه اهداف مردم مسلمان این کشورها اسلامی است اما تاکنون به وسیله این نهادهای جهانی منحرف شده است. نکته دیگر رابطه نزدیک این گروه با مخالفان در سوریه است که با آغاز و شدت گرفتن تنش در سوریه این روابط بیشتر هم شد تا جایی که در یکی از جلسات محرمانه اخیر آنها، با ˈباسما کودمانیˈ (بسمه قضمانی) رییس شورای ملی سوریه به عنوان فردی بسیار مهم با تشریفات کامل رفتار شد ضمن اینکه جلسات محرمانه ای نیز با وی برگزار گردید.
 
 
سکوت مرگبار بر این سازمان های مخفی
 
  
 
این سازمان های پرنفوذ علیرغم وسعت و دامنه فعالیت هایشان به شدت ناشناخته باقی مانده اند و معدود گزارش ها و کتاب هایی وجود دارد که به وجوه مختلف دیدگاه ها و فعالیت های آن پرداخته است. به عنوان نمونه به یکی از این موارد در اجلاس سال گذشته گروه بیلدربرگ پرداخته می شود.
 
پیتریو سوپینو رئیس هیات مدیره شرکت تامدیا، بزرگترین شرکت رسانه ای سوییس در اجلاس سال گذشته کنفرانس بیلدربرگ در واشنگتن شرکت کرد، اما همه روزنامه های این شرکت حتی یک کلمه نیز درباره این کنفرانس مساله دار گزارش نمی کنند. بعبارت دیگر، وقتی رئیس این شرکت که روزنامه های زیادی را در سوییس منتشر می کند در چنین کنفرانسی شرکت می نماید آنوقت خبرنگاران روزنامه های مزبور باید دهانشان بسته شود.
نمایندگان مهمترین شرکت ها، موسسات مالی، سازمان های امنیتی، نمایندگان ارتش های مختلف، سیاستمداران، پادشاهان و در این قضیه رئیس شرکت های رسانه های سه روز تمام در یک کنفرانسی دور از چشم افکار عمومی گردهم می آیند و درباره سیاست جهانی صحبت کرده و تصمیم می گیرند و آنوقت نمایندگان رسانه های حرفه ای درباره آن سکوت می کنند و یا مجبور به سکوت می شوند.
 
 
ولی اگر برای یک فرد مشهور مانند یک بازیگر و خواننده و یا حتی فردی سیاسی اتفاق کوچکی رخ می دهد همه رسانه ها آنرا تیتر اول خود قرار می دهند. این درحالیست که اگر روزی یکی از این شخصیت ها بطور مثال ملکه هلند که مادر کنفرانس بیلدربرگ است زیرا در سال 1953 توسط پدرش تاسیس گردیده، در جای دیگری حاضر شود آنوقت همه در آنجا حضور پیدا کرده و اقدام به تهیه عکس و خبر از آن می کنند. ولی وقتی این همه شخصیت از روسای دولت ها، روسای سازمانهای امنیتی و نظامی و پادشاهان مختلف در کنفرانس بیلدربرگ شرکت می کنند حتی یک نماینده رسانه های گروهی حق ندارد در آنجا حضور پیدا کند تا از آن برای افکار عمومی گزارش کند.
 
در واقع روسای این رسانه هستند که تعیین می کنند که مردم چه اطلاعاتی را باید بدست آورند. این درحالیست که رسانه های دمکراسی های غربی ادعا می کنند هر آنچه به اطلاع افکار عمومی می رسانند واقعیت محض است. نکته فاجعه بار این موضوع هنگامی است که رییس بزرگترین شرکت رسانه ای سوییس در این کنفرانس شرکت می کند آنوقت روزنامه پر تیراژ 20 دقیقه که از اعضای مهم این غول رسانه ای محسوب می شود، تیتر اول خود را این قرار می دهد که چه کسی در مسابقه مانکن ها در آلمان برنده شده است. منبع/سایت راه دانا
 
انتهای پیام/
لینک کوتاه :
برای ذخیره در کلیپ برد، در باکس بالا کلیک کنید
اشتراک گذاری در :
نظر خود را ثبت کنید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
سامانه بتا بانک رفاه کارگران