اخبار اقتصادی
چاپ00011:31 - 1400/06/18

حواشی انتصاب دو جوان متخصص در خودروسازی

کارگر آنلاین | چه بسیار نیرو تحصیل کرده و مستعد با پتانسیل های فراوان مدیریتی و فنی در جامعه وجود دارد که هیچ گاه نتوانسته اند حتی خود را به درب معاونت منابع انسانی برسانند چه برسد به اشتغال در خودروسازی. این در حالی است که موارد بسیاری وجود دارد که افراد کم سن و سال و کم تجربه به مدارج بالا رسیده اند.

به گزارش کارگر آنلاین ، یکی از واقعیت های صنعت خودرو حضور افراد کم سابقه(در حوزه خودرو) و بعضا کم سن و سال در جایگاه مدیرعاملی، هیئت مدیره و یا حتی مدیران ارشد است. تجربه نشان داده که این افراد غالبا از پشتوانه خوبی برخوردار بوده اند و به همین دلیل توانسته اند در جایگاه خوب مدیریتی قرار گیرند. کمتر دیده شده که یک فرد کم سابقه و گاها کم سن و سال طبق شاخص های مشخص و عادلانه از فیلترهای مختلف فنی عبور کرده و از بین گزینه های مختلف برای تصدی یک پست مهم انتخاب شود.

البته برخی معتقدند به دلیل پیچیدگی های فنی، ساختاری و مدیریتی در شرکت های خودروسازی نیازی به شایسته سالاری و تعیین ضابطه در تعیین مدیران در رده های بالا نیست. ولی به دلیل آنکه شرکت های خودروسازی نیمه دولتی هستند و متعلق به مردم، انتظار بر عدالت ورزی فارغ از هرگونه باندبازی و بده بستان های سیاسی است و لذا خودروسازی متعلق به مردم است و نه افراد و جناح ها. خودروسازی محل خاله بازی های سیاسی و رفیق بازی نیست. لذا هر که شایسته تر است باید در جایگاه خود قرار گیرد.

چه بسیار نیرو تحصیل کرده و مستعد با پتانسیل های فراوان مدیریتی و فنی در جامعه وجود دارد که هیچ گاه نتوانسته اند حتی خود را به درب معاونت منابع انسانی برسانند چه برسد به اشتغال در خودروسازی. این در حالی است که موارد بسیاری وجود دارد که افراد کم سن و سال و کم تجربه به مدارج بالا رسیده اند. چگونه است که برخی می توانند یک شبه ره صدسال را بروند ولی بسیاری علی رغم سوابق بالا در سطوح مختلف در خودروسازی نمی توانند به چنین جایگاه هایی برسند؟ چگونه است که یک فرد به محض ورود به خودروسازی به عنوان مدیر ارشد مشغول به خدمت می شوند ولی افراد دیگر می بایست در سطوح پایین تر سال ها بمانند. این چنین سوالاتی از یک طرف به حق پرسیده می شود و از طرف دیگر شبهه ایجاد می کند.

البته لزوما افرادی که با سابقه پایین و سن کم مدیر می شوند لزوما انسان های ناکارآمدی نیستند. اتفاقا در بسیاری از موارد خوب عمل می کنند و در پست مدیریتی خود موفق هستند. به طور مثال ذکر دو نمونه از مدیران متعهد و موفق در سایپا قابل توجه است. اولی محسن مقدم، مدیربازرسی گروه سایپا است. وی از آن دست افرادی است که طبق شنیده ها در سِمت خود به طور نسبی موفق عمل کرده و بسیاری از وی راضی هستند.

این جوان انقلابی، متعهد و پاک دست(انشالله) که در حال حاضر کمتر از 30 سال سن دارد، در سال 1395 وارد سایپا می شود و مدیر شرکت بازرسی سازه گستر می گردد. یعنی در سن حدود 24 سالگی مسئول بازرسی شرکتی می شود که شرکتی بسیار حساس و مهم و دارای پیچیدگی های فراوان با قطعه سازان است. این در حالی است که سه سال بعد یعنی در سن حدود 27 سالگی مدیر بازرسی کل سایپا می شود.

حال سوال این است که وی با تجربه بسیار اندک خود در خودروسازی چگونه به این رتبه رسیده است؟ آیا یک فرد عادی در جامعه می تواند این گونه در خودروسازی رشد کند؟ چرا هزاران بیکار جامعه نمی توانند در خودروسازی مشغول به کار شوند؟ آیا انتخاب مقدم به دلیل پاک دستی بوده یا مدرک دانشگاهی یا تخصص؟ آیا غیر از مقدم هیچ فرد پاک دست و متخصص دیگری در سایپا وجود نداشت؟اگر مقدم از یک خانواده معمولی بود از درب خودروسازی می توانست عبور کند چه برسد به اینکه مدیر بازرسی شود؟

مثال دوم سید مهدی حسینی پور، مدیرعامل سایپا پرس است. وی متولد 1361 و در سال 1386 وارد سایپا و در سال 1399 مدیرعامل سایپاپرس شده است. البته حضور این جوان انقلابی و متعهد در خودروسازی مستمر نبوده است. بیشتر تجربه حسینی پور از سال 1386 تاکنون(یعنی از سن 25 سالگی تاکنون) خارج از حودروسازی به عنوان بخشدار یکی از بخشهای  (شهرستان ری)، مدیر ارتباطات و امور بین الملل شرکت شستا (شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی)، مشاور ارتباطات و مدیر روابط بین الملل شرکت پتروشیمی اراک بوده است. مهم ترین سمت های وی در خودروسازی مدیربازرسی سازه گستر آن هم در سن حدود 30 سالگی و مدیرعاملی کوتاه مدت در همراه خودرو سایپا در سن حدود 38 سالگی بوده است که بعد از آن مدیرعامل سایپا پرس می شود.

