آیا مردگان در عالم برزخ از خانواده خود مطلعند؟
به گزارش کارگرآنلاین از دیدگاه قرآن و روایات، برزخ و قبر یک چیز است که گاهی از آن به عالم قبر و گاهی از آن به عالم برزخ یاد می شود. برزخ در لغت یعنی چیزی که حایل بین چیزی و چیز دیگر باشد. ازاین رو به جهانی که میان دنیا و آخرت واقع می شود برزخ اطلاق می گردد؛ چنان که در آیاتی از قران، برزخ بیانگر فاصله میان دو دریاست. برزخ در اصطلاح حکمت : به همان عالم مثال اطلاق می شود ، زیرا عالم مثال حد فاصل بین عالم عقل و عالم ماده است.و در اصطلاح شریعت : فاصله میان مرگ تا قیامت کبری را گویند.برزخ قیام و زندگی جدید و جهانی نو است؛خواه گودالی از گودالهای دوزخ باشد، یا باغی از باغهای بهشت. پس برزخ معبر و دالان ورودی به قیامت و حشر اکبر است و انسان در ادامه ی مسیر زندگی دنیا وارد جهان برزخ می شود، که سراسر آگاهی و حیات است «النّاس نیام فإذا ماتوا انتبهوا»
قرآن کریم در آیاتی از جهان برزخ خبر داده است؛ مانند:
۱ـ «... و من ورائهم برزخ إلی یوم یبعثون :واز پس انان برزخی است ، تا روزی که مبعوث شوند.« این آیه حکایت مىکند که ، بعد از مردن تا قیامت حالتى وجود دارد که آن حالت ،حائل و فاصله میان زندگى این دنیا و قیامت است.
۲-النّار یُعرضُون علیها غدوّاً وعشیّا پیامبر اسلام صلوات الله علیه فرمودند: هرگاه یکی از شما از دنیا برود، اگر از اهل بهشت باشد از بهشت، و اگر از اهل آتش باشد از جهنّم هر صبح و شام جایگاهش به او عرضه می شودو به او گفته می شود: این موقف معین، جایگاه توست وقتی در قیامت خداوند تو را مبعوث کرد، به این جا منتقل می شوی «امام صادق علیه السلام نیز در تفسیر آیه مزبور فرمودەاند: این رخداد پیش از قیامت است؛ زیرا در قیامت صبح و شام نیست. پس اگر کافران هر صبح و شام معذّب می شوند معلوم می شود در برزخ و پیش از قیامت است.»
۳- خداوند متعال درباره ی بت پرستان زمان حضرت نوح علیه السلام می فرماید: «مما خطیئاتهم اغرقوا فادخلواناراً؛ بر اثر خطا کاریها غرق شدند و به مجرد غرق شدن، به آتش وارد شدند.» البتّه این سخن غیر از تشریفات فقهی مانند لزوم غسل دادن، حنوط ، کفن کردن ،نماز خواندن و خاک سپاری و نیز نماز لیلة الدّفن است. مفسران، این آتش را همانند آتشی که در آیه بعد مطرح است، برزخی می دانند و این گونه از آتشها در درون آب هم موجود است؛ زیرا مربوط به خود شخص تبه کار است. اگر میّت را دفن نکنند نیز برزخ و سؤال و جواب قبر دارد. از این رو برزخ را قیامت صغری می نامند.
تفاوت برزخ وقیامت
تفاوت برزخ با قیامت در جهات گوناگونی است که به برخی از آنها اشاره می کنیم :
الف) قیامت(قیامت کبری) بعد از منقضی شدن این دنیا است , در حالی که برزخ(قیامت صغری) با مردن افراد آغاز می شود.
