نگاهی کوتاه بر حزن مطلوب و شادی نامطلوب

به گزارش کارگرآنلاین شاید یکی از سؤالاتی که در ذهن برخی از اشخاص وجود دارد، آن باشد که چه نوع شادی در اسلام مطلوب است و چگونه باید به شادی بپردازیم. برای پاسخ به این سوال، مطالب بسیاری به رشته تحریر آمده و ما در این نوشتار که برگرفته از کتاب «پندهاى امام صادق(علیه السلام) به ره جویان صادق، نوشته آیتالله محمدتقی مصباح یزدی» است، به صورت مختصر به شادی نامطلوب و حزن مطلوب از منظر اسلام خواهیم پرداخت.
در بخشی از این کتاب آمده است:
این طور نیست که هر سرور و فرحى در دنیا مطلوب است، به خصوص اگر حالت افراطى پیدا کند. در قرآن غالباً از فرح مربوط به دنیا با لحنى نکوهش آمیز یاد شده است؛ مانند: «إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ/ او [انسان ] شادمان و فخرفروش است». یا: «لا تَفْرَحْ إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ» این آیه درباره قارون است که به واسطه نعمتهاى دنیایى، به خود مىبالید و بسیار مغرور بود. بنى اسرائیل براى نصحیت او به نزدش آمدند و گفتند: «لا تَفْرَحْ إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ/ خیلى سرمستى نکن، خدا فرحین را دوست نمىدارد». معمولاً در ادبیات فارسى تعبیر «سرمستى» براى این گونه سرورها و فرحهاى افراطى به کار مىرود. این گونه شادىها مسلّماً نامطلوب است؛ زیرا نه تنها کمکى به حرکت تکاملى انسان نمىکند، بلکه انسان را در دام شیطان مىاندازد، او را غافل و مغرور ساخته از وظایف و تکالیفش باز مىدارد و موجب مىشود که به دیگران فخر بفروشد. در بعضى از آیات قرآنى هم اشاره شده است که کسانى که در دنیا خیلى سرور داشتند، وضعشان در آخرت خیلى خوب نیست: إِنَّهُ کانَ فِی أَهْلِهِ مَسْرُور؛ در وصف جهنمیان مىفرماید، آنها کسانى هستند که در دنیا خوش گذرانى کرده و زندگى را به شادى و سرمستى مىگذراندند.
* حزن مطلوب
در مقابل، حزنى که انسان را متوجه خدا، آخرت و مسؤولیتهاى شرعى و اجتماعى اش کند، حزنى مطلوب است؛ حزن از این که چرا در انجام تکالیف کوتاهى کرده ایم. انسان عاقلى که مرتکب گناهى شده، اگر متوجه شود این عمل موجب شده که سعادت آخرت را از دست بدهد، در حالى که مىتوانست با انجام دادن کار دیگرى سعادت دنیا و آخرت را کسب کند، محزون مىشود. این گونه حزنها اگر به حد افراط نرسد، مطلوب است، اما اگر به حدى برسد که انسان را از کار و زندگى باز دارد و باعث شود که فرد تکالیف شرعى خود را نتواند انجام دهد، هیچ فایدهاى ندارد. غم و غصهاى که موجب شود انسان در زندگى نتواند درس بخواند، عبادت کند، جهاد برود، به اجتماع خدمت کند و سایر فعالیتهاى مطلوب دینى را انجام دهد، چه فایدهاى دارد؟ بنابراین مرتبهاى از حزن هم مىتواند مطلوب باشد؛ و آن زمانى است که انسان را وادار به جبران گذشته نماید و تکالیف و کارهاى خیرى که باعث سعادت آخرت او مىشوند انجام دهد.