بازارخرید و فروش عتیقه و زیرخاکی در اینستاگرام به سرقت کشیده شد
تحقیقات در این پرونده از یک هفته قبل با شکایت دختری جوان به جریان افتاد. شاکی میگفت که دوست اینستاگرامیاش او را فریب داده و تا یک قدمی مرگ پیش برده که بتواند طلاهایش را سرقت کند. وی ماجرا را اینطور تعریف کرد: من در یک شرکت خصوصی کار میکنم و مدتی میشود که با خرید یک خانه کوچک از خانوادهام جدا شده و مستقل زندگی میکنم. حدود یکماه پیش از طریق اینستاگرام با پسری به نام فرهاد آشنا شدم. او خودش را مهندس یک شرکت تجاری معرفی کرد و مدتی پس از آشناییمان پیشنهاد ازدواج داد اما من میخواستم بیشتر با او آشنا شوم و بعد نظرم را اعلام کنم. وی ادامه داد: چندین بار فرهاد را ملاقات کردم و مدام با یکدیگر تلفنی صحبت یا چت میکردیم. او با چرب زبانی اعتمادم را جلب کرده بود تا اینکه گفت به تازگی کار خرید و فروش زیرخاکی و سکههای عتیقه را شروع کرده و پول زیادی به جیب زده است. میگفت تمام دوستانش با معامله زیرخاکی یک شبه ثروتمند شدهاند و این حرفهایش باعث شد تا من به دام او گرفتار شوم. فرهاد پیشنهاد داد تا با او همکاری و در این کار سرمایهگذاری کنم و قول داد که در مدتی کوتاه به سود کلانی برسم و بتوانم ماشین مورد علاقهام را بخرم. به من گفت اگر پول در حسابت داری تبدیل به دلار کن و قرار شد به خانهام بیاید تا پول از من بگیرد. من هم به خیال اینکه حرفهای او حقیقت دارد پیشنهادش را قبول کردم.
- دختر جوان گفت: روز حادثه فرهاد به خانهام آمد و بعد از صحبت درباره سرمایهگذاری از جایش بلند شد تا نسکافه درست کند. خودش به آشپزخانه رفت و نسکافه درست کرد اما بعد از نوشیدن آن دچار سرگیجه شدم و از هوش رفتم. وقتی چشمانم را باز کردم در بیمارستان بودم. آنجا بود که فهمیدم نسکافه مسموم بوده و من 2روز بیهوش بودهام. در این مدت خانوادهام که نگرانم شده بودند به خانهام آمده و متوجه ماجرا شده و مرا به بیمارستان برده بودند. پزشکان میگفتند که مسمومیت من آنقدر شدید بوده که اگر دیرتر به بیمارستان میرسیدم، حتما جانم را از دست داده بودم. از طرفی خانوادهام میگفتند وقتی وارد خانهام شده بودند، وسایل خانه کاملا بههم ریخته بود و پس از جستوجو در خانه، مرا درحالی در حمام خانه پیدا کرده بودند که دست و پاهایم با پارچهای به دوش حمام بسته شده بود و در ابتدا تصور کرده بودند که به قتل رسیدهام.
- شاکی ادامه داد: همه اینها زیر سر فرهاد بود. او با نسکافه مسموم مرا بیهوش کرده و پس از آن تمام طلا و دلارهایم که حدود 300میلیون تومان ارزش داشت را سرقت کرده و سپس طوری صحنهسازی کرده بود که نشان دهد من خودکشی کردهام.
دومین شکایت
با شکایت دختر جوان، تیمی از کارآگاهان به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت تحقیقات برای شناسایی مرد شیاد آغاز را کردند. اما این نخستین طعمه مرد کلاهبردار نبود چرا که کمی بعد، دومین شکایت علیه فرهاد در اداره آگاهی تهران مطرح شد. این بار شاکی مردی جوان بود که به مأموران گفت: با فرهاد در اینستاگرام آشنا شدم. میگفت در کار خرید و فروش زیرخاکی است و سود زیادی دارد. چربزبانیهایش باعث شد که فریبش را بخورم و از همهجا بیخبر معادل 100میلیون تومان دلار تهیه کردم تا با او شریک شوم. او میگفت در مدتی کوتاه پولم تبدیل به یک میلیارد تومان میشود و برای شروع کار در پارکی در تهران قرار گذاشتیم. بعد از کمی صحبت، او از دکهای که در آن حوالی بود آب جوش گرفت و 2لیوان نسکافه تهیه کرد. بعد از نوشیدن نسکافه از هوش رفتم و چشمانم را که باز کردم در بیمارستان بودم. ظاهرا وقتی بیهوش روی نیمکت پارک افتاده بودم مردم به اورژانس زنگ زده و مرا به بیمارستان انتقال داده بودند. 3روز در بیمارستان بستری و تحت درمان بودم و وقتی به هوش آمدم فهمیدم مرد شیاد همه دلارهایی را که همراهم بود سرقت کرده است.
براساس این گزارش، هماکنون 2شاکی در این پرونده شکایت خود را علیه عتیقه فروش قلابی مطرح کردهاند و احتمال افزایش مالباختهها نیز وجود دارد. در این شرایط تحقیقات برای بازداشت مرد شیاد و شناسایی شاکیان دیگر ادامه دارد.