ب) در عالم برزخ روح با بدن مثالی (اجساد لطیف ) همراه است که نه به کلی مجرد است و نه مادی محض ؛ بلکه دارای یک نوع تجرد برزخی است به این معنی که عالم مثال ، هم خصوصیاتی از عالم ماده را دارد ، مثل شکل و رنگ و مقدار و هم خصوصیاتی از عالم عقل و مجردات تام را، مثل ثبات و تغییر ناپذیری وزوال ناپذیری و تقید ناپذیری . بدین صورت به حیات خود ادامه می دهد,در حالی که در قیامت روح با بدن جسمانی همراه است که نظیر همین بدن مادی دنیوی است.
ج) نعمت های بهشتی در قیامت به مراتب از نعمت های برزخی والاتر است ; هم چنان که عذاب دوزخی از عذاب برزخی بسی سخت تر است ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند که فرمودند: مومنان در حالی که در عالم برزخ برخوردار از نعمت اند, پیوسته می گویند: «ربنا اقم لنا الساعه وانجز لنا ما وعدتنا; پروردگارا قیامت را برپا کن و وعده های خود را درباره ی ما محقق ساز.»و برعکس مشرکان در حالی که در برزخ معذبند پیوسته می گویند:«ربنا لاتقم لنا الساعه ولا تنجزلنا ماوعدتنا؛ پروردگارا قیامت را برپا مساز و وعده های خود را درباره ی ما محقق نفرما.»
بدن برزخی
بسیارى از حقایق هستى و خصوصا حقایقى که در ماوراء جهان طبیعت وجود دارد، براى ما مجهول است. البته این ندانستن، بیشتر در کم و کیف و چگونگى آن حقایق است ولى اصل آن حقایق را عقل و وحى در جاى خود اثبات کردهاند و ما نسبت به آن آگاهى داریم .بنا بر این سنخیت و چگونگى بدنهاى برزخى براى ما به صورت کامل و دقیق روشن نیست ولى در عین حال از مجموعه آیات و روایات و تحلیلهاى عقلى مىتوان دورنمایى از کم و کیف بدن برزخى را تصویر کرد.ابتدا نکاتی مقد ما تی مطرح می شود :
الف) در تمام عوالم هستى (عالم مادى، برزخ و قیامت) انسان داراى بدن است و در هیچ عالمى بى بدن نیست؛ به دلیل این که روح حقیقتى است عین تعلق به بدن و در متن و ذات روح، تعلق به بدن خوابیده است. از این رو، ممکن نیست که روح باشد و بدنى در کار نباشد. پس اگر انسان در عالم طبیعت، برزخ و قیامت، داراى روح است - که هست - واجد بدن نیز خواهد بود.
ب) هر یک از عوالم هستی داراى نظام، احکام، آثار و قوانین مخصوص به خود است یعنى، در عالم طبیعت قوانینى حاکم است غیر از سننى که بر عالم برزخ حکم فرماست و در عالم برزخ، نظامى وجود دارد که در عالم قیامت وجود ندارد و در عالم قیامت، آثارى است که در دو عالم برزخ و طبیعت نیست. از این رو، بدنى که در عالم طبیعت است هم سنخ با قوانین حاکم بر این دنیا است و این بدن غیر از بدن برزخى است. بدن برزخى، هم سنخ با احکام و آثار عالم برزخ است. همچنین بدن در قیامت غیر از بدن برزخى و بدن مادى است و بدنى است که هم سنخ با سنن ویژه عالم قیامت و آماده پذیرش آن قوانین مخصوص است. مثلاً بدن قیامتى، بدنى است که در عین سوختن مدام، از بین نمى رود؛ یا مثلاً بدن قیامتى یک فرد بهشتى، به صورتى ساخته شده است که در عین خوردن و آشامیدن، نیازى به تخلیه مواد تغذیه شده از بدن ندارد. بنابراین نباید تصور کرد که بدن مادى، برزخى و قیامتى یکسان هستند.
