کارگر آنلاین | گرانی دارو یک فاجعه است، فاجعهای که بدون پیشدرآمد، ناگهان بر سر مردم آوار شده است؛ از دادههای قیمتی تولیدکنندگان دارویی، گرانی بین ۲۰، ۳۰ تا ۴۰۰ درصد برمیآید و قیمت دارو برای بیماریهای مختلف، حداقل ۵۰ تا ۶۰ درصد افزایش یافته است. این شوک قیمتیِ بیمقدمه، دارو را به کالایی لاکچری تبدیل میکند و مردم را فکر خرید دارو منصرف میسازد.
سفرنامهی ناصرالدینشاه به خراسان، شنبه ۱۲ مرداد ۱۲۴۶؛ شیروان قلعه[ای] دارد بسیار بزرگ [و] محکم
به شیروان رسیدیم. شیروان قلعه[ای] دارد بسیار بزرگ [و] محکم. حکومتش با امیرگونهخان برادر امیرحسینخان است. در دامنهی کوه واقع است. رو به شمالش الی دو فرسنگ بلکه بیشتر همه باغات است. آبش از کوه میآید، آب خوشگوار دارد. سیب بسیار خوب داشت، انگور خوب دارد.
سفرنامهی ناصرالدینشاه به خراسان، سهشنبه ۸ مرداد ۱۲۴۶؛ سمت شمال کوههای سرحد آغال پیدا بود، ترکمان امکان ندارد به این طرف عبور کند
سمت شمال کوههای سرحد آغال [آخال] پیدا بود. با دوربین تماشا کردم. بسیار بسیار کوهها سخت صعب است. ترکمان امکان ندارد به این طرف عبور کند. دوربین را به هاشم دادم بیندازد. روی سنگ ماشاءالله مثل رستم دستان نشست، دوربین را رو به طرف سرحدات ترکمان گذاشت – ماشاءالله از آن جرأت شیر – هیچ رنگ را نباخته، با دل قوی تماشا کرد. زیاده از حد خندیدیم.
سفرنامهی ناصرالدینشاه به خراسان، جمعه ۴ مرداد ۱۲۴۶؛ قلعهی سوهان قدیم بزرگ بوده است، آثارش بود اما خراب است حالا
امروز منزل سوهان است... قلعهی سوهان قدیم بزرگ بوده است. آثارش بود اما خراب است حالا. تویش آبادی دارد. در قدیم ازبک آمده اهل این ده را کوچانده برده بود.
سفرنامهی ناصرالدینشاه به خراسان، پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۲۴۶؛ از دست مگس و ارباب طمع و توقع خفه شدم
امروز خیلی کار داشتم، شب را شام میخوردم، انیسالدوله نیامد ناخوش بود. امروز همه زیارت رفته بودند زنها. به غیر از معصومه، زبیده، باقری [و] زهراسلطان... امشب سردار یعقوبخان و هراتیها در اردو مهمان امینالدوله بودند. صدای بالابان موزیکان میآمد. امروز صاحبجمع میگفت میان شترها ناخوشی افتاده. از دست مگس و ارباب طمع و توقع خفه شدم.
سفرنامهی ناصرالدینشاه به خراسان، چهارشنبه ۱۹ تیر ۱۲۴۶؛ ده نوغوندر [نغندر]، ده معتبری است، رودخانه از وسط میگذرد
رسیدیم به ده نوغوندر [نغندر]، ده معتبری است. رودخانه از وسط میگذرد. خانهها به قطار این طرف آن طرف رودخانه است. زنهای خوشگل داشت. این ده در دست متولی قبر نایبالسلطنهی مرحوم است. اخراجات مقبره از این ده داده میشود – سپردهی متولی – خودش هم بود. این دره همینطور است، میرود همهجا درخت و سایه و از دو ده دیگر میگذرد که اسامی آنها از این قرار است: کَنک [و] زُشک – شکار هم دارد – بعد منتهی میشود به کوه و برف و غیره.
شاهی که از بانک قرض میگرفت تا عیش و نوش کند
۲۷ جمادیالاول سال ۱۳۰۶ قمری امتیاز تأسیس «بانک شاهی ایران» به «رویتر» واگذار شد و ایران صاحب بانک و اسکناس شد. البته نه بههمین راحتی و مفتی؛ دمار از روزگار ایرانیها درآوردند انگلیسیها!
یادداشتهای ناصرالدینشاه، چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۲۴۶؛ دبیر آمد، نوشتهجات کرمان را جواب دادم
بعد از ناهار، ولیعهد، نصرتالدوله، اسحاقمیرزا، رضاقلیخانِ لَلهباشی آمدند؛ قدری صحبت شد رفتند شکار. بعد دبیر آمد، نوشتهجات کرمان را جواب دادم... ملکصور پیدا شد – با لباس تعزیه -. مادر جهانسوزمیرزا مرده است، اشرک صاحبعزا شده است. غروبی مراجعت به منزل شد. شبها هر شب بیرون هستم. محقق، معیر، محمدعلیخان، محمدتقیخانینِ گشاد و تنگ بودند. میرزا علینقی و غیره.
