جزئیات قتل هولناک راننده اسنپ به دست پسر ۱۶ ساله
تحقیقات در این پرونده از روز 27مهر امسال شروع شد. آن روز مردی به اداره پلیس رفت و از ناپدیدشدن پسرش خبر داد. او گفت که پسرش راننده اینترنتی است و برای مسافرکشی از خانه خارج شده اما دیگر بازنگشته است. با شکایت این مرد تحقیقات پلیسی برای یافتن پسر 30ساله آغاز شد تا اینکه ساعت 7صبح بیستوهشتم مهر جسد او در منطقه کوهسار پیدا شد.
آن روز باغبانی در میان درختان چشمش به جسد پسری جوان افتاد که دستوپایش بسته بود و پلیس را خبر کرد. پس از آن مأموران در محل حادثه حضور یافتند و در جریان بررسیها معلوم شد که مقتول همان راننده 30ساله است که روز قبل ناپدید شده بود.
با گزارش این جنایت به قاضی محمدجواد شفیعی، بازپرس جنایی تهران، تحقیقات برای کشف راز جنایت آغاز شد.
بررسیها نشان میداد که قاتل پس از قتل جوان 30ساله خودروی پژوی او را سرقت کرده است. ماموران مشخصات خودروی مقتول را در اختیار همه واحدهای گشتی قرار دادند و در گام بعدی به سراغ مسافرانی رفتند که روز حادثه درخواست خودروی اینترنتی کرده بودند و مقتول درخواست آنها را قبول کرده بود.
مظنون 16ساله
یافتههای تیم جنایی نشان میداد آخرین فردی که درخواست خودروی اینترنتی کرده و با موبایل مقتول تماس گرفته بود، پسری نوجوان به نام سهراب بود؛ پسری 16ساله که در میدان ترهبار تهران کار میکرد. بر اساس اطلاعات پلیس، سهراب اهل یکی از شهرهای غربی کشور بود که مدتی قبل برای کار به تهران سفر کرده بود.
در شرایطی که تحقیقات برای دستگیری این فرد آغاز شده بود، به پلیس تهران خبر رسید که خودروی مقتول در همدان در حالی پیدا شده که با خودروی دیگری تصادف کرده و راننده آن بعد از تصادف از ماشین پیاده شده و فرار کرده است.
مشخصاتی که شاهدان از راننده فراری میدادند با سهراب یکی بود. علاوه بر این شناسنامه او نیز داخل ماشین مقتول کشف شد و همه این شواهد نشان میداد که نوجوان 16ساله، قاتل راننده 30ساله است.
اعتراف اول
مأموران با اطلاعاتی که از قاتل داشتند خیلی زود توانستند مخفیگاه او را شناسایی و وی را دستگیر کنند. پسر نوجوان در نخستین بازجوییها اقرار کرد که با همدستی دوستش دست به جنایت زده است.
وی گفت: با دوستم تصمیم به سرقت ماشین گرفتیم تا برای تفریح به زادگاهمان که یکی از شهرهای غربی کشور است برویم. ابتدا درخواست یک خودروی اینترنتی کردیم. مرد میانسالی که پژو206 داشت، درخواست ما را قبول کرد. او به رفتارهای ما شک کرد و گفت قصد کنسلکردن دارد. به همین دلیل پیاده شدیم و درخواست خودروی دیگری کردیم. دومین راننده پسری جوان بود که پژو405 داشت. با همدستی دوستم او را به منطقه کوهسار کشاندیم و با تهدید او را از ماشین پیاده کرده و به درخت بستیم. ما قصد کشتن او را نداشتیم و میخواستیم ماشینش را سرقت کنیم اما راننده آنقدر سروصدا کرد که ناچار شدیم او را خفه کنیم.
اعتراف دوم
مأموران پلیس در ادامه همدست متهم را بازداشت کردند اما او منکر دست داشتن در جنایت شد.
وی گفت که زمان حادثه در محل کارش بوده و در تحقیقات مأموران نیز مشخص شد که او حقیقت را گفته و نقشی در جنایت ندارد.
در این شرایط نوجوان 16ساله دیروز برای بار دوم تحت بازجویی قرار گرفت و اینبار حقیقت را بیان کرد. او گفت: قصدم سرقت ماشین بود و میخواستم خودرو را به شهرمان ببرم و در آنجا بفروشم. بیآنکه به عواقب کارم فکر کنم طنابی از قبل تهیه کردم که با آن دستوپای راننده را ببندم و او را در بیابانهای بین راه رها کنم. اما ترسیدم مبادا لو بروم و نقشه قتل راننده را کشیدم.
وی ادامه داد: روز حادثه، وقتی سوار ماشین مقتول شدم، روی صندلی عقب نشستم و از راننده خواستم کنار خیابان توقف کند تا دوستم هم برسد. او کنار خیابان توقف کرد و من با طناب وی را خفه کردم. بعد از قتل دستوپایش را بستم و جسد را در صندوق عقب انداختم. سپس به سمت کوهسار رفتم و جسد را در آنجا رها کردم.
متهم گفت: قصدم این بود که ماشین مقتول را سرقت کنم و آن را بفروشم. راه افتادم به سمت زادگاهم که در شهر همدان تصادف کردم. اما قبل از اینکه پلیس برسد از ترسم ماشین را جا گذاشتم و فرار کردم. بعد متوجه شدم شناسنامهام داخل ماشین مقتول افتاده است.
وی ادامه داد: وقتی دستگیر شدم از ترسم مدعی شدم با دوستم مرتکب قتل شدهام و فکر میکردم اگر او را در قتل شریک کنم مجازاتم کم میشود و قصاصم نمیکنند. اما خیلی زود پلیس متوجه دروغم شد و ناچار شدم حقایق را بیان کنم.
پرونده این جنایت بهدلیل اینکه متهم به قتل به سن قانونی نرسیده و زیر 18سال دارد برای ادامه رسیدگی به دادسرای اطفال فرستاده شد و متهم نیز در اختیار کانون اصلاح و تربیت قرار گرفت.