وی در حال طی کردن دوره ارشد دانشگاهی است و هیچ رفاقتی نیز با آقایان مسئولین مرتبط با حوزه انتصابات از جمله مقدم و نصیری به غیر از روابط اداری و ساختاری ندارد.

وی در خصوص تجربه مدیریتی خود معتقد است:”دوره های مدیریتی اینجانب کوتاه بوده اما هم دارای کیفیت بوده و ارزیابی شده و هم در حوزه تحول قابل دفاع و جهادی است.

حسینی پور با بیان اینکه “چگونگی مدیر عامل شدن در سایپا پرس خیلی هم برای بنده آش دهن سوزی نیست”، می گوید: قبل از روی کار آمدن من در سایپاپرس، این شرکت بالغ بر ۱۳۸ میلیارد بدهی مالیاتی معوق داشته، نارضایتی پرسنلی در آن موج می زده، نخبگان متخصص آن را یا کنار گذاشته و بیرون رانده اند و یا در گوشه ای تحقیر و حبس نموده اند، بهره وری سازمان به پایین ترین سطح خود رسیده بود، ظرفیت تولید آن ۶۲ درصد بود و بدهی با بازار آن بصورت سنوات چند ساله بالغ بر ۱۴ میلیاد تومان بود.

  • وی در ادامه در دفاع از عملکرد خود در سایپا پرس می گوید: خط پرس new j1 ان که ۴ سال با نصب فیزیکی در حال خاک خوردن بود و منتظر متخصصین خارجی تا نصب و راه اندازی و پشتیبانی شد. همچنین به لطف خدا ظرف ۶ ماه راه اندازی با اعتماد و اعتقاد به باور جوان ایرانی توسط همانانی که دیپورت شده بودند راه اندازی و بسیاری از قطعات و زیر ساختهایش داخلی سازی شد. این ها تنها چند نمونه از ده ها کار موفق انجام شده در سایپاپرس در دوران مدیریتی بنده است.
  • حسینی پور در خصوص سوابق خود نیز اظهارداشت:”بنده به دلیل اینکه هم در گذشته بخشدار شهرستان بودم و هم هم دوره ای ۴ ساله در همین شرکت مدیر حوزه مدیر عامل و بازرسی شرکت و نیز یک مقطع ای سرپرست اداره حقوقی شرکت بوده ام با توجه به شناخت کامل از زیرساختها ،امکانات و تجهیزات موجود ،فرصت ها و تهدیدات موجود در شرکت و نیز مهمتر از همه اینها تخصص تجربی ام در مدیریت منابع و نیروی انسانی، علیرغم میل باطنی م سکان دار سایپاپرس شدم.
  • وی در پایان افزود: ما پا برهنه ایم و آماده جهاد در هر سنگری. البته نه فقط از منظر شرعی که ان یک وظیفه فردی و انسانی است بلکه از منظر تعهد و تخصص. امروز دنیا به دنبال مدیریت تحول است نه فقط متخصص. امروز بیش از نیروی متخصص(که از واجبات است در حوزه های کارشناسی و مدیریت پروژه ها بایستی از انان بهره ببریم)بایستی از افرادی در سکوهای مدیریتی استفاده کرد که دارای جسارت تصمیم گیری و راهبری سازمان باشند.
  • همانطور که از اظهارات حسینی پور مشخص است، وی یک فرد انقلابی، جهادی و متخصص با عملکرد قابل دفاع در حوزه مسئولیت خودش است. قطعا از چنین جوانی غیر از این انتظار نمی رود چرا که براساس مبانی ارزشی و دینی، اگر کسی در مسئولیت خود عملکرد ضعیفی داشته باشد و همچنان بر مسند قدرت بماند، درآمد وی شبهه ناک خواهد بود و باید استعفا دهد.

آنچه که در اینجا محل سوال است این می باشد که اگر حسینی پور یک فرد عادی بود می توانست این همه پست های مدیریتی را کسب کند آن هم در سنین پایین؟ آیا می توانست در اول جوانی مدیر بازرسی سازه گستر شود؟ اساسا اگر وی فرد موفقی است(که فرض هم بر همین است) چرا طی این چند سال در یک جا مستمر خدمت نکرده و دائما در شرکت های مختلف شاغل بوده است؟ آیا در بین مدیران ارشد سایپا هیچ کس با سابقه تر و متخصص تر و مجرب تر از وی برای تصدی سایپا پرس نبود که حسینی پور علی رعم میل باطنی سکاندار این مجموعه شود؟ پاسخ به این سوالات قطعا حقانیت افراد را در شایستگی اثبات می کند.

باید بپذیریم که صنعت خودرو با توجه به شرایط حساس ش، دیگر با آزمون و خطا قابل اداره نیست. اگر به دنبال تولید باکیفیت صادراتی هستیم، می بایست ساختار خودروسازی ازجمله تعیین منابع انسانی را براساس شایسته سالاری تغییر دهیم. خودروسازی را باید از بده بستان های سیاسی رها کنیم. استخدامات و انتصابات را ضابطه مند کنیم. کلید همه این مشکلات در خصوصی سازی واقعی صنعت خودرو است که شرط لازم برای توسعه می باشد.

 

منبع: خط بازار

لینک کوتاه :
برای ذخیره در کلیپ برد، در باکس بالا کلیک کنید
اشتراک گذاری در :
باید به جایی وصل باشی
نظر خود را ثبت کنید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
سامانه بتا بانک رفاه کارگران