درخواست مرگ و زندگی برای قاتل پدر و مادر
اواسط شهریور سال95، نوجوانی به نام پیمان با پلیس تماس گرفت و گفت: بعدازظهر حوصله خواهر 10 سالهام سر رفته بود و او را به گردش بردم.وقتی به خانهمان در پردیس برگشتم بوی گاز شدیدی در خانه میآمد و پدر و مادرم فوت کرده بودند.
گزارش پزشکی قانونی حکایت از آن داشت که زن و مرد جوان، قبل از باز ماندن شیر گاز خفه شده و همچنین وجود قرص برنج در خون آنها گزارش شده بود.
از طرفی تحقیقات نشان میداد که پیمان از مدتی قبل با پدر و مادر خود اختلافات شدیدی داشته است.
به همین دلیل پیمان به عنوان اولین مظنون پرونده بازداشت شد و در اعتراف به قتل گفت: سختگیریهای پدر و مادرم باعث شده بود همیشه با آنها اختلاف داشته باشم. دلم میخواست با دوستانم رفت و آمد کنم اما آنها میگفتند چون دوستانم سیگار و قلیان میکشند نباید با آنها وقت بگذرانم. موضوع را با دوست صمیمیام به نام مهران در میان گذاشتم و تصمیم گرفتیم پدر و مادرم را به قتل برسانیم. قرص برنج تهیه کردم و در غذا و آبمیوه ریختم و به پدر و مادرم خوراندم که اثری نگذاشت.دفعه بعد با کمک مهران مادرم را خفه کردم.وقتی مادرم را کشتم پدر و خواهرم خانه نبودند.وقتی پدرم به خانه آمد من دست و پای او را گرفتم و مهران او را هم خفه کرد.بعد هم برای اینکه وانمود کنیم آنها به خاطر گازگرفتگی جان خود را از دست دادهاند،شیر گاز را باز گذاشتم و خواهرم را از خانه بیرون بردم و چند ساعت بعد برگشتیم.
با اعتراف متهم، مهران بازداشت شد و اتهام قتل پدر پیمان را پذیرفت و متهمان راهی کانون اصلاح و تربیت شدند.
پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع و با درخواست اولیای دم رای قصاص برای هر دو متهم صادر شد، اما دیوانعالی کشور رای صادر شده را نقض کرد و متهمان روز گذشته بار دیگر در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه شدند.
ابتدای جلسه رسیدگی، پدربزرگ پیمان به عنوان ولی دم مادر او از دادگاه تقاضای قصاص نوه خود را کرد سپس خواهر پیمان که از زمان حادثه تا به حال در بهزیستی زندگی میکند،به عنوان ولی دم پدر و مادرش در جایگاه دفاع قرار گرفت و گفت:برادرم و دوستش را بیقید و شرط میبخشم.
سپس پیمان در جایگاه دفاع قرار گرفت و در حالی که گریه میکرد، گفت: از 12 سالگی کار میکردم و آشپزی، شیرینیپزی و منبتکاری یاد گرفتم.پدرم روی رفتار من حساس بود و یک بار وقتی نمره انضباطم کم شد با لگد به سرم کوبید و بیهوش شدم.سختگیریهای او و مادرم آزارم میداد، اما وقتی فهمیدم مادرم به یک مرد غریبه پیامک میدهد،دیگر نتوانستم شرایط را تحمل کنم و نقشه قتل او و پدرم را کشیدم. آن موقع فکر می کردم اگر آنها را بکشم به آرامش میرسم اما حالا پشیمانم و میدانم سختگیری آنها به صلاح خودم بود.
مهران هم که با اعلام بخشش تنها ولی دم پدر پیمان از قصاص نجات یافته بود در دفاع از خود گفت: اتهامم را قبول دارم و پشیمانم و طلب تخفیف در مجازات دارم.
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهمان برای صدور رای وارد شور شدند.
منبع: جام جم