در جاى خود مستدل شده است که عالم تجرد و قیامت، عالم بالاتر و نزدیک تر به مبدأ متعال است و از این رو موجودات آن از مراتب وجودى بالاتر و کاملترى برخوردارند. قبل از آن (یعنى در مرتبه فروتر) عالم مثال و برزخ است که مترتب بر عالم تجرد و متأخر از آن است. عالم آخر، عالم جسم و جسمانیات و یا نظام مادى است که دورترین عالم از مبدأ متعال است. از این رو، موجودات آن نیز از مراتب ضعیف تر و ناقص ترى برخوردارند. بنابراین، موجودات عالم برزخ از موجودات عالم مادى، کامل تر ولى نسبت به موجودات عالم قیامت و تجرّد، ناقص ترند.بنا براین با توجه به مطالب فوق، در وجود بدن برزخی شکی نیست.بحث در کیفیت آن است. بدن برزخى از آن جا که از بدن مادى بالاتر است، از سنخ ماده و جسم طبیعى نیست که احکام ماده بر آن غالب باشد. ولى از آن جا که از بدن قیامتى پایین تر است، واجد برخى لوازم ماده چون، شکل، اندازه و مقدار مىباشد.روایات نیز به صراحت بیانگر این حقیقتند که بدن برزخى، شبیه بدن دنیوى است.امام صادق علیه السلام مىفرماید: «ارواح مؤمنان (در برزخ) در بدنهایى شبیه بدنهاى دنیوى آنان است.» و در جمله اى دیگر مىفرماید: «ارواح انسانها (در برزخ) به صورت جسدهاى دنیوىاند.» لکن هر چند بدن برزخى بالاتر و کاملتر از بدن مادى است، در عین حال، از بدن قیامتى ناقص تر است. امام صادق علیه السلام فرمودند: «بدنهایى شبیه بدنهاى دنیوى» یا «در صورت جسدهاى دنیوى» که بیانگر شباهت، است نه یکسان بودن. شبیه آن است چون شکل، مقدار و اندازه دارد، و هر فرد مردهاى، مرده ی دیگر رادراین قالب، مشاهده کرده، او را مىشناسد.
ارواح برزخی و دیداربا خانواده
روح انسانها پس از مرگ میتوانند از مسائل دنیا آگاهی پیدا کنند و تا حدودی از احوال خانواده خود آگاه شوند.در کتاب کافی در سرفصلی با نام «أَنَّ الْمَیِّتَ یَزُورُ أَهْلَه،» روایاتی در این موضوع وجود دارد که برای نمونه چند روایت را بیان میکنیم براساس روایات و همچنین با توجه به ارتباط نسبى که بدن برزخى با بدن مادى پنهان در زیر خاک دارد ارواح انسانى در برزخ، براساس منزلت و فضایلى که در دنیا داشتهاند، امور دنیوى را درک کرده، حتى به خانواده خود سر مىزنند و آنها را زیارت مى کنند. این امر مىتواند در هر زمانى و براى هر فردى باشد ولى روز جمعه کمترین و مشخص ترین زمانى است که در روایات وجود دارد. در این جا به ذکر دو روایت بسنده مى کنیم:
۱- «اسحق بن عمار از امام کاظم علیه السلام پرسید: آیا مؤمن خانواده خویش را زیارت مى کند؟ فرمود: آرى. گفتم: چقدر؟ فرمود: بر حسب فضایلشان. پاره اى از آنان هر روز و پارهاى هر سه روز، خانواده خود را زیارت مى کنند. اسحق بن عمار مى گوید: در اثناى کلام حضرت، دریافتم که مىفرمود: کمترین آنان هر جمعه (خانواده خود را زیارت مى کنند) پس گفتم: در چه ساعتى؟ فرمود: هنگام زوال خورشید، یا مثل آن، پس خداوند فرشته اى را با او روانه مى کند تا چیزهایى را به او نشان دهد که شاد شود و از وى چیزهایى را بپوشاند که او را غمگین سازد.»