یادداشتهای ناصرالدین شاه دوشنبه ۲۶ آذر ۱۲۴۵؛ اول چله بزرگ است، اما هوا نمیبارد، ملایم میگذرد
روی اسب، جلوی تیپ و روبهروی هزار تازی [نوعی سگ شکاری]و توله، در تاخت، خرگوش خوبی زدم. همه تعجب کردند. / این روزها عروسی پسر وزیر خارجه است. زهرا خانم همشیره را به او میدهند. هوا صاف و خوش بود. اول چله بزرگ است، اما هوا نمیبارد. ملایم میگذرد. مزاجها الحمدلله خوب است.
بادیگاردهای ناصرالدین شاه +عکس
چند تن از محافظین و تفنگداران دربار ناصرالدین شاه
یادداشتهای ناصرالدینشاه، یکشنبه ۲۵ شهریور ۱۲۴۵؛ در باب قیمتِ طهران خیلی حرف زده شد
عصری رفتیم سردر باغ پایین. امیرآخور، ملکآرا، فرهاد میرزا، نصرتالدوله، امینالملک، سایر وزرا کلا؛ ملکالتجار،۱ میرزا عیسی۲ و غیره و غیره همه بودند. در باب اسعار [نرخگذاری - قیمت] شهر خیلی حرف زده شد. قرارهایی که داده بودند یکی یکی عرض شد. عمل شهر طهران از دبیر انتزاع [گرفته] شد. خالصه را کلا دهساله به او اجاره دادیم.
یادداشتهای ناصرالدینشاه، یکشنبه ۱۱ شهریور ۱۲۴۵؛ وقتی شاه قاجار سبیل آتشین بازی میکرد!
در توچال قدری نشستیم، جوابهای کرمان را خوانده، آدم دبیر را راه انداختیم. بسیار بسیار سرد بود. قدری هندوانه خورده، چای خوردیم. آمدیم پایین برای منزل. غروبی به منزل رسیدیم. چندان خسته نبودیم. عصر معمول به عمل آمد، قدری با خانمها و غیره توی زمین نشسته، تُرنا بازی [بازی شاه و وزیر – سبیل آتشین] کردیم. گربهها بودند. موزیکان میزدند، غلامبچهها و غیره بودند. بعد از شام هم قرق شد. طولوزان [و] یحییخان و غیره آمدند. قدری لغت نوشتم، رفتم خوابیدم.
عکسی که قبله عالم در کنار خدم و حشم و اولادهایش ثبت کرد
نخستین سلفی ایرانی با قدمتی ۱۳۶ ساله + تصاویر
سلطان صاحبقران در نیم قرن پادشاهی خود بر ایران کارهای عجیبی را در کارنامه خود به یادگار گذاشت که یکی از مهمترین آنها در حوزه هنر، در مقوله عکاسی است، بطوریکه قبله عالم به شخصه از خدم و حشم و اولادهایش عکاسی کرده و تصاویر را نیز خود ظاهر میکرد.
حرمسرای ناصرالدین شاه روی تی شرت!/تصویر
بزرگمهر حسین پور با انتشار این تصاویر در اینستاگرامش نوشت: یک جمعی که من در جریان نیستم یا یک شرکت و تشکیلاتی آثار حرمسرای ناصرالدین شاه مرا روی تی شرت و لباس های مختلف چاپ کرده و می فروشد. متاسفانه چاپ چین است و داخل ایران هم آدرسی برای پیگیری نیست. این عمل کاملا بدون هماهنگی بوده و بنده از انتشار آثار بی خبرم.
خدمتکاری که ملکه ایران شد+عکس
در یکی از سفرهای ناصرالدین شاه به روستای امامه از قرای لواسان او با دختری دهقان زاده آشنا برخورد کرد که اسمش فاطمه بود.
حال و روز زنان حرمسرا پس از کشته شدن ناصرالدین شاه
«در این مواقعی (روزهایی) که هر کس به فکر مخصوص (دغدغه) خود و مشغول دست و پا (خودش) بود. من به کلی مبهوت و تمام این قضایا مثل خواب و خیال به نظرم میآمد. یک هرج و مرج محض غریبی در تمام این زنها تولید شده (به وجود آمده)، پولها، جواهرات، اشیای قیمتی، هر چه داشته به هر وسیله بود از اندرون (حرمسرا) خارج کرده، به جاهای امن میفرستادند..» این جملات روایت تاجالسلطنه دختر ناصرالدین شاه بعد از کشته شدن پدرش از وضعیت حرمسرای ناصری است که زنان آن با نگرانی تمام به فکر این بودند که با رفتن شاه ناصری و آمدن شاه جدید قرار است چه اتفاقاتی برایشان بیفتد.
روایت ناصرالدین شاه درباره سبیل دخترش!!/عکس
عصمتالدوله دختر ناصرالدین شاه قاجار و تاجالدوله دومین زن عقدی شاه بود و اولین زن ایرانی است که نواختن پیانو را یاد گرفت.
حرکات عجیب داماد ناصرالدین شاه و دخترانش/عکس
تصویری از حرکات عجیب داماد ناصرالدین شاه و دخترانش عصمت الدوله و فخرالتاج
کار عجیب ناصرالدینشاه با برق در حرمسرا!
ناصرالدین شاه نیروی الکتریسیته را در اروپا شناخت، کارخانه کوچک برق را به ایران آورد و در کاخ یا قصر گلستان نصب کرد تا شبهای جمعه بهرهای عجیب از آن ببرد.
استفاده عجیب ناصرالدین شاه از صنعت برق!
ناصرالدین شاه نیروی الکتریسیته را در اروپا شناخت، کارخانه کوچک برق به ایران آورد، در کاخ یا قصر گلستان نصب کرد.