شکایت دختر جوان از بدنسازمشهور و پولدار
سه ماه قبل دختری جوان به مأموران پلیس شکایت کرد و مدعی شد ازسوی بدنساز معروفی مورد آزارواذیت قرار گرفته است.
این دختر به مأموران گفت: سه ماه قبل در منطقهای در شمال تهران با مردی جوان آشنا شدم. ما هر دو برای انجام کاری به مرکزی مراجعه کرده بودیم که او نزدیک من شد و شماره تماس داد. او واقعا اندام زیبایی داشت و قد بلند و چهره مهربانش باعث شد باور کنم فرد صادقی است. شماره تماسش را گرفتم. او به من گفت باید درباره موضوعی که زندگی هردوی ما را تغییر میدهد با من صحبت کند. بعد از اینکه از آن مرکز بیرون آمدم، با او تماس گرفتم و برای فردای آن روز باهم قرار گذاشتیم. بهنظر میرسید مرد مؤدب و بسیار مهربانی است. من فکر میکردم در کنار او خوشبخت میشوم.
در اولین قرار او بسیار مهربان برخورد کرد و گفت از من خوشش آمده است و میخواهد با من ازدواج کند. در قرار دوم که باز هم در پارک بود، باهم خیلی خوب بودیم و حتی شایان برای ازدواج با من برنامهریزی کرد. چندبار دیگر هم همینطور گذشت تا اینکه روز حادثه او من را به خانهاش دعوت کرد و گفت چند نفر از نزدیکانش در خانه هستند و میخواهد مرا با آنها آشنا کند. من که در این مدت از او رفتار بسیار خوبی دیده بودم و فکر میکردم شایان واقعا عاشقم است، حرفش را باور کردم و به خانهاش رفتم، اما بعد از ورود متوجه شدم کسی در خانه نیست و او مرا فریب داده است. شایان به من تعرض کرد.
بعد از گفتههای دختر جوان و معرفی او به پزشکی قانونی تأیید شد که او مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. بهاینترتیب به دستور قضات شعبه 11 دادگاه کیفری استان تهران متهم بازداشت شد. او بعد از دستگیری ابتدا منکر رابطه شد، اما بعد گفت: من و دختر جوان سه ماه قبل آشنا شدیم و واقعا هم قصد داشتم با او ازدواج کنم، اما بعد از مدتی متوجه شدم ما به درد همدیگر نمیخوریم.
متهم گفت: ما باهم رابطه داشتیم و من این را قبول دارم، اما رابطه ما بهزور نبود و دختر جوان هم رضایت داشت، بنابراین من به او تعرض نکردهام و گفتهاش درباره تعرض دروغ است.
پرونده با تکمیل تحقیقات برای رسیدگی آماده شد. متهم در شعبه 11 دادگاه کیفری استان تهران مورد محاکمه قرار گرفت.
در ابتدای جلسه رسیدگی، دختر جوان در جایگاه قرار گرفت و گفت: بعد از این حادثه من و خانوادهام بهشدت تحتتأثیر قرار گرفتیم. من حتی به مرگ فکر کردم و وضع روحیام بهشدت بههم ریخت. حالم اصلا خوب نیست و نمیدانم دقیقا باید چه بکنم تا از این وضعیت رهایی یابم. پدر و مادرم هم دستکمی از من ندارند. آنها هم خیلی تحتتأثیر قرار گرفتهاند. مادرم مدام گریه میکند و بهخاطر اینکه آیندهام تباه شده، ناراحت است. شایان زندگی من و خانوادهام را با این کارش نابود کرد.
بعد از گفتههای این دختر، متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام را رد کرد و گفت: من به این دختر بهعنوان فردی که میتوانم با او ازدواج کنم نگاه کردم و با هم رفتوآمد و رابطه داشتیم و در مدتی هم که با او بودم همیشه خوشرفتار بودم، اما بعد از سه ماه متوجه شدم او زنی نیست که بتواند در کنار من باشد. من یک بدنساز حرفهای و مشهور هستم و زندگیام ملزومات خاصی دارد، به همین دلیل از او جدا شدم. در مدتی هم که جدا بودیم مشکلی نبود تا اینکه او متوجه شد من قصد دارم با یک دختر جوان که پزشک است و در لندن زندگی میکند، ازدواج کنم. من داشتم آماده سفر به لندن میشدم که این دختر متوجه شد و از من شکایت کرد. چند روز مانده به سفرم بود که من بازداشت شدم و تازه فهمیدم چه اتفاقی افتاده است.
متهم ادامه داد: من به این دختر گفتم که با این کارش زندگیام را خراب میکند، او گفت فقط در شرایطی حاضر است شکایتش را پس بگیرد که من صد میلیون تومان به او بدهم.
متهم گفت: من فرد ثروتمندی هستم و در مدتی که با دختر جوان رابطه داشتم، این موضوع را متوجه شده بود، به همین دلیل هم با این روش قصد اخاذی از من را دارد و میخواهد زندگیام را خراب کند.
قضات با پایان جلسه دادگاه برای تصمیمگیری در این زمینه وارد شور شدند.
منبع: شرق