۲.امام صادق علیه السلام فرمود: «به درستى که مؤمن خانواده خویش را زیارت مى کند. پس آنچه را دوست دارد، مى بیند و آنچه را ناخوشایند دارد از او پوشیده مىشودو به درستى که کافر خانواده خویش را زیارت مىکند. پس مىبیند آنچه ناخوشایند اوست و از او پوشیده مى شود آنچه را دوست دارد. امام علیه السلام فرمود:« پارهاى از ایشان هر جمعه زیارت مى کنند و پارهاى بر حسب عمل خود، زیارت مى کنند.»
3. همچنین از امام صادق(ع) نقل شده است روز جمعه که میشود یا روز عید، خداوند به نگهبان جهنم میفرماید به ارواح مؤمنان اعلام کند که خداوند به شما اجازه داده است تا به دیدار خانواده و دوستان خود در دنیا بروید.
4.در مورد چگونگی این دیدار راوی از امام هفتم پرسید که مرده در چه صورتى و شکلی نزد خانواده خود میآید؟ فرمود: در صورت پرنده لطیفى بر دیوارهاشان مینشیند و به آنها سرکشى میکند، اگر خوش باشند شاد میشود، و اگر بدشان ببیند و نیازمند، اندوهناک و غمگین میشود. همچنین از امام کاظم(ع) نقل شده است به مرده به صورت گنجشک یا کوچکتر به دیدارشان میآید: «قَالَ فِی صُورَةِ الْعُصْفُورِ أَوْ أَصْغَرَ مِنْ ذَلِکَ»
فرجام سخن:
تکامل علمی در عالم برزخ هست؛ چرا که برای انسان خیلی از معارف در برزخ روشن شده و بدانها عالِم میشود، اما تکامل عملی در برزخ وجود ندارد؛ یعنی کسی که در اینجا کافر بود، آنجا نمیتواند ایمان بیاورد؛ زیرا ایمان از مصادیق اراده و عمل است و در عالم برزخ عمل نیست، همان طوری که نماز و روزه و احسان و اعمال دیگر نیست.به عبارت دیگر، ایمان، مرتبط باعقل عملی، اراده، عزم، نیّت و تصمیم است و در آنجا انسان دیگر چنین قدرتی ندارد؛ زیرا بر اساس روایات، عقل عملی یعنی«مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ» آن چیزی است که بندگی و کسب بهشت شود که همان اعمالی چون ایمان و دیگر اعمال صالح است. (الاصول من الکافی، ج1، ص11، ط اسلامی) وقتی آدمی از دنیا رفت دیگر جائی برای عمل یعنی ایمان آوری و دیگر اعمال صالح نیست. به تعبیر روایات : «الْیَوْمَ عَمَلٌ وَ لاَ حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لاَ عَمَل؛ دنیا جای عمل است نه حساب وقیامت جای حساب است، نه عمل» (الاصول من الکافی، الشیخ الکلینی، ج8، ص58، ط اسلامی).
هر کسی در عالم برزخ از آثار اعمالی که گذاشته بهره مند خواهد شد، همان طوری که از اصل عمل بهرهمند میشود. پس اگر حسنات جاری و باقیات صالحاتی داشت ،به عنوان اعمال خودش در برزخ بهره مند میشود. خداوند میفرماید: نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ؛ یعنی فرستادههای علمی و عملی را با آثار آن مینویسیم. (یس، آیه 12) نظیر سنتهایی که از خود به جا میگذارد، حالا بد و یا خوب به نامش ثبت میشود و آثارش برای او در برزخ است. یعنی از مصادیق آثار همان «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً و مّن سن سُنَّةً سَیئَةً» است که در روایات بیان شده است. (الاصول من الکافی، ج5، ص9، ط اسلامی) پس این دسته آثارنیز از اعمال خود انسان است نه اینکه در برزخ، اعمالی را انجام میدهد.